دوران خدمت بود يا كلبه ى وحشت؟!😱 | براى اولين باره كه پژمان اينارو براتون تعريف كرده #ولاگ #سربازی #داستان
Пікірлер: 132
@maryammaryami84792 күн бұрын
کاش رسم سربازی برچیده بشه همه مادران و پدران و فرزندانشون راحت بشن🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
@maryammohebbi148Күн бұрын
خاطرات جالبی بود ممنون
@ashrafkharazi22832 күн бұрын
درود بر شما تشکر از شما مهربانان❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
@pariashirazi6754Күн бұрын
نسرین بانو جان خاطرات اقا پژمان خیلی جالب بود باید احساس کرد .خدا را شکر اقا پژمان نازنین از این امنحان پیروز شدند امیدوارم در همه مراحل زندگی موفق باشند و الگو برای همه فرزندان ما.
@lifewithnasrin325116 сағат бұрын
ممنونم عزيزم از لطفتون
@kasrasasha54002 күн бұрын
وای نسرین جون ،من که وحشت وجودم را گرفت ولی خیلی عجیب و جالب بود و موضوع جدیدی بود ،عالی بود ،مرسی آقا پژمان
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
😅🫣😍
@flourinsyalda25422 күн бұрын
خاطرات جالبی بود اقا پژمان وخیلی خوب هم تعریف کردید خدا عمر تان بده وهمیشه شاد خوش با خانواده تان باشید🪷
@fahimehebrahimi9247Күн бұрын
خیلی صحبت کردن آفا پژمان دلنشین بود منا خیلی یاد ایران میندازه
@mahsamousavi86752 күн бұрын
خاطرات جالبی بود. مرسی که با ما به اشتراک گذاشتین
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
🙏🏻😍
@hamidvossoughian1676Күн бұрын
خوبه این اقا پژمان عاشق پیشه تو ان دوران عاشق نشده 😂😂
@Tahereh44Сағат бұрын
همون موقع خدا سرنوشت نسرین جون براش نوشته بود .
@NovinSafarpour2 күн бұрын
خیلی خاطرات شیرینی بود من که لذت بردم
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
🙏🏻😍
@user-cx5ed5zj5rКүн бұрын
عالی بود ممنون از شما همیشه شاد وسرحال باشید کنار هم🌴🎸
@user-th7yw4jv3i7 сағат бұрын
خیلی باحال بود😂😂😂
@HadisehZamani-u9dКүн бұрын
با اینکه خانم هستم همه اون ترسها رو به شکل دیگه ای تجربه کردم و کاملا آقا پژمان رو درک میکنم اینکه خیلی زمان میگذره میبینی چقدر طاقت و تحملت بالا بوده به خودت افتخار میکنی خیلی عالی بود خاطرات تون ،👏در ضمن یه معلم داشتیم کلاس دبستان اونم خاطرات سربازیشو تعریف میکرد خیلی جالب بود و این خاطره آقا پژمان دومین خاطره ی جالبی بود برام که شنیدم ممنون نسرین جون
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
عزيزميد زنده باشين😍
@user-qd3ls2kk6jКүн бұрын
خیلی جالب بود ❤
@ZahraAzarpira-qb4ql23 сағат бұрын
عالی بود نسرین جان❤❤❤
@pishimadar2 күн бұрын
خيلي جالب بود سپاس ❤
@user-mk5hl1kw5cКүн бұрын
نسرین جون عالی بود❤
@neginhosseini42522 күн бұрын
حدودا زمانیکه آقا پژمان رفتن سربازی من از وطن خارج شدم
@Msahraroo2 күн бұрын
سلام خیلی خاطرات قشنگی بود خیلی شنیدیم قدیم موجوداتی بوده برق اومده می گفتن اونها رفتن تو کوها ممنون خیلی جالب بود🍀🍀🍀
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
💕🌸
@user-hq4tf5cc2g2 күн бұрын
بسیار خاطرات قشنگی بود 😊 من بینده همشگی شما هستم واز شما خواهشی دارم که فرهنگ سازی کنید که برای خرید از ساکهای پارچه ای بجای کیسه های پلاستیکی استفاده کنن که اینقدر به محیط زیست صدمه نزنیم الان در اروپا پاکت برای میوه استفاده میکنن مثل قدیم از همکاری شما ممنونم ❤❤❤
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
عزیزم ممنونم از همراهیتون ، چشم😍
@pishimadarКүн бұрын
يا ساكه چند بار مصرف
@user-hq4tf5cc2gКүн бұрын
@@pishimadar ساک پارچه ای دسته دار الان در کشور اوروپا همه خانمها در کیف دارن یا نه بجای کیف استفاده میکنن ایکا هم داره
@pishimadarКүн бұрын
@@user-hq4tf5cc2g بله ما هم چند سال است كه استفاده مي كيم حتي قبل از ممنون شدن ساك پلاستيكي
@Tammy.5018 сағат бұрын
Interesting 😊
@rohantalebi4512 күн бұрын
Perfect ❤❤❤
@mohammaddavoudian78972 күн бұрын
Ba kamale tashakkor az in khaterat ziba va shenidani. Salaamat o movaffagh bashid.
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
🙏🏻😊
@Manteghe_Ma2 күн бұрын
نسرین جان باتوجه به قوانین جدید مهاجرتی تا دو سال اینده در ترکیه ای کاش سریع تر به دنبال مقصد جدید و مطمئن تری باشید
@user-lq6xb3uh2x2 күн бұрын
خیلی خیلی جالب بود 👌👌😂
@nasha80262 күн бұрын
این رسم غذا بردن برای معلم در منطقه کرمانشاه هم بود ،میگفتن نوبه نان که البته فقط نان نبود😊😊😊
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
چه اسم جالبى😍
@z.a.r.7772 күн бұрын
Hello Nasrin Jan. It was very interesting and a hard time for him❤❤❤
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
🙏🏻😊
@user-ho8sk3oi6c2 күн бұрын
واقعا منم خوزستانی تیر مرداد خرما پزون وای وای گرما با تموم وجود گرما حس می کنم
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
😊🌸
@user-uw6vh6oe5jКүн бұрын
من که رفیق گلم خيلي خيلی لذت بردم هز ولاگ قشنگتون 😍😍 همیشه_شاد_خرم_سلامت_باشین_الهی ❤❤ خوشبخت_بشین_الهـــــــــــی 😍❤️ بمونید_برای_هم_تا_همیشــــه ❤️😍🧿 عشقتون_ابدی_وپایدار 🎉🎉😊😊 منم اصالتم از عیلام و کاسیت و فرهنگم را از نگاره های چغازنبیل از نوادگان کوروش_کبیر ده شیخ یاسوج هستم شهر شوهرت البته نزديک ۵۰۰ساله هست طائفه پدرم اومدن بوشهر بندر گناوه ❤❤
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
ممنونم از محبتتون 😊
@mahmoudtayebi83682 күн бұрын
I LIKE IT .THANKS
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
Thank you too!
@mariakalantarian11172 күн бұрын
Good job thanks 🙏🙏🙏🙏🙏❤❤❤❤❤❤
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
Thank you 😍
@marziparssa8080Күн бұрын
سلام به روى ماهتون نسرين جون نازنينم و آقا پژمان عزيز، خيلى داستان پر ماجرايى بود كلى هيجانى و پرماجرا👌👌👌 شما هردو عزيزانم دوست داشتنى هستيند و شيرين زبون ، ايشالا خوشبخت و عاقبت بخير باشيند🙏🙏🙏🙏🩷🩷🩷🩷🩷
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
ممنونم عزيزم از لطفتون
@sarahodaei2674Күн бұрын
با سلام خدمت شما زوج مهربان ودوست داشتنی،واقعا که به شهامت وپشتکار آ قا پژمان باید احسنت گفت، من هم باشنیدن خاطرات جالب و ترسناک سربازی شما خاطرات اوایل دوران تدریس خودم در روستاهای دورافتاده برام تداعی شد،ما رو هم دراوایل دوران آ موزگاری به روستاهای دورافتاده می فرستادند که می بایست به خاطر دور بودن مسیر این روستاها تا شهر شبها رو در روستا به سر ببریم وگاهی هفته ها در این روستاهای عجیب وغریب زندگی کنیم،ولی تفاوت دوران ما با شما این بود که ما چند نفری با همکاران خود این دوران می گذروندیم وخاطرات تلخ وشیرینی برای مان از این دوران باقیمانده به خصوص این سینی ها غذا که از طرف دانش آموزان برامون میآوردند شبیه خاطرات شما بود،با این تفاوت که خاطرات شما که بصورت تک نفری شبها رودراین روستای دورا فتاده ومرموز به سر می بردید بسیار عبرت آ میز بود،ولی سرانجام با موفقیت تمام دوران خدمتتون سرافراز به
@parvasama18332 күн бұрын
خیلی جالب بود خاطرات سربازی آقا پژمان البته در کنار اون جالبی یه بخش زیادی ترس و وحشت هم واقعا بوده ، چقدر روزهای سخت رو گذروندن اما بعد اون سالها به خاطرات جالبی تبدیل شده ، خدا سلامت نگه داره همسر گل تو نسرین جون 🙈🙈😄❤️❤️
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
ممنونم عزيزم از لطفتون
@shararehnezakati37252 күн бұрын
ساچمه پلو را با ماش میگفتند ❤❤
@nahidzohouri89522 күн бұрын
نسرین جون حقیقت داره .من یه همسایه مراکشی دارم این احضار میکنه واز هرکسی ناراحت بشه میفرسته سراغش .من اومدم بخوابم پتو رو روی خودم کشیدم یه دفعه اتاق تاریک شد بعد پتو رو از روی من کشید من پتو رو گرفتم بعد بیهوش شدم بعد چند روز من مریض شدم بیمارستان بستری شدم وجراحی داشتم😣
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
چه حس ترسناکی🫣💕بلا به دور عزیزم
@delshad8213Күн бұрын
❤❤❤❤❤
@Ferdos-gt2ql2 күн бұрын
خاطره های سربازی زیادی شنیدم معمولا آقایون با اشتیاق تعریف می کنند ولی خاطرات شما واقعا منحصر به فرد کمتر کسی سربازی این مدلی تجربه کرده باید تو گینس ثبت کرد😅فک کنم هر کس دیگه ای بود یه شبم دوام نمی آورد دستمریزاد به همتتون نسبت به سن کمی که داشتید خیلی تحملتون بالا بوده ومشخصه شخصیت محکم ومستقلی دارید
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
عزیزم 😄ممنونم از محبتتون😍
@ashrafkharazi22832 күн бұрын
خاطرات جالبی بود تشکر مهربانان❤❤❤❤❤❤❤❤❤
@user-ht8py9kw1vКүн бұрын
😍😍😍
@azarcorson3893Күн бұрын
واقعا 😳 که براو دارید اما ساچمه پلو را تعریف نکردید حتماً در پادگان تجربه کردید اما من خوردم پر از شن در عدس پلو زیر دندونها میرقصه هاها خونه عمم خوردم اون هم خودش داستانی دارد با دیدن ودیوی شما خاطرم تژدید شد مثله همیشه عالی و اموزنده موفق باشید عزیزانم که در قلیم جا دارید ❤❤❤
@HerminehSajedi-mm8ptКүн бұрын
👍👍👍👍
@Faranak19582 күн бұрын
💕👌
@zhalehsameghani37862 күн бұрын
وای خیلی سخت چرا سربازهای کم سن وسال انقدر باید اذیت بشن. خب لااقل تو خود روستا برای سرباز یک خونه روستای کوچیک یا یک اتاق میگرفتن دایی من هم سپاه دانش بوده زمان قبل انقلاب تو روستاهای استان همدان اونم خییلی از این نوع خاطرات تعریف میکرد واقعا پسر های جوان والله خوب طاقت میاوردن احسنت داره 👌👏🏻👏🏻
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
ممنونم گلم شرايط مشابه بوده😍
@nahidzohouri89522 күн бұрын
نسرین جون تحمل این سختیها همه برمیگرده به شما .به شما فکر میکردن ومیگفتن باید نسرین جون رو بدست بیارم❤😉
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
عزيزيد ممنونم😍😍
@shahllahedari8047Күн бұрын
👍🏻👍🏻❤️❤️😂😂
@salimemoarefian64782 күн бұрын
❤❤❤❤
@mahrokhghahremani64742 күн бұрын
سلام اقا پژمان گل ونسرین جان بسیار خاطرات زیبایی بود خواهرمن هم معلم روستا بود به اسم ده نو از ورامین به اون روستا میرفت خواهر من سپاهی دانش بود بدون برق و شرایط خیلی سخت ولی با صددرصد قبولی دانش اموزان درهرصورت بیصبرانه منتظر دیدن شاگردان موفق با زحمات شما هستیم ارزوی سلامتی برای شما وخانواده محترمتون دارم
@neginhosseini42522 күн бұрын
عه چه جالب من اون منطقه رو میشناسم ( ده نو ، قلعه نو ، پلشت که الان شده پاکدشت ، مامازن ، حصارامیر )😊
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
ممنونم زنده باشین و سلامت و شاد کنار خانواده😍
@NargessShekohi-uy2sl2 күн бұрын
.سلام به شما وخانواده محترم تون واقعا من ترسیدم اتفاقا همسر منم معلم هست خاطرات سال اول معلمی هم در یکی از روستاهای استان فارس بوده خیلی شرایط شبیه شما گذرونده
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
تن عزيزانتون سلامت❤
@NargessShekohi-uy2slКүн бұрын
@@lifewithnasrin3251 وهمچنین عزیزای شما ❤🙏
@user-hu4rp8es9y2 күн бұрын
کاش این سربازی نبود میگن سربازی از پسرا مرد میسازه ولی به نظر من مادر که سه تا پسرام رفتن سربازی جز هدر دادن عمر و عذاب کشیدن خود بچه ها و پدر مادرا هیچی نداره خاطره اقا پژمان چقدر ترسناک بود یکم اب وتاب بهش بدی ازش ی فیلم با ژانر وحشت میشه ساخت❤❤❤❤❤
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
زنده باشين گلم 😍
@LeilyDaily2 күн бұрын
من باز هم ترسیدم 😂 خیلی دوستش داشتن دوتا دوتا روشو میکشیدن😂
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
دقيقا😄😄
@anahita6282 күн бұрын
ما هم خیلی دوستتون داریم❤ چقدر عجیب بود😅😅😅😅 باورش سخته ولی هستن این موجودات😅😅 اگر رفتید روستا مراقب دوربینتون باشید😅😅
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
ممنونم عزيزم😍😄
@afsoonbarati94162 күн бұрын
👍🙏
@rg2339Күн бұрын
خاطرات پژمان خیلی جالب بودن. مخصوصا قسمت آخرش که ترسناک بود کاش بیشتر و کامل و شامل تر می گفت که دیگه چی دیده و اتفاق افتاده. یک صفحه هست تو فیس بوک که پسری هست اون خودش می ره تو اروپا هر جا که خونه متروکه بیمارستان سینما قصر کلیسا هر چی متروکه هست رو فیلم می گیره حتی تو بعضی هاش هم یک شب می مونه تا فیلم بگیر از اتفاقاتش کلی فالوور داره چون جالبه براشون و هیجان داره. حالا پژمان مدت زیادی با چنین پدیده آیی مواجه بوده جالب می شه بیشتر بگه. 😉
@lifewithnasrin325116 сағат бұрын
🙏🏻😊
@elahehjalali60772 күн бұрын
آقا پژمان با جن های خوب هم خونه بودن شانس اوردن😂😂😂
@user-zi5kw8qs6r2 күн бұрын
نسرین جون میباید این خاطرات شیرین و ترسناک جناب پژمان محترم رو علی آقا داداشتون بصورت داستان با ژانر وحشتناک تو چنل شون تعریف میکردن 🙌🏻😱👻☠️👽
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
بله😅😍
@ZahraSadeghi-zq2wlКүн бұрын
❤❤🌹🌹🌹🌹🌹❤❤
@hengamehjahn25842 күн бұрын
خیلی جالب بود البته همون زمان که آقا پژمان ۱۹ ساله بوده واقعا شبهای سختی رو گذرونده و از همه بدتر که هیچ وسيله ارتباطی در اون تاریکی شب نبوده خدا رو شکر بخیر گذشت🥰
@user-zz1mn8gu2s2 күн бұрын
من سال 1374رفتم حقوق ما. ماهانه 430تومان بود البته سرباز صفر بودم😊
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
🙏🏻😊
@naghaie94352 күн бұрын
❤😂
@planet4loveКүн бұрын
ای جونم با شاه پیایل آ پژمان👌 با توجه به اینکه گفتید آن مدرسه در نزدیکی گورستان روستا قرار داشت احتمالاً در آن خلوت و تنهایی و سکوت مورد توجه از ما بهتران قرار گرفتید اما از نوع خوب و بی آزارشان و آنها با آن مراسم و کارهای خاص میخواستند برای شما دعا و نیایش و آرزوهای خوب در زندگی کنند طوریکه حتی تا امروز هم شاید متوجه شده باشید که در سختیها و مشکلات زندگی همیشه حواس کسی به شما بوده و در پناه او بوده اید و دستانی از غیب کارهایتان را به سامان رسانده اند. امیدوارم که همواره در کنار خانم محترم نسرین خانم و پسران دلبندتان شاد و تندرست باشید🙏 یک پرستار از شمال اروپا
@mohammad2843Күн бұрын
جن وجود داره . من هم اینجور اتفاقات رو تجربه کردم.
@user-im4ok8dg6f23 сағат бұрын
سلام خدمت شما واقعا دوران خدمت خیلی سخت بود و کلی خاطره و کلاس چهارم ک بودم معلم میگفت کاردستی تخم مرغ بیارید هم قبوله ولی سر صف صبحگاهی مدیر ک میدید تخم مرغ ها پرت میکرد پشت دیوار میگفت این کاردستی نیس کار مرغه😂ولی معلم دیگه مجبور بود نمره کاردستی بهمون بده حتی تخم مرغی هم گیرش نمیومد😅
@user-bh6gw5zc6iКүн бұрын
دقیقا مثله داستان شما من فیلمشو تو شهرستانای ایران دیدم 😂😂فقط اون معلمه از ی دختره تو روستا خوشش اومده بود نکنه شما بودی 😅😊 واقعا راس میگم دقیقا براش غذا میدادن دعوت میشد معلمه اولش واقعا براش سخت بود
@marymoh8652 күн бұрын
تقریبا نزدیک به ۲۸ سال پیشه.
@naghaie94352 күн бұрын
سلام بشما عزیزان شوهر من از هر کجا حرف کم میآورد دوران سربازی را تعریف میکرد بچها میگفتند بابا دو سال سربازی رفتی بیست ساله تعریف میکنی وهر دفعه هم یک چیز بهش اضافه میشه دیگه جوک شده بود ولی جالب بود 😂😅😊
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
خيلى خوب بود😄
@rezaahmadi49622 күн бұрын
چه جالب زیبا قشنگ هستید شما مهرایزد خواستمپاسمانی کند مهرمیترا میخوامدرون شما طلوع کند تاریخ ۷۰۷۶۲ میترای را شادباش میگم در صلح وصفا زندگی کنید همیشه شادباش میگم به شما امید وارم سپهر و پسر بزرگ شما مثل دادش پژمان به عشق پاک شون برسن خانوادهدشما سرشار محبت نور هستید
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
زنده باشین محبت شماست😍
@anaabedi20772 күн бұрын
خاطرات جالبی بود واقا پژمان هم عالیتعریف کردن🌸🌺
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
🙏🏻😍
@anaabedi2077Күн бұрын
❤
@nahidzohouri89522 күн бұрын
میخواستم اولی باشم فکر کنم دومی شدم
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
اى جان😍🙏🏻
@sierralipour95222 күн бұрын
@neginhosseini42522 күн бұрын
منو بگو الان تنهایی چه جوری برم بخوابم ؟😊
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
ای وای🫣😅
@monaahmadi97342 күн бұрын
چقدر خدا به آقا پژمان رحم کرده که این موجودات ماورایی بلایی سرش نیاوردن به خصوص کنار قبرستون وضعیتو خطرناکتر میکنه. من کاملا به این موضوعات اعتقاد دارم.😱😱😱😱😱
@mostafaknik2 күн бұрын
سلام نسرین خانم 🙏🌹 این شبها ،، شبهای فوتبالیه میدونم سپهر عزیز هم مسابقات یورو 2024 رو دنبال میکنه 👍👍👍🌹🌹🌹👏👏👏 هر وقت بازیکن شماره 8 تیم ملی ترکیه آقای ((Arda Güler ))آردا گولر)) رو میبینم یاد)) سپهرجان میفتم خدا حفظش کنه 😘😘😘 😊😊😊 سپهر جان دوستت دارم عزیزم پسر با ادب و دوست داشتنی 😘🙏🌹
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
بله پای ثابت فوتبال 😊 تیمش برد و رفت بیرون برای شادی ممنونم🙏🏻
@mostafaknik2 күн бұрын
@@lifewithnasrin3251خدا حفظش کنه 😘
@mostafaknik2 күн бұрын
نسرین خانم آقا پژمان بزرگوار 🙏🌹🙏 برا منم پیش اومده معمولا این نوع اتفاقات کنار قبرستان و . . . . خونه های قدیمی رخ میده 😂😂🥺🥺🥺 من یادمه سرباز بودم رفتم خونه از فرط خستگی بالباس خدمت خوابیدم . ساعت مچی رو باز کردم و جوراب ها رو دراوردم گذاشتم به فاصله نبم متری کنار تخت همین که برگشتم سمت چپ بخوابم آثاری از ساعت و جوراب نبود کلی ترسیدم پای برهنه رفتم تو کوچه داد میزدم😂😂😂 یادمه این اتفاق ۱۴ بار برام رخ داد بار اول و دوم فکر میکردم خواب دیدم ولی بعدش واقعا فهمیدم خبرهایی بوده جالبه اگر تنها بودم رخ میداد اکر خانواده تو خونه بودند هرگز خونمون هم محله قدیمی و مثلا صد سال پیش ش قبرستان بوده وحشتناک بود 🥺🥺🥺🤔🤔🤔 از اون عجیبتر برا هرکس تعریف میکردم قبول نمیکرد
@salimemoarefian64782 күн бұрын
❤❤❤❤❤
@Mozhgan-wu8vr2 күн бұрын
سلام، فکر کنم من یک ماه خوابم دیگه نره خدا خیرت بده نسرین جون با این خاطره تعريف کرذنت 😂چه اسراریم داره آقا پژمان تعریفش کنه 😂
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
هیجان داره 😅
@parsamohmdzde22762 күн бұрын
پسر من با مدرک مهندسی مکانیک ، اموزشی مرزن اباد چالوس بودوبقیه ش رو تو پلیس ۱۱۰ تهران بود . بااین وجود که تو شهر خودمون سرباز بود ،بخش اداری بود بازهم، روزیکه خدمتش تموم شد ، اومد و درحالیکه لباساش رو برای همیشه در می اورد بهم گفت : مامان منکه رفتم سربازی اما پارسا رو نفرستین ،به جد میگم نذارین بره سربازی😂 حتی گفت : ممکنه چند سال دیگه باد بخوره پشتم ویادم بره ،نظرم عوض شه ولی واقعا نفرستینش 😂الان ۶ سالی میگذره هنوزم ازش نظرش رو میخوام میگه اره هنوزم نظرم عوض نشده . پسر ارشدم هم اسم اقا سپهر شماست ❤متولد ۷۴ نسل به نسل بچه هامون تحمل سختیشون کمتر میشه . باارزوی بهترین ها برای شما عزیزان ❤
@lifewithnasrin3251Күн бұрын
تنتون سلامت و خدانگهدار شما براي عزيزان و پسرهاى گلتون باشه🙏🏻😊💕
@Monir-zj1xs2 күн бұрын
❤❤❤❤❤
@mostafaknik2 күн бұрын
نسرین خانم آقا پژمان بزرگوار 🙏🌹🙏 برا منم پیش اومده معمولا این نوع اتفاقات کنار قبرستان و . . . . خونه های قدیمی رخ میده 😂😂🥺🥺🥺 من یادمه سرباز بودم رفتم خونه از فرط خستگی بالباس خدمت خوابیدم . ساعت مچی رو باز کردم و جوراب ها رو دراوردم گذاشتم به فاصله نبم متری کنار تخت همین که برگشتم سمت چپ بخوابم آثاری از ساعت و جوراب نبود کلی ترسیدم پای برهنه رفتم تو کوچه داد میزدم😂😂😂 یادمه این اتفاق ۱۴ بار برام رخ داد بار اول و دوم فکر میکردم خواب دیدم ولی بعدش واقعا فهمیدم خبرهایی بوده جالبه اگر تنها بودم رخ میداد اکر خانواده تو خونه بودند هرگز خونمون هم محله قدیمی و مثلا صد سال پیش ش قبرستان بوده وحشتناک بود 🥺🥺🥺🤔🤔🤔 از اون عجیبتر برا هرکس تعریف میکردم قبول نمیکرد
@lifewithnasrin32512 күн бұрын
چه ترسناک😄
@mostafaknik2 күн бұрын
خیلی 😂😢😢😂😂@@lifewithnasrin3251
@maryamsalsal2002Күн бұрын
به نظر من سربازى براى مرد خيلى خوبه همسر من معاف شد 😢 امان امان 🙈