مگه چه سوال یا ابهامی داشتین؟ اگه مایلین سوالتون رو اینجا مطرح کنید.

@@Khaamush11 از اولش که این مستانه خانم با من دشمن شد سر اینکه گفتم من تمام صحبتای پیرجان رو گوش دادم .مراقبه کردم و هون بیداری و لحظه ی سکوت و عشق رو تجربشو دارم.الان دلم میخواد حالا که از اون حالت دور افتادم در کلاس های ذکر پیرجان باشم .که ایشون قبول نکرد به هیچ عنوان و گفت اگر نمیخوای از گروه اخراجت میکنیم .بعد همین چند وقت پیش پیام دادم که پیرجان کجا هستن ؟ در قید حیاتن ؟ برون ذره ای وحدان برای درک نگرانی من .دیدم بلاک شدم .واقعا نا امید کننده بو این حجم از ایگو برای ایشون که مدعی بود باز منکه گفتم از حالت بسط خارج افتادم ..ایشون دیگه چرا ..البته از اول هم مشخص بود که مستانه هیچ وقت خالی از خود نشده و فقط تئوری ها را دوست داشت .

در مورد پیرجان، احتمالا شما هم آخرین پیام روابط عمومی رو دریافت کردین: سلام خدمت تمامی عزیزان خانواده هستی عریان در اقصی نقاط جهان. بدلیل سوالات متعددی که در رابطه با متوقف شدن فعالیت های هستی عریان داشته اید، به اطلاعتان می رسانیم که حضرت پیرجان در سلامتی کامل به سر برده و هیچ گونه مشکل و مسئله ای در مسیر هستی عریان وجود ندارد که باعث این توقف شده باشد. هستی عریان روش نوینی در دنیای عرفان ما بوده و میباشد و برای اولین بار مسیر سلوک عرفان حقیقی را به همگی سالکان راه ارائه داده است، به ما آموخته است که عرفان فقط مطالعه و دانستگی ها نیست بلکه مسیری است که مراحل خاص خود را دارد و باید بصورت عملی در زندگی انسان نقش ایفا کرده و با " حضور " زندگی کردن را بیاموزد، بر خلاف آنچه که در دنیای امروز با ادعاهایی که برخی از انسان ها می‌کنند و تلاش می کنند که عرفان را جور دیگری نشان دهند. باشد که هر نَفَسی که می کشیم، هر عملی را که انجام می دهیم و هر قدمی را که بر می داریم عرفانی و شایسته سالک راه عرفان باشد. با آرزوی شادمانی جاودانه برای یکایک شما عزیزان در پناه ناشناخته پایان ناپذیر باشید "روابط عمومی هستی عریان" منم خودم نگران پیرجان بودم، اما در این مورد سوالی نپرسیدم چون فکر میکنم تا همین حد صلاح دونستن که توضیح بدن. مهم تر از حضور فیزیکی، حضور معنوی پیر هست که همیشه قابل دسترسی هستن. به هر حال امیدوارم که بزودی پیرجان برگردن، و همچنین شما توفیق حضور در جلسات ذکر رو پیدا کنید و شاد کام باشین 🙏

@@zibanabi5039 خانم یا آقای زیبا! اولا شما از همین چند جمله ای که نوشتید کاملا مشخص هست که چقدر به حرف های پیرجان گوش دادید! مگر شرکت در کلاس های ذکر به دلخواه شما هست؟ مگر کسانی که در کلاس ذکر شرکت می کنند خودشان گفتند که دوست داریم بیاییم و بعد آنها وارد شدند؟ مگر بارها و بارها پیرجان در صحبت هایشان نفرمودند که پیر هست که شما را انتخاب می کند. مگر نفرمودند اینجا با جاهای دیگه فرق دارد مگر آمادگی برای شرکت در کلاس های ذکر را شمایید که تشخیص می دهید یا پیر؟ هر صحبتی که شما یا هر کس دیگری با خانم مستانه و یا بقیه اعضای روابط عمومی داشتید، تک تک آنها به پیرجان منتقل می شد. خارج از اینکه رابطه معنوی پیر با اعضا جداست. دوما، هزاران نفر اول با ایشان و بعد با بقیه اعضای روابط عمومی در ارتباط هستند اگر هستی عریان بخواهد با می خوام می خوام بقیه پیش برود هیچ وقت هستی عریان نمی شد. هستی عریان کاری را انجام میدهد که باید انجام دهد، اینکه شما می خواهید این را کینه، دشمنی، ایگو و یا هر چیز دیگری تصور کنید این دیگر به خودتان مربوط هست. من شخص خودم را به عنوان یکی از اعضای روابط عمومی مثال می زنم، اگر جایی عصبانیت من در کارم بود، فورا از طرف خانم مستانه و یا شخص پیرجان به طور مستقیم یا غیر مستقیم تذکر داده می شد. دبوس زده می شد. آیا من باید بگویم با من با ایگو و دشمنی برخورد شده یا شاید داشتند به جایی می زدند که باید می زدند؟ خانم مستانه از روی عشق کلاس های سیر در انفس را برای دو سال هر روز برای گروه های مختلف برگزار کردند یک مقدار انصاف داشته باشیم! دوازده سیزده سال در کنار پیرجان بودند یعنی شما تشخیص می دهید که ایشان نباید به عنوان روابط عمومی هستی عریان می شدند ولی پیرجان که این همه سال به عنوان یک پیر، ناظر بر تمام احوالات بود، تشخیص درست نداده بودند؟ فقط ببینیم خودمان را!