فاجعه بزرگ! تقلب فیروز کریمی در شام ایرانی قسمت 3 🔥 غذای رستورانی لو رفت و میزبانی افتضاح جنجالی شد

[@sarbo5588]

اگه معرفت داشت بخاطر شام ایرانی قبلی باید مرحوم رضا داوود نژاد رو یاد میکرد

[@Minervamovie]

ببین دمت گرم که گفتی منم یادم رفت جدی بگم نوشته بودم بعد ک ویدیو گذاشتم یادم افتاد ک فصل اول باهم بودن واقعا ادم عجیبیه یه یاد نکرد

[@behnazdeh2830]

فقط میزبانی و ادب و شعور کامران تفتی عالی بود چقدر این بشر آداب دان و باشعور نه حرف اضافی نه رفتار بد واقعا کیف می کنم

[@Minervamovie]

کامران واقعا عالی بود

[@DraculaVR555]

@@behnazdeh2830 منم لذت بردم از صحبت‌های مودبانه و فن بیان درست کامران تفتی.و اون قسمت فک کنم فقط از چند دقیقه اول کامران رو دیدم

[@arana5010]

زیادی خای مالی فیروز میکرد هی جناب سرعنگ میبست به این احمق

[@asmaalipour2952]

چقدر این فیروز کریمی نچسبه

[@Minervamovie]

خیلی خوشم نمیاد ازش

[@morteza819]

همه فهمیدن زن فیروز کریمی دکتره یا برنامه بعدی هم بیاد چند باری بگه 😂😂

[@Minervamovie]

🤣🤣🤣

[@Star.H1121]

👏👏👏👏👏

[@Minervamovie]

😍

[@sarasepehr]

انقدر عمیق هم درخور این برنامه نبود😁 موفق باشی دمت کرم، آقای کریمی نوش جونش خیلی با اشتها غذا میخورن دولپی من واقعا گشنم شد😍😀

[@Minervamovie]

😂😂😂😂😂

[@Star.H1121]

بشکاف 😂❤

[@Minervamovie]

❤️😍

[@binam_o_neshan]

خیلی انتظار از کریمی نداشته باش،یه آدم نظامی و مغرور و آدمی که حرف داسو میخواد با شوخی بزنه و انگار با همه دشمنی داره و سالهاست با یکی دو تا شوخی داره میگذرونه و خیال می کنه که خیلی کمدی و با نمکه در صورتیکه دقت کنی همه حرفاش سالهاست تکراری شده،خوش باشی!

[@Minervamovie]

😍👌عالی

[@Mahdi.Saeidpour]

❤❤❤❤

[@Minervamovie]

❤️😍

[@Star.H1121]

اعتماد بنفس بالایی داره آقای کریمی

[@Minervamovie]

خیلی

[@parissamirdarsoltani]

سلام درود اخیش فقط بگو چ وضعشه 😂😂😂

[@Minervamovie]

🤣😂خیلی وضعیت این گروه خرابه

[@Star.H1121]

7:25 مایکروویو دارین؟ 😂❤

[@Minervamovie]

😂😂😂😂

[@NaghmehDanaei]

بشكاف بره ديگه😂

[@Minervamovie]

😍👌عالی

[@NaghmehDanaei]

@ چي عالي،ميگم بشكاف بره سريع ميگي عالي🤣

[@Minoo-j5k]

اون صیادی که دیگه رومخه 🤪

[@Minervamovie]

🤣😂خسلی ور شلیک کرد

[@AlxMorgan-f1r]

یوسف صیادی ناراحت بوداز شب قبل😅

[@Minervamovie]

😂😂😂😂

[@Star.H1121]

عمیق شکافتین بله 😂❤

[@Minervamovie]

😂😂😂😂

[@razr7012]

تازه غذای رستورانش هم خوب نبود😂😂

[@Minervamovie]

😂😂😂تبلیغ منفی شد

[@ChristianTodd-dz6iu]

Az khoonash ham migofti. 100 rahmat be kaakhe moaviye va araba😂. Bichare Bazigar ha nabayad ba footbalist ha ham group beshan. Javad Yassari va Behring Alavi tanha honarmandhayi hastand ke be darde ham group boodan ba footbalist ha mikhore.

[@Minervamovie]

کاش دعوا میشد حیف شد سرهنگ مشغول لذت از غذای رستورانش بودن

[@sepehrtabari7538]

داستانی دیگر توسط هوش مصنوعی بسیار خب، چالش بعدی پذیرفته شد! این شما و این داستان اسلشر ترسناک با محوریت یک دوچرخه: ### داستان: **چرخ‌های مرگ** شهر "سکوت‌دره" مکانی بود که زمان در آن به کندی می‌گذشت. خانه‌های قدیمی با دیوارهای سنگی و کوچه‌های باریک و پیچ‌درپیچ، فضایی مرموز و وهم‌آلود را به وجود آورده بودند. در این شهر، دوچرخه‌ای وجود داشت که بیش از هر چیز دیگری، سایه‌ای از وحشت را بر سر ساکنان انداخته بود. دوچرخه، یک مدل قدیمی و فرسوده بود که رنگ قرمزش زیر لایه‌های خاک و زنگ زدگی، به سیاهی می‌گرایید. چرخ‌های آن با پره‌های شکسته و پوسیده، هر بار که حرکت می‌کردند، صدایی خراش‌مانند و ناخوشایند ایجاد می‌کردند. زین پاره شده‌اش، مانند چشمی کور به نظر می‌رسید و فرمان زنگ زده‌اش، مانند شاخ‌های شیطانی بود. #### اولین قربانی داستان از یک شب مهتابی آغاز شد. "اِلی"، یک دختر جوان و کنجکاو، دوچرخه را در انبار خانه‌شان پیدا کرد. با وجود ظاهر ترسناک آن، اِلی نتوانست در برابر کنجکاوی‌اش مقاومت کند و تصمیم گرفت با آن به گشت‌وگذار برود. وقتی اِلی بر روی دوچرخه نشست، احساس سرمای عجیبی کرد. با اولین حرکت پدال، دوچرخه بی‌اختیار به راه افتاد و با سرعت غیرقابل کنترلی به سمت کوچه باریک و تاریکی رفت. اِلی هرچه تلاش کرد تا فرمان را کنترل کند، نتوانست. دوچرخه او را به سمت جنگل اطراف شهر می‌برد. در دل جنگل، دوچرخه ناگهان متوقف شد. اِلی با ترس به اطراف نگاه کرد که ناگهان چرخ‌های دوچرخه شروع به چرخیدن کردند، اما این بار بدون حرکت خود دوچرخه. چرخ‌ها با سرعت زیاد می‌چرخیدند و پره‌های شکسته آن‌ها مانند تیغ‌های برنده عمل می‌کردند. اِلی فریاد زد اما دیگر خیلی دیر شده بود. چرخ‌های دوچرخه، بدن او را در هم کوبیدند و صدای جیغ‌های او با صدای خش‌خش چرخ‌ها در هم آمیخت. #### قربانیان بعدی پس از مرگ اِلی، شایعاتی درباره دوچرخه مرگ در شهر پیچید. اما بسیاری از مردم آن را خرافات و داستان‌های بی‌اساس می‌دانستند. با این وجود، هر کس که سوار دوچرخه می‌شد، سرنوشت مشابهی داشت. "مکس"، یک پسر نوجوان مغرور، به حرف‌های مردم توجهی نکرد و یک شب با دوچرخه به خیابان‌ها رفت. در حالی که با سرعت در خیابان می‌راند، ناگهان متوجه شد که دوچرخه از کنترلش خارج شده و سرعتش به طور غیرقابل باوری افزایش یافته است. او با وحشت متوجه شد که چرخ‌ها نیز تغییر کرده‌اند و دندانه‌های تیز و فلزی به جای پره‌های شکسته قرار گرفته‌اند. دوچرخه مکس را به سمت انتهای شهر، به سمت پرتگاهی که به دره منتهی می‌شد، می‌کشاند. با وجود تلاش مکس برای ترمز کردن، دوچرخه بی‌رحمانه او را به لبه پرتگاه برد. مکس با فریادی هولناک از دوچرخه پرت شد و با صدای مهیبی به ته دره سقوط کرد. #### راز پنهان با هر مرگ، شهروندان بیشتری به وحشت افتادند. "آنا"، یک پیرزن دانشمند، تصمیم گرفت راز این دوچرخه شیطانی را کشف کند. او به انبار خانه‌ی اِلی رفت و دوچرخه را از نزدیک بررسی کرد. آنا متوجه شد که قسمت‌هایی از دوچرخه با استخوان انسان ساخته شده‌اند و زنگ‌زدگی‌های روی آن، در واقع خون خشک شده قربانیان قبلی است. او فهمید که روح شیطانی در این دوچرخه حلول کرده و هر کسی را که سوار آن شود، به سمت مرگ می‌کشاند. آنا در حالی که وحشت زده شده بود، متوجه شد که چرخ‌های دوچرخه دوباره شروع به چرخیدن کردند. دوچرخه با سرعت به سمت او حرکت کرد. آنا تمام تلاش خود را کرد تا از دوچرخه دوری کند، اما دوچرخه به قدری سریع بود که به او رسید و او را به دام انداخت. #### چرخه‌های ابدی آنا با فریادی جانکاه بر روی دوچرخه افتاد. زین پاره شده دوچرخه مانند یک دهان دندان‌دار، گوشت بدن او را گاز می‌گرفت. فرمان زنگ‌زده دوچرخه مانند شاخ‌هایی شیطان‌صفت، چشمان او را سوراخ کرد. چرخ‌های دوچرخه نیز با دندانه‌های تیز، بدن آنا را تکه تکه کردند. دوچرخه مرگ پس از هر قربانی، خون آلودتر می‌شد و ترس در دل ساکنان سکوت‌دره ریشه می‌دواند. شهر به یک قبرستان بزرگ تبدیل شد و هیچ کس جرأت نمی‌کرد به دوچرخه نزدیک شود. اما این دوچرخه در گوشه‌ای از شهر، منتظر قربانی بعدی می‌ماند. چرخ‌های مرگ همچنان در حال چرخیدن بودند و سکوت‌دره را در وحشتی ابدی فرو می‌بردند. هر بار که صدای خش‌خش چرخ‌های دوچرخه به گوش می‌رسید، وحشت تمام شهر را فرا می‌گرفت. هیچ کس دیگر امنیت نداشت، زیرا چرخ‌های مرگ به دنبال قربانی بعدی می‌چرخیدند.

[@drsheidaghmacany2517]

من نمی‌دونم کارگردان این کار چه اصراری داره که فیروز کریمی رو دعوت می‌کنه این بار دومه و اصلا عضو خوبی نیست واقعا

[@Minervamovie]

فصل اول شام ایرانی اومده با رضا داوود نژاد بودن و پر بازدید بوده فکرکرده باز بیاره مزه بپرونه و جنجالی شه

[@رادوینسعیدینیا]

بینقص تر از ویدو های شما نیست❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

[@Minervamovie]

😍👌عالی

[@mahoo3486]

آقای کریمی دو شب قبل نمره ده داد. اینی هم که می‌گفت پذیرایی شبای قبل بد بود و اینا در واقع شوخی بود مثل اینکه که صد بار گفت غذای کامران تفتی رو از رستوران آوردن و من حساب کردم. نمیدونم چرا انقدر کامنت منفی دادید.

[@Minervamovie]

شوخی اخه حدی داره بسه خب

[@mahoo3486]

@Minervamovie چون گفتن بامزه ای و آوردن قاطی بازیگرا دیگه اینم کنترل از دست داده🤣

[@PychoStyle-gm5xu]

یوسف صیادی بسیار بی ادب بود و دنبال دعوا با آقای کریمی بود ولی آقای کریمی همش تحمل میکرد ولی بازم یوسف صیادی بی ادبی میکرد. دم جناب سرهنگ گرم

[@Minervamovie]

لحن تنشی داره منم حس میکنم نمیدونم چرا هی ادامش میده

[@mozhganmasodi3110]

تازه باهاش دشمنی هم داشتن از قبل ببین دیگه چی میشه این مهمونی😂

[@Minervamovie]

😂😂😂

[@Star.H1121]

کامران تفتی چقد اذیت شده تو این تیم.

[@Minervamovie]

خیلی 🤣

[@razr7012]

میگفت مرغ سوخاری رو ابپز کردیم😂

[@Minervamovie]

😂😂😂خیلی خیط بود

[@86Sarah]

چرا تو ویدیوهاتون انقدر از ساختار یادچه‌گاری استفاده میکنید؟ به شدت زیاد استفاده میشه که لوث شده و بدترش این از ساختار غلط استفاده میشه

[@Minervamovie]

به مسخره بودن خود اصل این موضوع ربط پیدا میکنه وگرنه مفهومی نداره

[@mahdisaeidy-cd8pp]

من تاحالا ندیده بودم امروز دیدم واقعا حالم بدشد یه برنامه مزخرف و پوچ بود

[@Minervamovie]

جای بهتر شدن داشت ولی خب سرسری ساخته شد

[@گیتیفراهانی-ث3خ]

غذا ها که بماند این خونه بود یا مغازه یا بازار شام ؟ هر دیوار یه مدل بود انگار رفتی مغازه تزییناتی لوازم خونه رو که دیگه چه عرض کنم 🤷🤷🤷

[@Minervamovie]

🤣🤣🤣

[@mozhganmasodi3110]

آره عمیق عمیق شکافتی.👍

[@Minervamovie]

سپاس❤️😍

[@sepehrtabari7538]

یه نکته هر وقت دیدین اولش نوشته بسیار خب يعنی توسط هوش مصنوعی نوشته شده گفتم تا گیج نشید

[@m._t_a_h_e_r_70]

فیروز کریمی رفیق ساکت الهامیه از اون چه انتظاری داری

[@Minervamovie]

اخ اخ دوتا باشعور

[@razr7012]

حمایت عمیق😂❤

[@Minervamovie]

😂❤️

[@mozhganmasodi3110]

آقا بیا یه کلاس آداب غذا خوردن بزاریم واسشون😂

[@Minervamovie]

واقعا بلد نبود

[@pariaamirsamimi]

دیگه مد شده،آشپز میارن و پذیرایی میکنه،این چه مدل مسابقه آشپزیه🥶داورا هم میبینن خودشون درست نمیکنن نمره نمیدن دیگه.یوسف صیادی هم آشپز میاره،داره تبدیل به مد جدیدی میشه که ابوطالب پایه گذارش هست😶😶

[@Minervamovie]

دیگه کم کم همه میرن رستوران از این به بعد❤️😍

[@pariaamirsamimi]

@ از فصل بعد باید منتظر همین اتفاق بود👌❤️😍

[@Star.H1121]

چرا اسمش شام ایرانیه؟

[@Minervamovie]

❤️😍 خواستن ایرانیزه کنند

[@Star.H1121]

@@Minervamovie نه اخه کسی خودش آشپزی نمی کنه

[@Minervamovie]

😂😂😂

[@zaynbkhv9855]

کاش نمیگفت رستوران داره 😂

[@Minervamovie]

تبلیغ منفی شد

[@mozhganmasodi3110]

واقعا آشپزی نمیکنی چرا شرکت میکنید...میخاید بگید ما آشپز داریم

[@Minervamovie]

کاش از ادمای عادی بیارن

[@behnazdeh2830]

من از قیافه مرغه حالم بد شد

[@Minervamovie]

والا منم اشتهام کور شد

[@tahaforoghpor9565]

البته میشناسن ادم. بیخودیه. عمدا اوردنش

[@Minervamovie]

تو فصل اولم اومده بود پر بازدید شده بود تیکه هاش

[@diba8514]

شخصیت شناسی باید نام گذاشت نه شام یرانی .

[@Minervamovie]

😂😂همه خودشون رو نشون میدن

[@MinooJoghataei]

مدام میگفت خانم دکتر ب زنش😂

[@Minervamovie]

😂🤣از ترسش

[@mozhganmasodi3110]

❤❤❤❤❤

[@Minervamovie]

❤️😍

[@tahaforoghpor9565]

البته میشناسن ادم. بیخودیه. عمدا اوردنش