سفیر خون خدا غریب و بی خانمان مسلم تو یا حسین دگر ندارد امان میا به کوفه حسین حسین جان ز یاریت کوفیان دگر پشیمان شده شکسته پیمان تو پیرو شیطان شده میا به کوفه حسین حسین جان با لب و دندان پر خون کنم این زمزمه زینب مظلومه را میاور اینجا حسین میا به کوفه حسین حسین جان من به فدای تو و اهل و عیالت همه غمم بود بهر تو ای پسر فاطمه میا به کوفه حسین حسین جان سلام تو آخرین ذکر صلاتم بود زمزمه نام تو راز و نیازم بود میا به کوفه حسین حسین جان یاد غریبی تو سوز و گدازم شده که جان ناقابلم فدای مولا شده میا به کوفه حسین حسین جان