Рет қаралды 54,483
خواننده : محمودی خوانساری
گوینده : فخری نیکزاد
نوازندگان:
منصور صارمی ( سنتور )
فرهنگ شریف ( تار )
حبیبالله بدیعی( ویولن )
جهانگیر ملک ( ضرب )
ارکستر گلها
گوینده: فخری نیکزاد
بزن که سوز دل من به ساز میگویی
ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی
مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز
به گوش دل سخن دلنواز میگویی
مگر حکایت پروانه میکنی با شمع
که شرح قصه به سوز و گداز میگویی
کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد
بزن که در دل این پرده راز میگویی
شهریار (غزل)
گوینده: فخری نیکزاد
گوش زمین به نالۀ من نیست آشنا
من طایر شکسته پرِ آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بیهمزبانیم
شهریار (غزل)
آواز: محمودی خوانساری
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمندهٔ جوانی از این زندگانیام
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
گوش زمین به نالهٔ من نیست آشنا
من طایرِ شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بیهمزبانیم
گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود
برخاستی که بر سر آتش نشانیم
شمعم گریست زار به بالین که شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیم
گوینده: فخری نیکزاد
گوش زمین به نالهٔ من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بیهمزبانیم
شهریار (غزل)