خدا تمام مادرو پدرهارا نگه داره و تشکر از شما برادر رامش عزیز بابت نشر داستان و حرفهایها زیبایتان موفق باشید
@AlamdarAlamdar-y7e10 ай бұрын
زیاد گریہ کردم بخدا دوری اولاد زیاد سخت است ھردوطفلم پیش خودم نیست 😢😢😢😢😢
@minaparwanah896210 ай бұрын
بسیار داستان خوب بود ❤❤❤
@GulBibiShafahi10 ай бұрын
Thank you 🤲🤲🤲👍👍❤❤❤❤🌹🌹🌹🌹
@rdastanz1110 ай бұрын
این داستانتون هم بسیار عالی بود اقای رامیش 🙂😍😍🫶🫶 ارزوی موفقیت دارم برای شما ♥️♥️♥️🔥
@MojganAlidoost10 ай бұрын
راوی محترم بسیار زیبا روایت کردی قصه زندگی مادرتان ❤❤❤❤بسیار شیرین بود لحجه شیرین تعریف کردی ❤❤❤
@Ros366994 ай бұрын
قربان زبانت لالا رامش با گپ های که آخر داستان گفتی❤
@tabesumsiar613010 ай бұрын
تشکر لالا رامش بخاطر داستان های تان 😍
@hamidaomeidi614410 ай бұрын
لالای محترم چه گپهای زیبا میزنی... موفق و شاد باشید همیشه 😊
@mahjubasahel793310 ай бұрын
سلام رامش جان نازنین . شکر جور و صحتمند استیند .🙏🙏🙏😍😍😍♥️♥️♥️
@DelaqaSadat10 ай бұрын
دمثل همیشه عالی ❤❤❤
@NaveedKhurshed10 ай бұрын
عالی بود متشکرم
@damnjessu10 ай бұрын
Thank you ❤❤❤❤😊😊😊😊
@rdastanz1110 ай бұрын
عالی بودید ❤❤❤❤❤❤
@FatimaStanikzai-n7t10 ай бұрын
چقدر خوب سراش کل کده بود😂😂
@mahjubasahel793310 ай бұрын
خداوند پدر جان ات را غریق رحمت بکند امین . 🤲💔 واقعا خواهرکم بدون مادر زندگی کردن بسیار است . 💔💔💔
@sanaz.36811 ай бұрын
اول🎉
@Helin-lopez11 ай бұрын
کمنت اول 😂🎉❤
@sanamhaidari92510 ай бұрын
خیلی خندیدم سری دخترک را کل کردی . و زیاد جگر خون شدم که چرا پدرت که زخمی بود شفاخانه نبردن اوردنیش خانه 😢
@Khorshid_3310 ай бұрын
سپاس از فرهنگ سازی مفید شما آقای آرمان عزیز و گرامی
@MiladTakhari11 ай бұрын
❤
@omidyalda468310 ай бұрын
😢😢😢
@KdkdkKekdkdk6 ай бұрын
😢😢😢😢😢
@Omidjan341110 ай бұрын
دقیقآ آقا رامش شما کاملآ درست میگین تشکر از سخنان شیرین تان و داستان خودی ای دختر چی نام داره
@mojtabashahidani603910 ай бұрын
لالا رامش داستان به امید فردای بهتر چرا حذف کردی
@suhiranooraeman618010 ай бұрын
لالا رامش یک ماہ قبل کہ داستان بنام تقدیر سیاہ نشر شدہ بود بخش دوم اش نیست آیا نشر کردہ بودید لطفاً معلومات بتین تشکر ،
@kajimtouba513110 ай бұрын
😢😢😢😢❤❤
@mahjanafshar147410 ай бұрын
🕋🕋🕋🤲🤲🤲😥😥😥😥
@HusseinFarzam11 ай бұрын
اقای رامیش همو داستان سرباز چیشد چرا ایدامه اش پخش نشد چرا حزف شد
@helay_sediqi192211 ай бұрын
در کانال افغانستان مگزین به نشر رسید
@ehsanyakoobi188010 ай бұрын
@@helay_sediqi1922az onja ham hazf shda!
@wahedsadeq969710 ай бұрын
دقیقا ولی موفق به شنیدن نشدیم و دوباره پاک شد
@arezohashimi159510 ай бұрын
دوستان من داستان سرباز را تا اخیر شنیدم در چند پارت به نشر سپرده شده بود اگر میخاین من داستان را برایتان گفته میتوانم اما حالا در کانال نیست نمیتانم چرا
@QueenAsoo-k1j8 ай бұрын
@@helay_sediqi1922لالا رامش چطور همرای تان هم کلام شوم
@dibawalizada28211 ай бұрын
❤❤❤❤❤
@mahjubasahel793310 ай бұрын
اوه ( ۲۲ ) ساله ؟ بیوه شد ؟ خدایا چقدر جوان بود . 🤲🤲🤲💔💔💔💔
@omidyalda468310 ай бұрын
😂😂😂😂سرش را کل کرده بسیار جالب
@SaraAbrahimi-rv2jm11 ай бұрын
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
@mrsabdi622710 ай бұрын
خیلی داستان غم انگیز بود 🥺🥺 خدا لعنت کند همو مامای ظالمش را که طفلک را با بیل چی قسم زد و حلقه مویش را چی قسم به دروازه میزد 😢 دلم یخ کرد سرش که طالب لت کردیش 🤗
@ehsannejrabi-ou2jg10 ай бұрын
اگر بی بی جانت زنده است لطفاً داستان زندگی او را هم بنویس
@its._.negar_00110 ай бұрын
ازش اجازه بگیرم حتما ❤
@ehsannejrabi-ou2jg10 ай бұрын
@@its._.negar_001 انشاءالله 🙏
@Ali.ahmadyar10 ай бұрын
سلام برادر داستان سرباز چی شد اصلا نیست چرا ؟
@AhmadkhanSamangani-v6g10 ай бұрын
♥♥♥♥♥😍😍😍😍😍😜😜😜😜😜
@mahjubasahel793310 ай бұрын
وی …. مادرکلان ات چرا از خانه شما را کشید ؟ اما چقدر بی رحم و ظالم بود . خیر ببیند خاله ات . اما کاش دوباره نمیرفتیند .
@MuhammadYasinNiazi-vm8ry10 ай бұрын
سلام لالا رامیش جان نام داستان خوده این دختره به چه نام پخش شده به کدام کانال نشر شده
@its._.negar_00110 ай бұрын
کانال افغانستان مگزین،قلبم پاش پاش شد
@Fmahmood875010 ай бұрын
قصه مادرش بود یا از خودش!!!
@sonitaghafouri444610 ай бұрын
نام داستان زندگی خودت چی است جانم
@its._.negar_00110 ай бұрын
قلبم پاش پاش شد ، داستان نامزدی م است ❤
@LadyMorphy11 ай бұрын
داستان داستان yayy
@mahjubasahel793310 ай бұрын
موهایش را کل کردی . چی بلاگک بودی .😂😂😂😂😂
@MaryamAfAli-bu2um10 ай бұрын
داستان ازخودت بود یا مادرت😊
@saharsadat460410 ай бұрын
سلام لالا رامش نام این پسر که از را بلغارستان آمده بود چی است کدام شهر زنده گی میکند اگر از مزار است بیگو چون یک پسر از رای بلغارستان ده را خدا بیامورز شود چون مار زد به جنگل امون جه جان داد شب بود قاچاق بر امون جه را کرد چون امکان انتقال نداشت کمی خاک انداخت اگر از مزار است
@taranum503810 ай бұрын
نامش صمیم است در سال ۲۰۱۴ در راه بلغاریا گم شده.
@Melek001-xg7or9 ай бұрын
سلام لالا رامش امید که خوب باشی لالا رامش ای داستان ره که تعریف کدی آدم های ای داستان ره به تمام معنا میشناسم اولین دورغ مادر ای دختر این است که وقتی پدرش فوت کد هیچ چیزی نداشت پدرش و مادرش بسیار یک خانم خراب جنگره بود همیشه وقت به شوهرش میگفت تو بمری که مه یک شوهر پیسه دار بیگیرم که امتو هم شد وقتی شوهرش فوت کرد تا چهار سالی که خانه خسرش بود او خانم تمام خرج مصارفش ره ایور های میدادن با وجودی که از شوهرش چیزی نمانده بود در ظرف چهار سال هیچ کدام از ایور هایش نمیگفتن بیا ما توره میگیرم خودش به همگی مردا خوده پیش میکرد حتا در امو بین مرد های خسرانش یک مرد بود کمی مشکل اعصاب داشت و این میگفت اگر مره به امو مرد هم نکاح کنین قبول دارم اما چون بسیار یک زن خراب جنگره بود دل همه خسران ره شکستانده بود هیچ کس راضی نبود که ای زن ره دو باره عروس خود قبول کنن بعد رفت خانه پدرش ایور هایش نگفتن که باید دخترا پیش ما باشن چون اونا خورد بودن و به مادر ضرورت داشتن ایور هایش تا وقتی که ای خانم خانه پدرش بود شوهر نکرده بود ماهانه هم برایش مواد خوراکه میبردن و هم پول نقد برایش میدادن او خانم تمام پول هایش ره جم کرد لاکت طلا خرید بعدش رفت عروسی کرد گفتی خودش با مرد پیسه دار البته ناگفته نمانه شوهر اولش هم پیسه دار بود تمام برادر هایش تجارت داشتن در اون وقت زمان اما شوهر ای خانم تمام پول هایش ره قمار میزد برایش پیسه و جایداد زیاد نمانده بود و ای که دخترایش در خانه مامایش زیاد زجر زحمت دیدین چون مادر خوش بود که دخترایش در خانه ماما هایش باشن و یک گپ به مادر تو دخترک میگم بگو دیگه هیچ وقت ای قسم دورغ دورغ داستان از دلت جور نکو که بیاب میشی😂
@shafiqasiddiqui330610 ай бұрын
در راستش تربیه نیست مردسالاری
@miladamini894910 ай бұрын
انانصر عزیز گفته هایتان را چرخ میتین چرخ میتین و در سر دین میارین البته که دین ما ظلم را نگفته اما کار های اینهاره به دین ربط نتی خواهشا 😬