Рет қаралды 45,058
لینک حمایت مالی (تمامی مبالغ برای خرید تجهیزات بهتر برای بهبود کار خواهد شد):
hamibash.com/taherbayrami
1991 بعد 69 سال از تاسیس شوروی کمونیستی ، این کشور کاملا تجزیه میشود ولی رسیدن به این نقطه هزینه های زیادی داشته : انقلاب های متعدد ،کشتار ها و خون هایی که ریخته شد ،فقر هایی که تحمل شد ،سرکوب هایی که صورت گرفت و صدا هایی که در گلو خفه میشدند ولی مردم حاضر به عقب نشینی نبودند و آروم آروم دولت مرکزی متوجه میشد که پایان شوروی کمونیست نزدیک هست و چاره در یک کودتا در سال 1991 میبینه و با انتظار استقبال مردم در راه جلوگیری از فروپاشی ولی مردم اجازه ندادند و 2 روز بعد کودتا شکست خود و در عرض کمتر از 2 ماه همه جمهوری ها استقلال خود را اعلام کردند و با سخنرانی پایانی گورباچوف مبنی بر استعفا داستان شوروی به پایان رسید.
ولی چی میشه که کار یک ابر قدرت به اینجا برسه؟
مردم خودش؟
نیرو های خارجی؟
یا خود دولت؟
چگونه شروع شد؟
سال 1917 با انقلاب بلشویک ها حکومت سلطنتی تزار روسیه به اتحادیه جماهیر شوروی تبدیل میشود یعنی کشوری که از 15 جمهوری دیگر تشکیل شده. سال 1922 کمونیسم در این کشور رسمی میشود. لنین رهبر این انقلاب و بنیان گذار شوروی بود تا 22 نخست وزیر روسیه و بعدش هم نخست وزیر شوروی تا 24 بود و بعد مرگ و استالین.
دوران استالین علیرغم قدرت یافتن روسیه و صنعتی شدن آن ولی هیچگونه جای مخالفت وجود نداشت و هر کسی که که مظنون به مخالفت و اعتراض بود یا سر به نیست میسد و یا به اردوگاه های کار اجباری.هیچگونه آزادی بیان یا آزادی مطبوعات وجود نداشت.و آرمان های کمونیستی زیر سایه سنگین دیکتاتوری فراموش شده بودند. بعد از جنگ جهانی دوم زمین هی بیشتری به خاک شوروی پیوستند که برخی هاشان تصرف و برخی نیز بصورت دولت های اقماری بودند که بطور غیر مستقیم توسط پیمان ورشو کنترل میشدند.
پیمان ورشو بین آلبانی،رومانی،چکسلواکی،آلمان شرقی،مجارستان،بلغارستان،لهستان و شوروی بود.
پیمان نظامی که بطور خیلی خلاصه میشه: حمایت نطامی در زمان جنگ ، ادغام اقتصادی اعضا ،وفاداری همه این اعضا به شوروی و کمونیسم. در کل همه اعضا برای خود مستقل بودند ولی از نظر برنامه های سیاسی و اقتصادی وابسته به شوروی.
سال 1953 استالین میمیرد و نیکیتا خروشچف قدرت را به دست میگیرد . ولی اینباربا سیاست هایی بسیار ملایم تر از قبل و شروع استالین زدایی در کشور چرا که سرکوب ها از نظر اخلاقی درست نبودند و نیز وفاداری حاصل از ترساندن مردم و اردوگاه های کار اجباری وفاداری واقعی نیست. زندانی ها آزاد شدند و سیستم های تجسس مخالفین و کنترل مردم خفیف تر شدند به علاوه با برنامه های اقتصادی جدید شرایط زندگی مردم بهتر شده بود و روال اقتصادی مملکت در دهه های 60-50 میلادی خوب بود ولی در دهه های 80 - 70 میلادی کشور در یک رکود اقتصادی یعنی زمان برژنف.در حالی که هر روز مردم غرب شرایط زندگی شان بهبود پیدا میکرد زندگی مردم شوروی با دهه های قبل هیچ فرقی نمیکرد و یکی از مهمترین دلایل این امر کاهش شدید قیمت سوخت در این دوره بود که درآمد اصلی روسیه هم از اینجا بود. سال 1982 مرگ برژنف و جایگزینی آندروپوف .البته آندروپوف هم زیاد بر سر حکومت نماند. در سال 1985 گوربوچاف بر سر حکومت آمد و شوروی را با اقتصلد پوسیده اش تحویل گرفت.
مهم ترین ایراد های اقتصاد شوروی:
داشتن اقتصاد دستوری: همه چیز دست دولت و برنامه دولت در جهت پروژ های بزرگتر و تولید ماشین آلات بزرگتر و جنگی تا نیاز های مردم.
اقتصاد ناکارآمد : هزینه بیشتر برای رسیدن به هدف مشابه
هزینه های بالا برای مسابقه تسلیحاتی با آمریکا
حمایت از سایر کشور های کمونیستی دیگر برای نشان دادن کارآمدی این ایدئولوژی
گورباچوف : خداوند به ما همه چیز داده ولی با این حال ما داریم بد زندگی میکنیم و دلیل آن ساختاری هایی هست که از قبل ایجاد شده.
ولی تلاش های گورباچوف در این راستا بود که که شوروی به همان آزمان های کمونیست برسه بدون این که ختلاف طبقاتی باشه همه در کنار هم برای کشوری آباد و در صلح و آزادی.
گورباچوف همچنان به کمونیسم باور داشت و میگفت دلیل مشکلات به خاطر این هست که این کمونیسمی که ما داریم اون چیزی نیست که در واقعست کمونیسم اشاره میکنه و باید اصلاحات ایجاد شود :
1 - بهبود روابط با بقیه دنیا
- جذب سرمایه گذار خارجی
- امکان تجارت با سایر کشور ها
- بهبود رابطه با آمریکا و متحدانش برای پایان مسابقه تسلیحاتی
این درحالی بود که علیرغم مذاکرات صورت گرفته بین آمریکا و روسیه ،ریگان بودجه نظامی آمریکا را افزایش داده بود ولی گورباچوف بودجه نظامی را کاهش و نیرو های نظامی خودش را از افغانستان خارج کرد.
#شوروی
#گورباچوف
#پوتین