گفته اند « شاهنامه اخرش خوش است » ...جالب است اخر این بحث البته در جای خود « تلخ و در عین حال میتوان گفت خوش است از اینکه این « مجری و ومهمان » در اخر بحث از ایده مارکس و مارکسیسم میگویند که « جامعه و افرادش مثل ماشینهای زنده » هستند .......یا مهمان برنامه میگوید« وظیفه فیلسوف اخلاق این نیست که افراد را به راه درست و خوبی و نیکی هدایت و توصیه کند بلکه او باید شرایط خاص و نتایج خاص را برایشان بگوید .....عجب ....این به اصطلاح فیلسوف چگونه چنین توهم ذهنی خود را به عنوان یک فیلسوف سعی در القاء دارد البته ایده ای است که سیاست بازان افراد به اصطلاح فیلسوف و دانشمند را برای القاء توهمات به مردم به انکیزه منافع حداکثری زودکذر خود به عنوان وسیله ای مادی خریده و از انان سوء استفاده میکنند تا در این دوره رکود فکری توهماتی را بجای « اگاهی » و « خقیقت » یا « انکار اساس حقیقت » و ا« انکار اخلاق خوبی و درستی » که مانعی برای منافع حداکثری زودکذر ولی در دسترسشان است به خدمت گرفته و ان توهمات را القاء کنند و البته غافل از انند که همزمان نفع پایدار خود را قربانی میکنند .....بر خلاف توهمات القایی این به اصطلاح فیلسوف مهمان هیچ تعارضی حقیقی بین « خوشبختی پایدار و عدالت و حقیقت » وجود ندارد بلکه تعارض توهمی بین « منافع حداکثری زودکذر ولی در دسترس عده ای خاص و عدالت و حقیقت و درستی همیشه وجود داشته دارد و خواهد داشت » سفسطه این به اصطلاح مهمان فیلسوف در همین مغلطه است که « نفع پایدار جمعی و جامعه بشری و همه همزیستان و هموجودان را با منافع زودکذر و ناپایدار عده ای یا جامعه ای یا جوامعی خاص در یک برهه زمانی محدود را جایگزین نموده و چنین القاء میکند که این منافع ناپایدار و زودگذر عده و جمعیتی یا حامعه ای خاص که وقتی خوب دقت شود به قیمت قربانی شدن نفع پایدار خود همین عده و جمعیت و یا جامعه و یا جوامع هم هست ولی از ان غافلند که به ضرر نفع پایدار خود عمل میکنند را « خوشبختی جوامع » نامیده و توهم نموده و سعی در القاء این توهمات خود هم میکند در حالیکه در همان مثال نجات یک بچه یا یک دانشمند در یک جامعه خردمند و درستکارو اگاه به نفع پایدار خودشان که بر منافع زودکذر و موقتی انان رجعان دارد چشم پوشی از این منافع زودکذر و ترجیع « نفع پایدار » است که نهایتا خوشبختی جامعه بشری را بدنبال خواهد داشت و ان نجات دادن بر اساس « برابری همه انسانها و حفظ حرمت و کرامت روح ادمی که پیوند مشترک با هم دارد » نی باشد نه نگاه کردن به منافع زودکذر ولی در دسترس جمعیتی در زمان خاص و معینی که به سرعت باد و برق خواهد کذشت و انچه پایدار میماند تبعات برکشتی عمل نادرست و زیانبار است مثلا اگر در این مثال بچه را زودتر به درمانگاه رسانده و نوبت اوست که معالجه شود و با شزوع معالجه ان دانشمند را برای معالجه وارد کنند این منافع زودکذر جمعی نباید مانع « عدالت و درستی و حق مقدم ان بچه برای معالجه گردد هرچند ان دانشمند تلف شود و بچه نجات یابد و منافع زودکذر جامعه تامین نشود ولی « قاعده » رعایت شده و « عدالت » قریانی نشده و « نفع پایدار جامعه و دیگر جوامع و حتی دیگر موجودات اعم از زنده و به ظاهر غیر زنده نیز پایمال نشده است چون « جهان خلقت بر پایه قاعده و عدالت و خقیقت » استوار کردیده است و نقص ان در کاینات بخود برکشت میکند که تحت قانون « کارما » شناخته شده است
@user-ge3zp6jo5x11 күн бұрын
ایکاش به سوالات تجربی ادامه میدادی « مولکولها از اتم تشکیل شده اند و اتمها از پروتونها و نوترونها و الکترونها و پروتونهادار کواراکها و کوارکها از امواج و امواج .....راستی کوچکترین ذره موج است یا ذره ....این ازمایش عملی دوشکاف چی ...وقتی نکاه مشاهده کننده است ذره میشود وقتی نکاه مشاهده کننده نیست « موج » است ...مگر نکاه واقع بینانه نکردی خب بگو « حقیقت ذره چیست موجیا ذره » .....تو و امثال تو که در همین تجربیات مانده و گیر کرده ای حالا یک دفعه اراده کردی در مورد « حقیقت » سخن برانی و توهمات خود را القاء کنی .....« حقیقت » چیست ؟ بدون شک این سوال جواب دارد اما نه اینکه با تمسک به « راحت طلبی و نابخردی و جهل به موقعیت علمی و دانشی که حتی در مورد کوچکترین ذره هنوز نمیدانی موقعیت ان و ماهیت ان و اینکه ذره است یا موج قطعا با همین نگاه تجربی و مادی اعلام نظر کنی که واقعا و حقیقتا ان چیست چگونه خود را در موقعیتی توهم میکنی که انچه باید بطور ماهوی جواب دهی انرا « براحتی انکار » کنی و با « خودفریبی » صورت مسیله را بجای «حل ان انرا پاک کنی »
عجب صدای آشنای با صلابتی ! دوبلوری و کلا سینمای ایران مدیون این صداست
@user-in7uu5wm6w2 ай бұрын
پیاوێکی زۆر ژیرو بلیمەتە بەڵام 16/3/2024 تائێستا هیچ نەگۆڕاوە.
@v73742 ай бұрын
Vous êtes bénis du Dieu de la musique
@diaryaskandr20993 ай бұрын
❤️🌹.
@rezamami87483 ай бұрын
بسیار بسیار عالی، دستتان درد نکند ، بسیار عالی، خسته نباشید.
@rezamami87483 ай бұрын
بسیار عالی
@sosaniii3 ай бұрын
رفتن به درون نامش فلسفه است رفتن به درون چون رفتن به اقیانوس وجود است بنابراین به اقیانوس دیگر وجودها هم اگه میشود این سیر عام تا پختگی در دریای وجود فلسفیدن انسان هستند و از این نظر مهم است که بدون فلسفه ما به وجود و درون چیزی نمیفهمیم حال به این پاسخ میدهم که حق چیست حق نزدیکی به طبیعه است هرچیزی که نزدیک تر به ذات و طبیعت ما است حقیقت است حق است حق از طبیعت انسان بر می خواد زیرا بخشش زندگی به ما نوعی نیکی و این نیمه را روشن میکند از این رو هرچیزی نزدیک به این بخشش و تعالی و صحت نزدیک باشد حق است
@Eraserhead19953 ай бұрын
So useful… as always. Thank you
@claudeflorentin3 ай бұрын
Sympa, j’aime bien 👍
@mohammadmoradi94904 ай бұрын
🌷🙏🫀
@user-fz4cl8cu3s5 ай бұрын
🎉
@dr.behnam74115 ай бұрын
🌹🌹🌹
@yannmaitin41345 ай бұрын
SUBLIME DUO BRAVO
@BehzadJazayeri-rm4hn5 ай бұрын
البته تفکر فلاسفه بزرگ از پیش از سقراط تا هایدگر و ویتگنشتاین و... پایگاه های حرکت جهان تفکر بشر بوده اند اما امروز با رشد فیزیک مدرن علی الخصوص مفاهیم کوانتم و ریسمانها جهان همچون رویا وخیال و غیر واقعی به تصویر میاد و این درک جدید کم کم نگرش ما به سختی وسنگینی و سترگی فلسفه های پیشین رو کم اعتبار میکنه براستی فلاسفه جدید جای خودشون رو تدریجافیزیکدانها ی جدید میدهند
@yanoo126 ай бұрын
Un ange passe… Merveilleux.
@user-we6tc8vi1m6 ай бұрын
به داخه وه کورد به های تؤ نازانئ
@user-fi6it8ju1t6 ай бұрын
Zanay kurd
@Lonely_mood6 ай бұрын
من که لذت بردم واقعا مفید بود
@najwa114206 ай бұрын
نازانم چ برێم لۆ ئەوقسە بەسوود و قەدرانەت خۆزگە ئەو جیلە تازەی ئێستا کەمەک کاتی تەرخان دەکرد
با درود، آنچه شنیدم همه از ذهن هاشان بود. وهمه ی آن بود شده ها و نیز شدنهای نو دیگر، با سر واژه ای که واژه ای دیگربه دنبالش آورده یا می آورند همچون فلسفه ی.... از همه ی پویندگان وگویندگان، سرچشمه ی ذهنی دارد که آنان وهمه ی پرتوهای این همه باهم نیز ازاینکه داراکهارا بی آهو بدانند وسپس بدانندوبگویندکه ذهن چیست و با ازبین رفتنش درچه جایگاهی نشست جنبشی می کند تا باز به کارساز هایی نوین بپردازد ناتوانند. و بهتر بگویم : همه بازیچه ی ذهن هستیم که وا نمود میکند که بازیچه ماست و این خیال است، زیرا این خیال واندیشه نیز ازخود ذهن است، و شگفت که خود ذهن با ذهنش به خود وکارهایش بیندیشد! دکترجمشیدصفّآریان.