Eshghe Mamnoo - Episode 152 - عشق ممنوع - قسمت 152 - دوبله فارسى

[@EshgheMamnoo]

kzbin.info/www/bejne/ipm8qa2JetaojNE ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید

[@farnazkian]

تحسین مثل این عوضیا تا یه شب فیروزه خونه‌ش‌ موند ازدواج رو کنسل کرد 😂

[@tinat4080]

به صداقت فيروزه شك كرد متوجه شد خيلي كلك است

[@ellla429]

مهند که‌ شبش عطر زد بره با سمر دوباره فرداش به بشیر میگه واقعا نهال رو دوست دارم و پشیمونم! خواهر عدنانم که خنگ تر از خودش

[@FarnazAshrafi-rs5rt]

چون واقعا عاشق سمره ، ولی ادم ترسوییه که زندگی راحت میخواد.. داره هی سعی میکنه به نهال نزدیک شه و از ثمر فرار کنه ، مدام تو جنگه با خودش

[@Delvin16]

جالبه وقتی عدنان می‌خواد دیگه پخمه نباشه این‌انعام اسکل نمیزاره 😂

[@کیاعلیمردانی]

چه عجب عدنان بیگ بالاخره یه تکونی به خودش داده و سرشو از زیر برف آورده بیرون

[@morvaridkhanoom4975]

اتفاقا فیروزه وتحسین برای هم ساخته شدند اینها خوب باهم کنار میایند تحسین عاشق نیست فقط میخواهد بایک زن باشدکه چشمگیرباشد فیروزه هم به گفته سمر شروع کرده نقشه برای پول های تحسین بکشه فیروزه هم عاشق نیست اینازدواج یک معامله است وهردو خوب میدانندودر مادرقحبه گی ازهم کم نمیارند جالب ،باورم نمیشه که آدمها چطور میتوانند برای یکدیگر نقشه بکشندوفیلم بازی کنند البته این فیلمه ولی درحقیقت هم داریم.

[@RA-yk7yp]

این سریال بر اساس واقعیته. واقعیتی که ۷۰سال پیش اتفاق افتاده

[@Dhhduehei]

تحسین بخاطر دروغ که فیروزه خانم برایش گفت پاخود را کشید

[@AzadehNazari-g8f]

نمی‌دونم چرا همه میگن تقصیر سمره ، ولی این مهند بود که با احساسات سمر بازی کرد و بعدش باهاش مثل یه آشغال رفتار کرد ، هر کی دیگه هم جای سمر بود اینطوری رفتار می‌کرد . سمر عدنان رو اولش دوست داشت ولی مهند گولش زد . واقعا تو این فیلم به سمر بیشتر از همه ظلم شد .

[@ایمانساکی]

دقیقا👏

[@arezoohamidi9380]

این سمر کار و زندگیش اینه که جلوی پنجره بایسته و موهاشو تاب بده

[@minashekarforoosh1824]

همه مشکلات از همین بیکاریه،غم خاصی ندارن دنبال سرگرمی هستن !😏

[@kiana_yazdani]

[🤣]

[@EliKarami-f4q]

😂😂😂

[@Amirreza.Naseri]

فیروزه خوشگل ترین پیرزنیه تا به عمرم دیدم خیلی تیپش شیک و با کلاسه

[@Salemaa]

فیروزه باید از همونجا تحسین و میشناخت که گفت من تنوع طلبم و چهار بار ازدواج کردم. تحسین همش ظاهر زنها رو میبینه و در کل آدم عمیقی نیست که بخاد عاشق سرسخت کسی بشه.

[@mojganfarsi7909]

خب دوست عزیز ایشونم دوست داره جلوه گری کنه وگرنه همسن ارواه خانمه چرا اون حرکات عجیب غریب نمیکنه چون سالمه فیروزه داره با سمر مسابقه میده حتی بیسانم رفتارش نرماله فیروزه آدمای خل و چل مثل خودشو جذب میکنه عدنانم اگه با سمر ازدواج نمیکرد فیروزه رو نمیخواست چون فهمید نرمال نیست ایشون فقط پول و امکانات مردا رو میخواد

[@atiaramaramesh277]

کلا ذات مرد اونم مردهای خیلی ثروتمند همینه دراضای پولی که خرج یه زن میکنند ازش. فقط زیبایی و سلامتی و نشاط و خدمات جنسی میخوان به هیچ عنوان هم ازین چندتا خواسته کوتاه نمیان و چیزی به اسم عشق اصلا وجود نداره دنبال زیباترین و سالم ترین عروسک توی ویترین برای فخرفروشی و نشون دادن قدرتشون

[@atiaramaramesh277]

خوده فیروزه هم دقیقا شبیه تحصینه حقش بود جنده خانومو باید بدترازینا سرش میومد

[@yasminbaghi]

برا فیروزه که این چیزا مهم نیس اون پول و شهرت تحسین رو میخواد

[@fatemehkhalili4361]

مهند باید قهوه ای میشد😑😑😑 چون اون بود که وابستگی رو تو ثمر پرورش داد

[@فاطمهتیموری-ث6خ]

آفرین دقیقا

[@sareh__azizi]

یعنی ثمر یک ذره عزت نفس و وفاداری نداشت خودش انتخابش شوهر پیر پولدار بود پس باید پای انتخابش میموند مهند اگه هرکاری هم میکرد ثمر باید تا زمانی که متاهله وفادار میموند

[@shokoalempour7919]

مشکل از. محمد. نبود کلا سمر. شخصیت متزلزلی داره و عقده ای هست اون هیچ کسی رو دوست نداره حتی خودشو اوت یه گذشته خیلی بدی در خانوادش داشته وروانش بیماره . سمر نیاز به یک روانکاو داره 😢😢😢

[@Sara-ec8hw]

چقدر انعام خانم زن با وجدان و خوبیه فضارو فقط آروم میکنه حالا اگه خواهرشوهرای ایرانی بودن فقط دامن میزدن

[@parvanehnoei5256]

خبر نداری که خواهر شوهرهای ترکی چه عقربی هستند

[@Sara-ec8hw]

@@parvanehnoei5256 چرا صابون این قوم بهم خورده منم کل زن های ترک منظورم نبود شخصا انعام منظورم بود

[@parvanehnoei5256]

@@Sara-ec8hw 😂😂واقعا درست میگی عزيز

[@فرینازن]

آره خودشون جر می دادند

[@FarnooshSharafi]

همه خواهرشوهرا اینجوری نیستن ولی بعضیام هستن

[@farahnazayatollahi9409]

یکبار هم که عدنان هوشیار شده انعام خانم نمی زاره

[@FazelHeydari13]

ثمر الان عاشق نیست کلا دیوونس فقط واسه غرورش داره میجنگه کلا حال بهم زنه

[@mahtabrahnama4101]

مهند ادم كثيفيه

[@کیاعلیمردانی]

مهند چطور جلوی بشیر فیلم بازی می کنه و اشک تمساح میریزه.....واقعا ایول به اینهمه مکاری و ریاکاری

[@maryam0777]

دقیقا، همین دو روز پیش دوباره تو جنگل با سمر بود!

[@فاطمهتیموری-ث6خ]

آفرین

[@سپیده-ب9ض]

سمر رفت سمتش اونم وسوسه شد لب گرفت مردها راحت وسوسه میشن وقتی سمر رفت گفت از وجودم برو بیرون سمر برو گمشو مهند دیگه آخرهای سریال از سمر هرزه جدا شده و عاشق نهال شده ​@@maryam0777

[@s.h7837]

عدنان بسیار متشخص هست ولی زیادی ساده هست از لحاظ قیافه ای هم ب دل نمیشینه... مهند هم فوق العاده بوالهوس و بی رگ

[@tanazgivehchian5627]

هر لحظه همه دارن سمرو یا تحقیر یا تهدید میکنن،،،فشار روانی زیادی روشه،،،کم کم داره از عشق مهند نا امید میشه،،،واقعا نا امید میشه اما هنوز امیدواره ،،،ی کورسوی کم رنگ و نور امید ،،،هنوز داره ،،،مهند هم از موضع قدرت داره مدام دلشو میسوزونه ،،،یادمون باشه ابتدا مهند این رابطه را شروع کرد و حالا عین ی دستمال داره میندازتش دور ،،،،،زنی را که واقعا دوستش داره،،،،به مهند باید گفت جگر شیر نداری سفر عشق نرو 😖

[@alemkhavati4283]

برو دل داریش بده خب😊

[@alemkhavati4283]

اول ثمر عاشق شد طرف خودش برد بعدشم گفت مهند عاشق نهال هست انداخت تو درد سر مهند رو پس مظلوم‌نیست ثمر

[@mnamdari1523]

مجرد یه پسر هیز و هوسباز و البته مجرد بود.خیلی هم آدم عوضی ای هست.و به خاطر این خصوصیات سراغ هر کسی ممکن بود بره حتی زن عموش! ثمر باید عاقل میبود و رو نمیداد چون مهمتر از همه یک زن متاهل بود و بعد هم اینکه شناخت کافی از مهند داشت به خاطر رابطه ای که مهند با بیسان داشت.خود ثمر مقصر هر بلایی هست که به سرش اومد.بارها و بارها فرصت برگشت داشت ولی استفاده نکرد به زور چسبید به مهند و ول نکرد.خود کرده را تدبیر نیست.

[@Comment0098_Iran]

@@mnamdari1523 واقعا نمیدونم فاز سمر چی بود ب خاطر فوت پدرش با مادرش لج کرد و با عدنان ازدواج کرد بعدم تا مدتی با هدایا سفر و قدرت زن عدنان بودن حال کرد اما واقعا چند شخصیتی بودن در سمر خیلی مشهوده اوایل چی بود اواسط و اواخر ببین ، دنبال چی بود عشق هیجان اخه با عدنان سکس داشت پس به خاطر شهوت با مهند نبود ، عشق هم اگر بود عاشق راضی ب رنج معشوق نیست ولی سمر بارها مهند اذیت کرد مهندم ک هیچی خیلی احساسی بود معمولا پسرای این مدلی ک با دخترای زیادین عاشق نمیشن یا بشن ولش نمیکنن بعد جالبه سمر میگفت عدنان دوست داره مثلا ادم عادی هم زمان نمیتونه لب دو مرد ببوسه وای سمر با مهند میخوابید شب میومد عدنان میبوسید 🤣عدنان واقعا باشخصیت بود و مرد خوبی اما سر ازدواج مجدد اشتباه کرد بیست سال ازش کوچک تر بود سمر و ....

[@mnamdari1523]

@@Comment0098_Iran تنهایی و غمی که عدنان داشت باعث شد جوگیر بشه و فرد اشتباهی رو برای ازدواج انتخاب کنه.اصلا از یه همچین مردی با این ادعا و با این سن و سال همچین ازدواجی بعید بود.دوبار تو قبرستون یه کسی رو ببینی و بری باهاش ازدواج کنی بدون شناخت از شخصیت طرف😑

[@Sara-ec8hw]

فیروزه زن منفعت محور و با سیاستی بود اما فکر نمیکرد کسی مثل تحسین اینجوری با سیاست بازیش بده و با عاقلی پا پس بکشه

[@shahnazmashayekhi1755]

بلاخره دروغگو رسوا میشه.مثل فیروزه جادوگر. همیشه هم مثل دخترش دست پیش میگیرند تا پس نیفتند.

[@zibakorosh4709]

تحسین در آخر باهاش ازدواج می کنه

[@nedinaseri9597]

@@zibakorosh4709 نه ولش می‌کنه میره

[@zibakorosh4709]

@@nedinaseri9597 باهاش ازدواج می کنه من به چن زبون دیدم این سریال

[@nedinaseri9597]

@@zibakorosh4709 تو فیلم نشون داد که بعد مراسم ول می‌کنه و می‌ره اینو شما ندیدین؟

[@anahitazamani775]

البته حرف فیروزه این قسمت درست بود. لزومی ندارد دیگران بفهمند ما یک خانواده مشکل دار هستیم...

[@muzhde]

مهند برخوردش با کارگرا با بشیر با همه خیلی بهتر از ثمره مهند تقریباً همه رو دوست داره بهشون احترام میذاره ولی ثمر هیچکس رو دوست نداره

[@mld6916]

دقیقا مهند مشکلش اینه که همه رو دوست داره 😅😅

[@ata_hashime]

ب پشمش 😂

[@Amirreza.Naseri]

سمر دیوصه

[@mastanemaleki9038]

عدنان انقدر هزینه کرد، تو یه سال که فقط هر چند شب یه بار این سمر شیطان رو بو کنه

[@farideheslami2079]

واقعا که

[@Sara-xl5mj]

🤣🤣🤣🤣🤦‍♀️🤦‍♀️

[@طاهاتبریزی-ف2ش]

فوق العاده زیبا حتی بعد چندسال

[@tigerdeer]

فقط خواجه حافظ شیرازی مونده که شخصاً بیاد به عدنان بگه زنش بهش خیانت می‌کنه. 😂

[@anahitazamani775]

تحسین بیگ داره با این سفر از فیروزه فرار میکند... او هم دروغ های این زن و چند رویی هایش را کاملا متوجه شده.....

[@Norozha9978]

همه مثل عدنان گاو نیستند

[@مریمبهادران-غ7و]

خونه تحسین چقدر شیک و خوشگله

[@مریمبهادران-غ7و]

تحسین از این رفتار و دروِغ فیروزه فهمید فیروزه اصلا قابل اعتماد نیست دقیقا ثمر. فیروزه عینه هم هستن

[@sarat6723]

فیروزه با نامزدش جوری حرف میزنه انگار خودش ازدواج رو خیلی جدی میگیره در جایی که کلمه ازدواج برای فیروزه ثمر یعنی قدرت مالکیت اقتدار حتی نهال رو همین فیروزه با کلمه ازدواج شوخی با خنده تو سره نهال انداخت - ثمر اگر خیلی دلش میسوخت میتونست همونجا جلوی مادرش رو بگیره

[@anahitazamani775]

مجددا در دقایق آخر سریال فضولی بی حد مادمازل شروع شد... به او این مسئله هیچ ربطی نداشت..‌نهال چیزی دیگر نداشت تا از دست بدهد،مهم دل پاک و قلب زلال او بود که تماما به محند اهدا کرده.....

[@مهرنوششیرالی]

این رضا کاپیتان خیلی باحاله 😂😂

[@mahdokhtdehghan-el1se]

سمر درد به جون گرفته ذلیل مُرده دوبار باعث شد به بخت فیروزه لگد بخوره 😅

[@لیلاقاسموند]

یه سرایدار و آشپز باید رازدار باشند و نباید در مسائل خانواده دخالت کنند .

[@marziehmaman968]

مچکرم ادمین عزیز .

[@akbarakbari]

اینچه زندگیه پولدار و مرفهی هستکه اینا دارن، همش یا تو اتاق رو تختخواب افتادن یا لباس و کفش رسمی تن کردن و نشستن پایِ میز،همش علافی،بیکاری،بیحوصلگی،گور بابای اینجور زندگیا

[@ابراهيمستوده-س6ح]

من کاملا حق به سمرمیدم اون عاشقه وراه برگشتی نداره،درضمن شروع کننده مهندبود،اولینباری که مهندلبشوبوسید رو فراموش نکنید

[@faribamahdian2272]

همه جا این کامنت تکراری چیز دیگه بگو 🤮

[@Delvin16]

چه منطق مسخره ای یعنی رو خودمون کنترل نداشته باشیم هر کی اومد نزدیک شد و‌یه خواسته ای داشت باید قبول‌ کرد میتونست یه سیلی همون موقع تو صورتش بزنه

[@mehdimazloomian3079]

چه استدلالی !! نتیجه میگیریم هر مردی زنی رو بوسید ،زن اگرم متاهل بود مشکلی نیس و مقصر نیس باید خیانت کنه و لذتشو ببره هه واقعا ک ،چه دنیای ترسناکی در ذهن امثال شماهاس

[@nasimsadi5370]

آفرین باهات موافقم کاملا هی چراغ داد به ثمر اینقدر بهش علامت داد دختره رو هوایی کرد

[@Farshad533]

ولی سمر بار اول رفت اتاق مهند و عطرشو بو میکرد که مهند دید و فهمید به قول امیر کونی که خارش میکنه خودش سفارش میکنه 🫰😅

[@sanazeghtedary]

مهند یه جوری حرف میزنه انگار ن انگار که دیروزش با سمر میخواس برنامه کنه

[@azamshadi1494]

سمر عین جن جلو مهند و نهال ظاهر میشه 🥸🤮

[@mahsabanihashemi7805]

این مادمازل با این زیادی مثبت بودنشو لاپیشونی کردنش حال ادمو به هم میزنه

[@arezoalizadeh79]

خیلی جالبه خیلی ها میگن هنوز مهند عاشق سمره پس چرا انقد گریه می کنه احساس پشیمونی میکنه چرا انقد وجدان درد داره چرا این رفتارو یه ذره شو سمر نداره محند اگرسمرو دوست داشت باهاش فرار میکرد دیگه خیلی مشخصه

[@AliAhmadi-yq5kq]

دقیقا

[@سپیده-ب9ض]

مهند همون موقع با نهال نامزد نبود عاشق سمر نبود اگه بود با سمر فرار میکرد مهند اواخر سریال عاشق نهال شد ولی سمر هرزه وسوسه اش می‌کرد و بهش می‌چسبید اما مهند از نهال جدا نمیشد تا لحظه آخر سمر بهش چسبیده بود بلیط خریده بود فرار کنن اما مهند فرار نکرد

[@مسعودصفدرزاده]

از حرص خوردن فیروزه قمار باز خیلی حال کردم

[@azamgheibali6607]

ثمر مظهر. کینه ونفرت

[@aydaray9970]

و نجاست

[@tanazgivehchian5627]

دیشب با دیدن کشتی عین ی بچه بال در آورده بود آیا واقعا فکر میکنید حالا عابد و زاهد شده و عاشق و وفادار نهالهو سمر مانع میشه،،،،نهایتا سمر بزرگترین خدمتو به عدنان و دخترش میکنه حتی به قیمت ،،،،،،،؟؟؟؟؟

[@sarat6723]

لمیس هست که از فرصت استفاده میکنه در واقع ثمر اسیر بازیهای خودش میشه بازم مهند خیلی بهتر از ثمر رفتار کرد - اون حاضر شد دست بکشه ولی غروره ثمر که همیشه همه چیز رو می‌خواد به هر قیمتی بدست میاره حتی مادر و خواهر خودش رو فدا میکنه ثمر قدرت دوست داشتن نداره - مهند هم قدرت دوست داشتن نداره - ولی لمیس هست که پشت صحنه مثل افعی منتظر نشسته تا جریان برسه به اون نقطه و ضربه مهلک رو بزنه و عدنان رو بدست بیاره در واقع ثمر به لمیس خدمت کرد چون میتونست از ادامه این هوس و خیانت دست بکشه و لمیس خیلی خطرناک هست اونقدر خطرناکه که هیچکس متوجه روانی بودن این زن نیست .. زنی بدون خنده با چند چهره که همیشه عشق نهال رو بهونه میکنه -

[@tanazgivehchian5627]

@@sarat6723 در قسمت افعی بودن لمیس با شما موافقم ،،،،اما در غیر واقعی بودن عشق سمر باهاتون موافق نیستم ،،،هر چند که با بحران و توفان روحی که براش پیش آمده این عش تشدید شده انگار میخواد همه انتقام بگیره به هر قیمتی 🙏

[@tanazgivehchian5627]

@@sarat6723 آفرین اون قسمت زنی بدون خنده را عالی گفتید ،،،،درست شبیه خانم دانورز در رمان و فیلم بینظیر / ربه کا / دقیقا اونم ی مستخدم وفادار به بانوی زیبایی بود که به همسرش خیانت کرد و کشته شد اما مستخدم آنقدر به او و خاطراتش وفادار بود و دقیقا عین لمیس همیشه بدون احساس و لبخند فقط نگاه میکرد و نهایتا قصر را آتش زد ،،،بهتون پیشنهاد میکنم حتما ببینید 🙏

[@tanazgivehchian5627]

@@sarat6723 فراموش کردم ربه کا رمانی از دافنه دو موریه است که دو فیلم سینمایی ازش ساخته شد،،که اولین فیلم ساخته بهترین کارگردان سینما از دیروز تا همیشه # آلفرد هیچکاک #استاد دلهره ،وحشت و تعلیق 🥀🖤

[@mnamdari1523]

آخی چه زن فداکار و خیرخواهی😄🤦‍♀️

[@faribamahdian2272]

چقدر حسود و عقده‌ای این زن سمر 😒

[@anahitazamani775]

شدیدا مشکل روانی دارد ثمر...بیمار است.

[@mortezamohammadnia6637]

راننده ی حلمی و سعید خیلی خوشتیپ ان

[@Mylunchandyou]

غغففغغغغغ

[@Norozha9978]

حلمی کلا با خوشتیپ ها کار میکنه❤

[@azadehmohajer4633]

hi

[@sabatorshizi1784]

فیروزه هم به فنا رفت 🤣🤣🤣

[@Mohmde-ce4ip]

کوص سمر اخر فیروزه بدبختو به فنا داد

[@Lionhead1996]

فیروزه خوب ریده شد روش دم تحسین گرم چه خانواده بازیگری

[@محمدرضابحرینی-و3ع]

دقیقا منم به سمر حق میدم مقصرمهنده

[@zeynabmirzaei-oe8wx]

از نگاهای لمیس متنفرم

[@ZinatA12]

وقتی فیروزه خنده می‌کنه خندیم میگیره😂😂😂

[@liberation723]

اگر بشیر نمی‌گفت سمر می‌گفت چون سمر به آخر خط رسیده بود و تصمیم داشت مذاکره مهند آب خوش از گلوش پایین بره 😢

[@seastar6140]

الكلمة الوحيدة المشتركة بين كل اللغات هي الو

[@marjankhosroshahi5655]

وای استرس این سریال شروع شد🙄

[@Aynazam73]

ثمر یجوری از امکانات و آینده محند حرف میزنه انگار یادش رفته زیر قرض بودن داشتن آواره میشدن عدنان ادمشون کرد حتی فیگوزه هم خونه عدنان میخوره و می‌خوابه و ادا با کلاسارو در میاره به تحسین کادو میخره هرزه تو نبودی محند بود

[@mortezamohammadnia6637]

انعام خانوم خیلی عاقل و با شخصیته

[@RA-yk7yp]

کجاش عاقله. چرا میخاد برادرش احمق داستان باشه. عدنان بدبخت در به در دنبال حقیقته

[@mari.gh121]

اتفاقا توی این قسمت نهایت بیشعوریه

[@Mohmde-ce4ip]

واقعا این قسمت عقلش کم شده حاضره نهالو بدبخت کنه

[@CODM.ALI.GAMING]

@@Mohmde-ce4ip این مهند دوست داره نهال رو حالا یه اشتباهی کردن

[@dina.b.r.d5099]

درسته سمر شوهر داره ولی خودتونو اگ بجاش بزارید متوجه میشید که ناخواسته تو اون شرایط همچین عشقی برای هرکسی ممکنه بوجود بیاد .بیشترین دردو عذابو سمر کشید و ذره ذره مرد

[@hassin2881]

تقصیر خودش بود.وقتی از سر لج با یکی ازدواج کنی احساسات ی نفر دیگه رم میسوزونی.ثمر تو چاهی ک خودش کنده بود افتاد

[@maryambakhshandeh1366]

میتونست طلاق بگیره نه اینکه هم از آخور بخوره هم از توبره،هم مهند داشته باشه هم عدنان

[@hassin2881]

@@maryambakhshandeh1366 خب اون ک چن دفه خواست با مهند فرار کنه.مهند راضی نمیشد

[@shokoalempour7919]

عشق واقعی باید دو تا عاشقو بسوزونه نه اینه دیگران رو که دوستشون دارن و زندگیشونو مدیون اونا هستن بسوزونن و. خیانت کنن . سمر خودش خواست با یه مرد مسن هم سن پدرش ازدواج کنه تا مادرشو ازا ر بده حالا عدشق شد میتونستن واقعیت رو بگن و برن هر غلطی دلشون بخواد بکنن ولی اینا هم خرو میخوان هم خرما میخوان از ثروت ادنان خنگ استفاده کنن و عشقشونم بکنن اصلا قابل قبول نیست و خیانت و بیشرفی هر دوشون محمد و. سمر و نباید عاقبت خوبی هردوشون داشته باشن

[@shokoalempour7919]

سمر یه شیطانه و محمد. هم یه بی اراده نمیتونه در مقایل شیطان مقاومت کنه دویاره اسیر این زن شیطان صفت شد خدا لعنت کنه اینجور اداما رو

[@asmannoghani75]

چقدرازین مادمازل بدم میادهمش پشت پنجره درحال فضولیه

[@Mohmde-ce4ip]

وای نگو اگه فضول بود که تا الان لو داده بود الانم واس خاطر نهال می دونست بعدا سمر مهند راول نمی کنه نهالو مادمازل بزرگ کرد توبودن باچشم همه چیزو می دیدی خودتم بچه رابزرگ می کردی چکارمی کردی دقیقه ۹۰ نمی گفتی تا الانم واس خاطر خوشحال کردن نهال نگفت ولی خوب توحرفاش نصیحتش می کرد یا می گفت نهال خیلی عاشق بوده

[@Lionhead1996]

این سریال نشون داد ازدواج اشتباهه 💯💯

[@ngin6364kurd]

ازدواج با کسی که دوست نداری اشتباهه. ازدواج فقط بخاطر پول و مال کسی اشتباهه ، و ازدواج با کسی که فقط زیبایی داره و دیگه هیچی نداره اشتباهه ،. نه با کسی مث عدنان نه با کسی مث مهند ، آدم یا باید هیچوقت ازدواج نکنه یا با باکسی ازدواج کنه که واقعا از ته قلبش دوستش داشته باشه و اگه صدتا بهتر از اونم سر راهش بیاد ، فکر خیانت بسرش نزنه ،

[@Lionhead1996]

@@ngin6364kurd از نظر من کلش اشتباهه فرد درست و غلط واسه شما تعریف دارد

[@ngin6364kurd]

@@Lionhead1996 از نظر من ازدواج اشتباه نیست بلکه ازدواج با فرد غلط اشتباهه ،

[@nadiakarimi6588]

وقتی مهند ایقدر میگه دوستش دارم چرا باز با سمر خلوت میکند 😒

[@فاطمهتیموری-ث6خ]

مهند عاشق نهال نبود ولی سعی میکرد عاشقش باشه اما عذاب وجدانش نمیذاشت آدم باشه

[@Norozha9978]

داره نقش بازی میکنه

[@FaribaShams-b1q]

فیروزه همون اولش ک تحسین اسرار به ازدواج داشت باید ازدواج میکرد ولی بخاطر سمر انداخد عقب

[@sarat6723]

دقیقه ۴۰ مهند واقعا از ته دلش حالش از خودش بهم میخوره برای همین از ثمر فرار میکنه چون احساس گناه داره ولی چون ثمر خوشگله بیشتر همگی مهند رو کثیف و نامرد میدونن ولی ثمر خیلی از مهند بدتره - کاش ثمر یکم فکر این بود از مهند فاصله بگیره - رو تختش دراز میکشه تا مهند بیاد نگاه میکنه تا همزمان از اتاقش بیاد بیرون که تو راهرو ببیننش ..

[@biiita_97]

مهند که خیلی خوشگلتر از سمره

[@faribamahdian2272]

زیبایی مهند در مقابل سمر هیچه سمر ریقونک با اون دهن ایکبیریش

[@sahar11768]

‌آفرین دقیقا درست گفتی

[@mastanemaleki9038]

آخه، مهند شروع کرد

[@sagharghashghaei2116]

مهند وسمرواقعاادمهای اشغال کثیفی هستن سمراصلاعدنان رودوست نداشت مهندهم نهال دوست نداشت زندگیشون ازاول تااخربادروغ،خیانت به همدیگه این وسط فقط،نهال،عدنان گناه دارن

[@Lionhead1996]

مادمازل یه جوری رفتار می کنه انگار خداست لامصب 🤣

[@sherikasl8847]

😂

[@polarpoca8541]

😂😂😂😂😂😂😂

[@yasaman_patoo]

تحسین هم نمیخواست با همچین خانواده ای وصلت کنه.حلمی هم دوست نداشت پسرش با همچین خانواده ای وصلت کنه.البته بیسان دختر خوبی بود.مثل مامان و خواهرش نبود.

[@mahdokhtdehghan-el1se]

سمر چه قفلی زده ! این همه لمیز خانوم بیچاره رو اذیت کرد حالا زورش به مهند نمیرسه ‌ . خیلی زرنگ بود حال مهند رو می‌گرفت

[@tinat4080]

هرچي تحسين عاقل است عدنان بيك ساده لوح است

[@shahrzadtaherkhani1930]

همونجایی که مهند با بشیر درد و دل کرد تمام حرفای قلبش بود، مهند واقعا دوست داشت زندگی جدیدی داشته باشه و یه جورایی گفت که نهالو دوست دارم ولی عاشقش نیستم ولی اون لیاقت عشقو داره و باید عاشقش بشم! اگه سمر اجازه می‌داد صد در صد مهند عاشق نهال میشد و یه زندگی سالم و با آرامشی باهم داشتن...

[@فاطمهتیموری-ث6خ]

عزیزم خوب سمرم نمیتونست فراموش کنه همه ی اینا تقصیر مهنده

[@MahshidPirmoradian]

مهند نهال رو از ته دل دوست نداره ولی پول و مال رو دوست داره اگر سمرم میرفت باز مهند وقتی عدنان میمرد خیانت میکرد به نهال

[@Mohmde-ce4ip]

سمر خیلی خارش گرفته عدنانم درست نمی تونه بهش حال بده بیچاره تامهندو می بینه شلوارش خودبه خ‌ود می یاد پایین بی حیا وبی شرم افتاده دنبال مهند توروخدابیا منو بکن اگه نکنی به عدنان می گم مهند منوکرده دیگه نمی خواد بکنه

[@rafaatbeidaghy6903]

سناریوی بسیار قوی

[@mortezamohammadnia6637]

سمر و بشیر تو یه روز میمیرن!😔

[@Comment0098_Iran]

به نظرت معنای خاصی داره ؟ آخه حس کردم سمر بارها با نگاه تحقیر به بشیر نگاه کرد ک موجود حقیر و مریضی رو ب روشه و هر بار دست ب سینه جلوش می ایسته طفلک بشیر هم معذب و هم چندشش میشه سمر میبینه

[@mahsaa781]

سمر خاک بر سر ربد تو زندگی همشون

[@yaasmin_m1368]

یه جا تو این سریال نشد سمر یه احترام درست حسابی ب انعام بزاره هر وقت خاست بره نگفت بمون گف هرجور راحتی حالا انعام چ پشت سمرو میگره احمق .اگر خونه زندگی جدا نداشت و خونه عدنان بود اونم مث لمیز یه جور فراری میداد

[@neginnamdari-k8n]

بشير هم انگار جواهر قائم کرده توی بانک توی صندوق 😅😅😅

[@yaasmin_m1368]

فیروزه جلو تحسین ریدی ک .فک کرد تحسینم یکیه مثل عدنان ک بادوتا دروغ خر بشه 😂😂😂😂شبش نهاد زنگ زده یه جوری حرف زده تحسین فهمیده اصلا بیسان پشیمون نیست حالا فیروزه یه جور ادا میاد ک پشت خط بیسانه و خیلی پشیمونه رفتارشه 😂😂 حیف مث دخترش دوباره کولی بازی دراورد و دل تحسین رف ولی خوشم اومد تحسبن عاقله

[@farizamehraein8593]

محند ب بشیر اعتماد کرد و قول دادن بهم ولی بشیر قبل از فوتش همه چیزووو گفت این مسخره ترین کاری بود که کرد

[@فاطمهتیموری-ث6خ]

اتفاقا بهترین کارو کرد نهالو نجات داد زودتر باید همه چیرو میگفت بعدشم دوست داشتن نباید با قول دادن باشه واقعا باید نهالو دوست میداشت که مهند عاشق نهال نبود داشت ازش سواستفاده میکرد فقط سعی میکرد سمرو اذیت کنه فقط میخواست خودشو تبرعه کنه

[@MahsaEt]

در صورتی قول داد حرفی نزنه ک مهند و سمر دست از کارشون بردارن.نه انقدر وقیح بشن ک دوباره باهم قرار بزارن

[@MahsaEt]

اگه چیزی نمیگفت مسخره بود

[@Mohmde-ce4ip]

بشیرمی دید سمر ول کن کیرمهندنیست فراهم که ازدواج کردن سمر نهالو بیچاره می کرد بشیر کارخوبی کرد مهند داخل جنگل مگه باسمر همدیگه رونلبسیدن قول دادکه کوص سمررانکنه به شرطی که سمر جلو کسی نده پایین

[@Mohmde-ce4ip]

مهند فقط فقط فقط واس خاطر پول عدنان با نهال موند اگه نهال نبود مهند پول تیغ نداشت موها چروشوبزنه

[@lailahashemeyan6087]

حالا دگه خیلی عالی شد لطفاً قسمت بعدی ممنون

[@Mina-c5m5q]

اون جرقه ای که باید تو ذهن عدنان روشن میشده شده

[@مریمبهادران-غ7و]

اولین بار سمر رابطه رو استارت زد سمر نامه که برای بیسان بود رو برداشت و قائم کرد، سمر تو پیست اسکی به محند گفت باهات شرط میبندم تو با بشرا ازدواج نمیکنی بعد هم روز آشنایی بردشون اسب سواری گه حلمی رو ببینن، درسته اولین بار محند سمر رو بوسید ولی محند یه مسر مجرد بود که روست پسر سابق خواهر بود، دیده بود با بیسان چیکار کرد، بعد هم محند گفت کمکم کن فراموش کن و یه مدت از خونه رفت ولی سمر رفت دنبال محند تو ورزشگاه و گفت دوسش داره، سمر چون متاهل بود باید اول طلاق میگرفت ولی از عدنان هم استفاده کرد

[@mmhh4871]

چقدر از این مادمازل بدم میاد موزمار

[@anahitazamani775]

پس چرا بشیر آخر سریال ،تمام اسرا را فاش کرد...؟؟؟ او که الان اثر جرم آن فیلم روهم از بین برد....پس چرا به عدنان همه چیز را گفت؟؟؟ سناریو مشکل دارد....

[@atefehrezaei8979]

بخاطر اینکه وقتی مریض بود توی ی سکانسی وقتی خیلی حالش بد بود تو کارگاه جمیله بهش میگه مهندو سمر باهم عجله ای دارن میرن تو باغ

[@AliAhmadi-yq5kq]

منم همین میگم اگه میخواست بگه همون اول میگفت دیگه

[@AliAhmadi-yq5kq]

​@@atefehrezaei8979ای جمیله دهن لق

[@aana_h]

بشیر نباید خودش فدا کنە بخاطر عشقش باید مثل مادمازل می جنگید اگە بە جای این کە قطع امید کنە و از عشق و جون خودش بگزرە حقیقت زود میگفت اون وقت نهالم عاشق بشیر میشد مادمازل و بشیر تو زندگی عدنان و نهال جایگاە خاص داشتن فقط لازم بود اتفاق بییفتە تا چشمشون اون کە دروست و مناسب رو ببینن و اگە زودتر عدنان و نهال میدونستن از سمر و مهند ضربە خوردن قطعا هر دوتاشون برمیگشتن پیش لمیس و بشیر

[@yasminbaghi]

چرا متوجه نیستید نهالو بشیر به هم نمیخورن از دوتا خانواده متفاوتن ، عشق ایناهم ممنوعه کلا بشیر با این لقمه ای که برداشته ۱۰۰٪ عشقش یه طرفه س انتظار دگ ای هم نباید داشته باشه

[@aana_h]

@@yasminbaghi عدنانم کە مادمازل در شان خودش نمیدید واسە همین رفت با سمر ازدواج کرد اخرش چی شد؟ مجبور مادمازل شد نهالم بعد این ظربەی سنگین از مهند قطعا مجبور عشق بشیر میشد. بشیر دروستە کارگر بود اما تو اون خانوادە بزرگ شدە بود عدنان مثل پسر خودش حسابش میکرد اگە نهال نسبت بە بشیر حس میداشت اصلانم ممنوع نمیشد

[@katayounahoo4016]

malom nist Bashir nokare khonas ya aghaye khone....

[@YumnaSadat]

چقدر خوبه که به مراتب بهتر از موقفش باهاش رفتار میشه. هر انسان حق داره بهش ارزش داده بشه!

[@anahitazamani775]

تحسین ظاهراً پشیمان است...

[@منصورهفرازندهفر]

انعام هیجا دخالت نمی‌کرد یه جا هم که کرد افتضاح کرد

[@AaAa-kl5zv]

اگ دستم ب بشیر عنتر بیفته پارش میکنم چ نازی میکنه آبمیوه جلو دستشه ادا در میاره چیز گوه بی لیاقت😐😐

[@monarahimi3709]

شخصیت منفور این قسمت و تمام قسمت مادمازل حسود بخیل فضول و موزی

[@فاطمهساداتمحبتی]

عجب

[@zeynabmirzaei-oe8wx]

مادمازل عین جغد شوم می مونه بااون نگاهای خیره و بیخودش...

[@pariayghp499]

عا عا...😅

[@مهرنوششیرالی]

فیروزه هم راست میگه بهش پیشنهاد داده بعد میگه حلش میکنم

[@Lionhead1996]

این سمر چه جوری می تونه این قدر بازیگر باشه

[@shahramghanbari8930]

صد ای دوبلور نهال رو مخ ادمه

[@yasminbaghi]

چه مسخره چی شد که یهو رانده هلمی بعد ازین همه مدت تصمیم گرفت بش خیانت کنه :/

[@anahitazamani775]

مادمازل اینجا فضولی نمی‌کرد نمیشد...‌ ستارالعیوبی خداوند زیر سوال می‌ره زمانی که انسانی رازی را فاش کند و آبرویی ریخته شود و مادمازل خیلی تمایل به این مطلب دارند.

[@mojganfarsi7909]

نه آناهیتای عزیز نمیشد شاهد جنایت یا خیانت هم قربانی بودن حساب میشه وقتی بتونیم باید حقیقت رو افشا کنیم برای کسی که بیدار هست و مشتاق نه برای احمق و کسی که خودشو به خواب زده🌹

[@غزل-ح7ب]

نهال بهونه کرده دراصل میخاد به عدنان برسه

[@غزل-ح7ب]

@@mojganfarsi7909 اینجور که شما میگی باید همه سرمون تو زندگی همدیگه باشه وتجسس کنیم تو زندگی هم

[@atiaramaramesh277]

حرف مفت نزن خدا کدوم خریه احمق جان این زن مادری کرده برای نهال فقط به دنیاش نیاورده ولی کل عمرشو مادری کرده مسئولیت داره درقبال همه ادمهایی که توی اون خونه بودند این سالها تا همین جاش هم خیلی چشم پوشی کرده مگه کوری چه کثافتی به زندگی این همه ادم زدند این مادرو دختر واقعا که اگه مثل همونا نبودی گوه اضافه نمیخوردی از ستارالعیوبی خدا میگی

[@mari.gh121]

معلومه ک نمیشه باید میگفت عدنان و دخترش ک مسخره نیستن ک سمر ول کن دوماد عدنان نشه باید میگفت

[@Atousaa_]

چقد مهند چرت و پرت میگه چجوری میشه کسی که واقعا به چشم خواهر و یه بچه میدیده رو هی بگه دوستش دارم دوستش دارم.. اتفاقا دقیقا میخواد از گناه دور بشه و بشیر رو قانع کنه وگرنه خب مشخصه عاشق سمره و اخر رمان اصلیش و اخر حتی خود این سریال هم میگه که عاشق سمر بوده

[@zahraaalimehr7761]

بازم بعضی از دوستان خیلی درک نکردن فیلمو میپرسن چرا بشیر همه چی رو لو داد .بله اطلاع پیدا کرد که هنوز مهند عاشق سمره

[@ghazalshahbazi2941]

من هم شخصیت متزللزل این سریال رو عدنان می بینم ، با یه دختر جوون ، زیبا و کاملا متفاوت ازدواج میکنه ،یه پسر بزرگ کرده که بی قید و لا ابالیه ، بر خلاف حلمی ، که تهاد جنتلمن و با اصالت رو بزرگ کرده ، دخترش مریضه سعی نمیکنه خوبش کنه ، با نوکر کلفت ها صمیپیه طوریه که راننده سطح پایین عاشق دخترش میشه دورش نمیکنه ، نهال یه طرفه عاشق پسری مثل برادرش میشه ،،، ولی می پذیره ، عدنان پشت سر هم داره اشتباه میکنه ... خوب بودن به مهربون بودن نیست ، میگه من به دخترم ایمان دارم... به مهند ایمان دارم ... ثمر خیلی عذاب وجدان داره ... نهاد ، مراد با سن کمش ، مادمازل پرستار بچه هاش ، همه دارن گوش زد می کنن ولی گوشش بدهکار نیست .... این بدترین سریاله ترکی هست ... بقیه سریال ها یه سری اخلاقیات دارند .. ولی تو این خونه هیچ کسی اخلاق مدار نیست همه پشت در ،همه فال گوش ،دروغگو ،بی احترامی به هم موج می زنه .. مثلا بشیر یه راننده است ،سعید هم یه راننده ، حتی ظاهر کارگرا هم به ادم های حسابی نمیخوره... بشیر حال بهم زن. جمیله داغون ... سهیلا همش پشت در ها ، اخه کاپیتان رضا بشه خدمتکار یه چنین قصری ... والا من که هیچی نمیفهممممم گوزل ، کوزی گونی ، حتی اون سریال قدیمی یاسمین و ساواش همه یه اصولی داشتند...

[@مریمبهادران-غ7و]

ثمر ارزوهایی داشت که با عدنان نمیتونست براورده کنه مثلا دوست داشت اخر شب بره بار یا دیسکو ولی عدنان نمیخاست

[@zeynabpourshaban7156]

با کعش تو تخت کلاس گداشتنه😂

[@مریمبهادران-غ7و]

عاشق واقعی مثله بشیر هست وقتی فهمید معشوقش کس دیگه رو دوست داره و خوشحال کنارش خودشو کنار کشید و همه شرایط رو محیا کرد تا معشوقش خوشحال و خوشبخت بشه ولی ثمر فقط دست و پا میزنه شکست نخوره و موفق بشه و به همه بخصوص مادرش ثابت کنه به هر چی میخاد میرسه ثمر عاشق نیست فقط داره تلاش میکنه تو جنگ شکست نخوره یه قسمت هم میگه من باختم غرورمو جوونیمو تو بردی ایمو به نهال تو قسمت اخر میگه ولی بشیر قلبا عاشق نهال ولی ثمر عاشق نبود فقط میخاست از خونه عدنان خودشو نجات بده چون پشیمون بود از ازدواجش و میخاست این وسط دوست پسر سابق خاهرش هم تور کنه. به بقیه ثابت کنه همه عاشق من میشن محند هم منو انتخاب کرد در نهایت

[@mahyamolazadeh6771]

شروع کننده سمر بود کوخ میریخت ...اتاقش مبرفت مهند حس کرد ک میخاره رفت بخاروندش از خداخواسته درگیر شدن

[@Mohmde-ce4ip]

سمر خارش داشت نامه مهند به بیسان اغلب گفته بود سمر مخفی کرد واس خودش بعد مهند مریض شد سمر با عشق نگاهی هرزه وعشوه به محمد سوپ داد ازش مراقبت کرد تامخمد خوب شد سمر این قد چراغ زد تامحمد یه پسر مجرد بهش داد چکارمی کرد وقتی یه زن شوهر دار دنبال یه پسر مجرد جوون باشه پسر چکارکنه بگه من نمی کنم برو خوب اونم تیز می کنه

[@aana_h]

سمر اشغال خودش دارە از حسادت دیق میکنە مثلا میخواد دل بشیر بسوزونە. عوضــــ🖕🏻🖕🏻ـــــى

[@anahitazamani775]

بشیر قول داد به کسی دراین رابطه چیزی نگوید..‌چرا پایان فیلم پرده از اسرار آن دو برداشت و به عدنان بیگ همه چیز را گفت؟؟؟؟!!!!

[@mahsaa781]

چون داشت میمرد و خودشم میدونست دیگه نفسای آخرشه واسه همین گفت که این بار روی دوشش سنگینی نکنه

[@mehdimazloomian3079]

به همون دلیل ک تو داری ۷ قسمت قبل پایان ، فیلم رو لو میدی شاید کسی دوس داره با سریال جلو بره ، فرق بشیر با شما اینه اون بازیگر و کارگردان بهش گفته چیکار کن ولی شما در واقعیت همچی رو فاش میکنی ،کدوم بدتره؟؟

[@AnahitaZamani-m6n]

بله دقیقا شما درست فرمودید. بزرگوار درود.​@@mehdimazloomian3079

[@AliKhan-og8um]

سلام قسمت بعدی ره بیگذارین خاهیش میکنم لطفاً

[@avah3661]

لمیس فضول بی شعور😡😡😡😡😡😡

[@aydaray9970]

وای ازین لمیز حرص درآر