داستان عجیب از عرش به فرش رسیدن یک معلم در گفت و گو با احسان عبدی پور

داستان عجیب از عرش به فرش رسیدن یک معلم در گفت و گو با احسان عبدی پور | بازنشر فصل ششم کتاب باز

Рет қаралды 3,949

KetabBaz - کتاب باز

Күн бұрын

Пікірлер: 12

@sadriadili2792 2 ай бұрын

Thanks

@حمیدهایزدی-ف5ب 7 ай бұрын

افرین به این معلم و مادر نازنین

@hamidehbagheri7441 7 ай бұрын

واقعاً درود بر صداقت و شهامت این معلم و تلاشش برای بهبود عملکردش.خدا ازش راضی باشه و خودش کمک او باشه در همه جایی که احساس کمی و کاستی می‌کنه. و همین طور خواندن اون نامه قلبم رو درگیر کرد و دستان خالی خودم برای یه کمک .ولی به عنوان یه مادر کتاب خوان تر خواهم شد حتما و حتماً

@shamsedinfahiminia2856 8 ай бұрын

آفرین به این شیر زن ایرانی واقعا بزرگی معلم بزرگ‌ترین شغل دنیاست

@Idknwhttodo 6 ай бұрын

کاش کاش کاش...

@mehdimaleki7140 8 ай бұрын

زنده باد عوامل برنامه کتاب باز و احسان عزیز

@Podcastasedyesokota 8 ай бұрын

👍😍

@ghf7827 8 ай бұрын

دقیقا و مخصوصا قسمت اول صحبتهاشون دو تجربه کردم. از جایی بالاتر از هنرستانی که تدریس میکردم به اونجا منتقل شدم، سال اول دیوانه کننده بود، به هیچ طریقی نمیتونستم با بچه ها ارتباط برقرار کنم و هیچکس هم درک نمی‌کرد. ولی سال‌های بعد فهمیدم بچه‌های خیلی خوب و لوطی صفت بودند و از جایی که قبلا تدریس می‌کردم خیلی بهتر بود ولی بچه‌ها مشکلات زیادی داشتند، مثلا یکی بود که از نظر جثه از منم بزرگتر بود و همیشه صبحها دیر می‌اومد و من چند بار گذشت کردم تا اینکه یکروز از کلاس اخراجش کردم، ولی ساعت استراحت مدیر گفت کاری به این نداشته باش همین که چند ساعت میاد کلاس کافیه، چون پدرش، مادر رو به قتل رسونده بود و زندان بود و این با یک مادر بزرگ از پا افتاده زندگی میکنه. یکی از سخت‌ترین لحظاتی بود که تجربه کردم و فهمیدم قضاوت کردن زود هنگام اشتباه بزرگی هست.