پسرعمه ناراحت نباش.بخداامروزبرنامه ایکه برام فرستادی رفتم تو یوتیوب یه برنامه صوتیه.ازظهرامروزدارم گوش میکنم حتی الآنم نخوابیدم دارم ادامه اشو گوش میکنم،واقعابرنامه بسیار خوب و عالی ایه.شایدازپسفردا یه کم سرحال بشم صدرصدبهتزنگ میزنم باهات میام که باهم بریم جلسه.الان پیامت روتو یوتیوب دیدم بجان خودم خیلی ناراحت شدم.من فکرمیکردم تو پاک شدی.اماالانکه پیامت رادیدم،به ارواح پدرم چنان حالم گرفته شدکه هنوزم بخودم‌‌ نیومدم باورکن شوکه شدم.

الان چطوری؟حالت خوبه؟واقعا حاضری ازپسفرداهردوتامون باهم بریم جلسه؟منکه این برنامه که برام فرستادی همین الآنم درحال گوش کردنش هستم.الانم پیج تورادیدم که پیام فرستادی.بخداقسم خیلی ناراحت شدم.ولی حقیقتش بیشترازاین کارت ناراحت شدم که تو تاالان مصرف کننده بودی وهرروزمصرف میکردی امافکرمیکردی اگه بیای خونه ما باهم باشیم رو میشی.ازاین حرکتت بیشترناراحتم که که منو دشمن خونی خودت بحساب میاری!!!ازاین ناراحتشدم که منو دشمن خودت دونستی ومیدونی!!!واقعا چرا،؟؟؟چرا محسن چرا؟؟؟بین منو تو چه کینه یاکدورتی وجود داشته یاداره؟؟؟من هروقت تنهابودم ومصرف کردم میدونستم که فلانی هم مصرف می‌کنه،باخودم فکرمیکردم که خدایا شایدفلانی کم دست باشه وپول نداشته باشه یاالان خمارباشه،درحالیکه موادمصرفی من بافلانی فرق میکرد،ولی بازهم بهشزنگ میزدم میگفتم بیاخونه مادعوتی بحساب من.اماتو ازمن پنهان میکردی.به همون فلانی بگوقسم اش بده بگوچقدراحترامش رانگه داشتم؟بهش بگوچقدربهش احترام میزارم؟بخداقسم به اندازه خدابراش ارزش واحترام قائلم ومثل خدامیپرستمش.ولی تونمیدونم چرا اینطورشدی؟؟,