داستان واقعی: نامزد پنج ساله‌م انگار که منو نمیشناخت و منو مسدود کرد

Рет қаралды 4,284

Dastan Goo داستان گو

Күн бұрын

Пікірлер: 31

@Sima-hq2oy Ай бұрын

ممنون

@XIranianPrincessX Ай бұрын

درود و سپاس به راوی عزیز. 😊❤🥇😍🤗😘🌹🍀🙏🏼💛👏🏻👏🏻👏🏻.

@shadigodarzi8874 Ай бұрын

مرسی عزیزم. خسته نباشی

@DsybfujjBhtgj Ай бұрын

انشاالله موفق باشی❤❤❤❤

@mitraahasanii Ай бұрын

درود و سپاس فراوان از بانوی گرامی🙏

@shabihamrah6443 Ай бұрын

درودوسپاس مهربانو جان ❤❤❤

@MehrdokhtNiknam-bz4er Ай бұрын

مرسی خوش صدای عزیز صدای تو زیباتر بود❤❤❤❤❤

@zohremessri6276 Ай бұрын

❤❤❤

@susanghanbari8645 Ай бұрын

Thank you dear 💝🌹

@ZahraCh-np7ov Ай бұрын

سلام صدا مخملی❤❤❤🎉🎉🎉

@shadigodarzi8874 Ай бұрын

این پوفی کشیدمو یکم از روایت کم کنی خیلی بهتر میشه

@Hasti-f5r Ай бұрын

سلام داستان خوبی بود اما اینجور که سهیل و ریحانه در حقش ظلم کردن من منتظر پشیمونی سهیل بودم اما کاملا بر عکس اون رفت پی خوشبختی

@سیمیندرویشی Ай бұрын

خاطر جمع که سهیل و ریحانه هیچ وقت خوشبخ ت نوی شن

@BatshevaDavidyan 9 күн бұрын

عزیزان عشق یک طرفه عاقبت نداره انقدر پا فشاری نکنید ارزش انقدر حقارت را نداره

@سیدامرالهمیرسالاری Ай бұрын

پایانش بد بود. نتیجه چی شد آخر. سهیل چرا اینکارو کرد.

@azabsokoot 18 күн бұрын

سلام,من واقعاً اینو نمیفهمم یعنی شماهنوزم متوجه نشدیدکه سهیل هم مثل کاوه مشکل روانی داره حتی بیماریش شدیدتر هم هست,امکان نداره بتونه باریحانه ام زندگی کنه,شایدیخورده دیرجداشن ولی بلاخره جدامیشن.وهرچقدر دیرجداشن آسیب بیشتری میبینن, بیشتر جدایی ها ونرسیدن ها هم شکست نیست برعکس موفقیت هست,شما دیگه نبایدتجربه را تجربه کنید,تجربه را تجربه کردن خطاست,امیدوارم بزودی باکسی که لایق خودتون هست ازدواج کنید وخوشبخت تر بشید.

@mouloudsabbaghkashani5776 Ай бұрын

❤❤❤ض

@azitafiroozi9998 Ай бұрын

اگه انگشت اشاره‌ات طرف مقابل باشه سه تایی دیگراش طرف خودات هست یک روانشناس خوب پیدا کن و کمک بگیر

@ناهیدعسگری-غ2ج Ай бұрын

سلام یک سئوال چرا خداوند تلافی کنه؟! همه چیز مثل روز روشن بوده خودت را به اسم عاشقی به نفهمی زده بودی مگه میشه آنقدر آدم از درک وفهم دور باشه عاشقی اینطوری نیست این چی بگم

@Manssour-zm7mg Ай бұрын

اره این یک درس برای این دختر بود که عاشق آدم بیشعوری شده بود . آدم عاقل اول به فکر خودشه و سرنوشت خودش . آدم هم نشناخته زن کاوه نمی شه . ازدواج که خرید دو کیلو سیب زمینی نیست . اینشاله که همه از این به بعد عاقل بشن و سعی کنند خوشبخت شوند و نفرین هم نکنند .

@متینمتین-ه1خ Ай бұрын

قضاوتکار خداست نه بندها .عموش میدونستم پسرش داره دختره رو بازی می‌کنه همین طوری دختر رو امیدوارش کرد

@HadiKhancherli Ай бұрын

سلام خداقوت می گم خدمت همه ی دست اندرکاران تهیه وپخش داستان. بااجازه کمی بی پرده وبه قولی رک عرائضموتقدیم کنم. دخترگلم وقتی شمامی گی سمپادپذیرفته شدی ورشته ی ریاضی جهت ورودبه دانشگاه آزمون دادیومهندسی خوندیومهندسی که می تونه کارکنه یه آدم معمولی وبیسوادودورازجان نادان نیست که بشه اینجوری بازیش داد! یاخودت ازشدت عشق اجازه دادی چشم وگوشت بسته شه یااینکه سهیل وریحانه هردوفوق العاده باهوشترازشمابودن که دومی روبعیدمی دونم باشه بااولی بیشترموافقم بنابراین تنهاکسی که مقصره خودتی ونبایدازکسی دلگیرباشی ونهایتاخودت زندگی خودت رودوباره به روال عادی که نه عالی برگردونی! چون بدست خویشتن بستی دوپای خویش را پس بدست خویشتن بازکن!کمال این است وبس. اگه باعث دلخوری شدم عذرخواهی کرده ازخدامی خوام آینده ی پیش روی شادی داشته باشی. سپاسگزارم! یاحق!

@siminsalehi9862 Ай бұрын

سادگی بیش از حد میشه…..