عالی بود خیلی

کلمات انگلیسی رو چرا بکار میبری که چه بشه گه بیکن توسرت خودنمائی .اه اه .

استاد جان بسیار از شما در این بحث آموختم ❤

👌👍🙏🌻🌹🌷🌼💐❤💞🥀💐

Great .thank you ❤❤❤❤❤

سپاس فراوان از برنامه های آموزنده شما .

عالی بود ‏‪❤

❤🎉❤🎉

درود بر شما استاد باقری گرامی بسیار زیبا و کاربردی آموزش دادید. یزدان پاک نگهدارتان باشد.

استاد عامل محرک ذهن برای تمایل به این سوگیری ها چیه

اصولا فلسفه کانت جزء فلسفه های بسیارسخت و دشوار می باشد.نیچه از کانت به عنوان چینی بزرگ یاد می کرد.با این حال زیبا و دقیق و قابل فهم توضیح فرمودید.از شما بسیار سپاسگزارم.

عالی پست مدرنیسم هیچ وقت به حقیقت پایبند نیست اونها حقیقت رادر بیرون نمی‌دانند

سلام استاد از شما چطور مشوره آنلاین گرفته می‌توانم لطفا استاد کمکم کنید

درود بر استاد بزرگ!

بسیار عالی بود متشکرم

بسیار عالی و زیبا تاریخ فلسفه و علم رو توضیح دادید،من سالهاست درگیر درک تمام نهله های فکری بوده و هستم، چیزی اکنون بهش رسیدم اینکه هیچکوم این نهله ها نه اشتباه هستند و نه در نهایت کاملا درست، در مورد خودم من سالها یک اتییست افراطی بودم واکنون یک مذهبی،البته نه یک مذهبی عملگرا بلکه فقط ذهنی و فکر میکنم نسبت قبل ادم بهتری شدم .

سلام. در مورد ریشه ها و دلایل تاریخی، سرزمینی و اصطلاحاً ژیوپولتیکی گرایش ایرانیان به تفکر اشراقی توضیحی داده نشد. اینکه این تفکر از چه زمانی شکل گرفت و از چه تاریخی با تفکر منطقی غرب افتراق پیدا کرد، چون میدانیم که زمانی بغداد و شرق ایران مراکز پژوهشهای علمی در زمینه های شیمی، ستاره شناسی و علوم منطق بودند و سپس تفاوتها با غرب روز به روز شدت گرفت

هر چییز جزعی در دنیا از یک چیز کلی انتزاع یافته عقل وتفکرات وتعقلات انسان ومیزان درک او محدود میباشد واین جزئیات از یک کلیات انتزاع یافته تا کل نباشد جزع نخواهد بود وآن کل هم جز خدای تعالی نیست در غیر اینصورت باید موجودات دیگر هم دارای تعقلات وآگاهی می بودند اما فقط این انسان است که برگزیده حق تعالی ودارای تفکر وتعقل و مدرکت میباشد ( خود شناسی خداشناس ی)

سپاس فراوان❤❤❤❤❤❤

خسته نباشید استاد کاری که می‌کنید بی نهایت ارزشمند هستش ❤

مذهبی ها در پاسخ به اعتراض به خردگرایانی که معتقد به تجربه گرایی هستند و از توهم حق پنداری گریزان هستند عنوان می کنند حتی انیشتن در عجز از آزمون های تجربی خود و نداشتن ابزار های کافی برای ارزیابی نظریات خود از قوه ی تخیل خویش استقاده می کرد ما انسان ها هم وقتی نمی توانیم امری را با وسایل تجربی اثبات کنیم از قوای تخیل خویش بهره برده و بر همان اساس صحت اندیشه های خود در خدا باوری و ... سایر ایمان های بدون قابلیت اثبات آن در دنیای مادی به اثبات می رسانیم! در حالیکه قوای تخیل در درک از امور برای کشف حقایق به داد آدمی می رسد و لیکن توهم و وهم و باور های غلط از هر چیزی را نمی توان با تخیل و هیچ ابزاری دیگری ثابت کرد و مثبت آن دانست .

ضمن تشکرواستفاده بسیاربایدگفت عالی بود وبسیارعالی

بادرود به استاد عزیز نمیدونم باچه زبانی ازشما تشکر کنم.فقط اینو میتونم بگم.برای شما اروزی سلامتی دارم.تامانیازمندان علم ومعرفت از شما بیشتر بهرهمندشویم.باتشکر

❤❤❤❤❤❤❤

دکتر فکر کنم در ایپزود ناهماهنگی شناختی، این دلایل رو بیشتر توضیح دادید🙏🏻🤍💛✨🌱

خیلی عالی و سودمند❤❤❤❤

ممنون استاد❤❤❤❤

ممنونم از زحمات شما؟

تشکر زیاد. بسیار زیبا و اموختنی

وقت بخیر آقای دکتر. چرا باید فیلسوف شدن و فلسفیدن انسانو بسمت خودکشی بکشاند و چرا انقد خودکشی در بین فلاسفه زیاد بوده ؟ آیا همین فکر کردن های زیاد و قانع نشدن ها اونارو بسمت خودکشی می‌کشاند یا مثلا سطح فکریشون بالاتر از افراد عامی میشه و دیگران درکشون نمیکنن؟ و اگه این باشه خوب درک ها متقابله و باید در درک همدلی داشت. آیا ادعای داشتن فکرهای عمیق و سنجش ها نباید بازدارنده عملشون میبود. یا نه واقعا خودکشی را بهتر از مرگ طبیعی میدونستن؟ یا آخر فلسفه اینه؟

سلام استاد.خدا را شکر که با صفحه شما آشنا شدم.تحصیلات آکادمی ندارم ولی به فلسفه علاقمند هستم.بی تردید اولین کسی هستی که فلسفه را به صورت کاربردی بیان میکنید.با آرزوی بهترینها از درگاه خداوند برای شما.

سپاس آقای دکتر از زحمات جنابعالی. آقای دکتر چرا سقراط با توجه به اینکه از تفکر خردمندانه و فضیلت اخلاقی. صبحت میکرده ،با وجود اینکه میتونسته جان خودشو نجات بده ولی اینکارو نکرد آیا فلسفه ای پشت این بوده یا میخواسته اون شجاعت که تاکید داشته عملی اش کنه و میشه اسمشو خودکشی گذاشت و انتخاب کرده این نوع مردن؟ آیا انتخابش اخلاقی بوده؟ آیا عرت نفس مهم نبوده و در جای هم گفته زندگی ارزیابی نشده ارزش زیستن ندارد. پس خودش که اولین تولید کننده فکر بوده و ارزیابی میکرده چرا این ارزش زیستن از خودش گرفته؟

واقعا لذت بردم از این ویدئو

استاد ممکنه که ناهماهنگی شناختی انسان رو به سمت افسردگی و پوچ گرایی و حتی فکر خودکشی سوق بده؟؟؟ مخصوصا اگه سنمون کم باشه...🙃🖤

به نظرم باید چندبار گوش داد این اپیزود ارزشمند رو...🤍🤍🤍🤍🤍🤍

تشکر دکتر عالی بود🥰🥰🥰

عالی بود استاد گرانقدر، واقعا استفاده می کنم از این همه دانش شما که سخاوتمندانه به اشتراک می گذارید، پاینده باشید.

درود بر استاد بزرگوار... در خصوص ضمیر ناخودآگاه.چه بسیارند افعالی که ابتدا آگاهانه بوده و پس از عادت شدن در ذهن و حافظه ناخودآگاه تکرار شدن و اینکه ذرات بنیادی مثل فوتون که هم ماده هست و هم انرژی چه نقشی در تفکر و ادراک می تونن داشته باشند.مضاف براینکه جناب صدرا جان را در حدوث مادی دانستن ولی در بقا روحانی... بسیار سپاسگزار از تلاش جنابعالی در انتقال دانش خود به دوستداران خود... 🙏🌹🌹🌹

با سپاس استاد گرامی. سوالم اینه در جایی فرمودین فردی که با کشتی غیر ایمن مسافرانی سوار می‌کنه وبه دریا میزنه وقتی هوا طوفانی میشه وکاری از دستش بر نمیاد توسل به خدا میشه آیا این توسل همان خرافاتش نیست؟ واگر هست در شرایط سخت بازم انگار عقلانی رفتار نکرده.

فردوسی همواره از خرد سخن می‌گوید و خرد جمع عقل و عشق است نه تنها عقل.

استاد ممنون به خاطر این ارزیابی این دو موضوع که میگید بنده دقیقا درک میکنم کافی است به گونه توصیف ما از واقعیت توجه کنید تفکر وگونه ارزیابی ما قدرت درک مکانیزم شکل گیری اجزای محیط ویا حتی درک رابطه ذهن خودمان با محیط رو نداریم چون همه چیز رو یکدست میبینیم وفقط به صورت واکنشی با محیط و افراد رابطه داریم وعاملهای بیرون از خودمان وعامل درون خودمان رو درک نمیکنیم به نظر من فرایند یادگیری ما درون یک دایره محدود محسوسات افتاده است وفراتر نمیرود پس اشکال در جور یادگیری ما است پس ما باید ببینیم چرا یک فرد یاد نمیگیرد یا نمیخواهد یاد بگیرد که دنیا را به دور از من ساختهای ذهنی خودش وآنچه از دیگرانی که مشابه او هستند یاد بگیرد واگر عاملی اجتماعی یا تاریخی یا هر دلیلی وجود دارد آنرا شناخت وبررسی کرد من منظورتون رو از آکادمی تفکر متوجه نمیشم آیا میخاهید انواع مکتب فکری رو بررسی کنید یا گونه ی شکل گیری فکر انسان رو تحلیل و بررسی کنید

درود فراوان بر استاد گرامی و عزیز با نهایت تشکر از بابت این کار مهم پایدار باشید

بسیار عالی بشما تبریک میگم و متشکرم شما اولین فارسی زبانی هستی که از ریشه موضوع روشنفکری و تعقل را آنالیز فرمودید البته دیگرانی هم تلاش کردند اما ابزارشان برای آنالیز یا دین بود یا ایدئولوژی یا اغراض سیاسی

با سلام تقسیم بندی همگراو واگرا تفکر در آثار موجود در شرق وغرب نشان دهنده صحت این نوع نگرش است دراین بحثی نیست ولی شما در نظر بگیرید وقتی در غرب نوشتن به زبان لاتینی کنارگذاشته شد ودولتهای ملی تاسیس شد شروع به نوشتن آثار فکری خود به زبانهای آلمانی فرانسوی وانگلیسی و....دیگر زبان کردندواین باعث رشد فکری وعقلی دراین ملل شد حداقل برای متفکر قرن یجدهم به بعد ذخیره خوبی از آثار فکری به زبانهای ملی وجود داشت شور بختانه این سابقه در ایران به زور به هفتاد یا هشتاد سال می رسد یعنی لا اقل یک دوره چهارصد ساله عقبیم یک اثر بی چون چرای آن نقد آثار فلسفی جامعه شناختی واقتصادی کارل مارکس درغرب بود برای آنها باعث ظهور سوسیال دمکراسی شد که آثار آن دربیمه، آموزش وپرورش ،حقوق سیاسی واجتماعی افراد ، همینطور حقوق بشر شد می بینید ولی در ایران بدلیل همین ضعف درنقادی تفکر به لنینسم واستالینیزم انجامید که بیشتر بصورت شانتاژ سیاسی حزب توده ظاهر شد که حداکثر اثر آن سبیل های از بناگوش در رفته پیروان سازش نا‌ذیر رفیق استالین است درنظر داشته باشید مشگل زبانی دراین عقب ماندگی بسیار مهم است زبان متکلف دبیران وکارگزاران عهد نادر وکریم خان وعهد قجرواعصار قبل از آن که بدون وجود یک ادیب با اطلاعات نسبتا بالایی از صرف ونحو عربی برای ما ایرانیان فعلی قابل فهم نیست کارنوشتن را در این زبان بسیار دشوارکرده بود نهضت بازگشت ادبی در دوره قجر عمق بحران را نشان می دهد علاوه براین تنگنا ها بلایی که سر تمدن اسکندرانی دراسکندریه مصر آمد در ما تکرار شدهرچه اثر در این تمدن خلق شد جذب تمدن مصری نشد نه مصر قبطی ونه مصر عربی هرچه به عربی نوشتیم خود ما بی بهره از آن ماندیم تازه خودعرب هم استفاده ای از آن نبرد حالا وقتی ازاین آثار درتاریخ تمدن ها بویژه تاریخ تمدن ویل دورانت یاد می کنند می نویسندآثار ریاضی با منشاء عربی بی نام ونشان!!

کار بزرگی است و همت بلندی می‌طلبد

بسیار خوب توضیح دادین درود بر شما

سپاس گذارم استاد بسیار آموختم

من خودم فضای ذهن خودم رو بلحاظ موضوعی به سه بخش عمده تقسیم کردم. بخش علوم تجربی. تصوراتی که در جهان واقع قابل تصدیق و اثبات هستش. بخش علوم انسانی. تصوراتی که در جهان واقع ترکیبی از علوم تجربی و انسانی هستش.بخش سوم. تفکراتی که نه قابل تصور هست و نه قابل تصدیق. مثل خدا. روح و غیره... و در خاتمه نتیجه گرفتم که دو بخش اول داخل در بخش سوم انتزاعی و ناشناخته هستی می باشند. همانگونه که دو بخش اول داخل در ذهن ما بودند بی آنکه خود آنها واقف به این آگاهی باشند... 🙏🌹

بسیار عالی بود متشکرم