گراز

[@thejourneyfromoureyes339]

هزاران بار با این گریه کردم ... آقای عبدی پور عزیز، صدات هم غمه هم مرحمه ... چون به غم صدا می دی از خفگی درش میاری. کاش که بیشتر صدات رو به ما هدیه بدی روی این پلتفرم ها.

[@Mehrasa-c8e]

قصه سناريو و قصه گراز را ده ها بار گوش كردم، خون به دل شدم ،آقاي عبدي پور هزاران قصه در زمين سوخته خودمون داريم كه بايد بگوييد ، گران تموم ميشه ولي ارزشش رو داره.

[@farfar-m7y]

دقیقااااا

[@Ziro1279]

من شکل شونه ادمی ک مرده ولی خدارو هم در جریان نگذاشته میشناسم. چقد قشنگ گفتی احسانو

[@toktamtirmahi5773]

بهترین قصه گو هستید 🌸

[@elhampourkhaiv4075]

😭😭😭 اخ ازاین درد های تکراری بمانید اقای عبدی پور

[@daryoshkarimshahi266]

خیلی خودم را نگه داشتم که گریه نکنم ،تا پای شروه خوانی بیشتر دوام نیاوردم ،بغضم ترکید ،اشکی به بزرگی تاریخ غربت ترکید 😢😢😢

[@mehdiazadi-d3e]

احسانو بوشهری نیستوم ولی عاشق اینوم که یه بار از نزدیک ببینومت که خودت بهم بگی چطور داستان میگی که دیوونه راوی گریت میشوم!!! بهترین

[@mohamadzangouei3167]

عاااالی،احسان دمت گرم که اکو رو زنده کردی،بچه که بودم ماجرا رو اینطور شنیدم که کار گروهکا بود،ایولا،نفست گرممم

[@amir.sasani]

چقدر صدای آقای عبدی پور خوبه کاش بیشتر کار منتشر کنن

[@MaryamParsa-d1r]

چقدر عالي بود، چندين بار گوش دادم و هربار انگار غمي تازه توي داستان بود🥺😢💔

[@mahmoudshanoufi4729]

اووووف، که چقدر خالی بود جای ِ یه نویسنده این طوری، که احساسمان را طور طور کند و اندیشه مان را طوری! دمت گرم

[@nargeszahedi4408]

سوگ جوان دردناک ترین غمه ... نقل شما آقای عبدی پور بسیااار واقعی بود "غیبت او در لباسش "... 😭 "غصه ی چخوف " و این پادکست ... نقلی ساده اما واقعی و در عین حال دردناک در توصیف غم بی منتهای از دست دادن عزیزی جوان😔

[@pouriazamani127]

پووووووووف چقدر سنگین چقدر فضاسازی بی‌نقص و چقدر صدای شما به این داستان میخورد خورد شدم

[@elhampourkhaiv4075]

خیری نعره میزد ،بچه م زنده است😭😭😭

[@mohammadsaboohi9434]

چقدر خوبه که شمارو میتونیم توو برنامه اکنون ببینیم و از قصه هاتون لذت ببریم❤ و چقدر لنز دوربینتون دید خوبی داره بمونید برامون🫶

[@RaziehShadman-mi4iq]

واااااای ازین قصه که هررر بار گوش میکنم تنم مور مور میشه 😢😢😢

[@shahabazarfar6844]

جناب عبدی پور (بیشتر) بنویسید لطفا ...فکر میکنم در این دوران قحطی اندیشه، آدم های زیادی مثل من هستند که نوشته هایتان به فکر فرو می بردشان ... سپاس به خاطر به اشتراک گذاشتن بخشی از اندیشه هایتان🙏🙏

[@payam.trader1205]

هر قصه شما رو‌باید بارها کوش‌داد بی نظیره…

[@hosseinmohammadi413]

👏👏👏👏👏

[@MahsaGholami-f3m]

خدا قِشنگت کنه احسان.

[@aliaqa9809]

از شمالیترین نقطه ایران دلوم تنگه واسه بوشهر 😢

[@mahsahoseyni735]

چقددددر خوب بود👍😔

[@Ramano619]

احسان جان باید تو قسمت آخرش میگفتی تو همه شهر های خاورمیانه بجای ایران ممنون❤❤

[@hoseinebneabbas1189]

سلام پس از بارها شنیدن ،، مانند نخستین بار روح و جانم را تسخیر می کند

[@jamyadii6232]

است

[@ppourzad]

هزااار بار گوش دادم

[@MahsaGholami-f3m]

جنوب چه دارد جز درد و رنج؛ از غم‌زیاد است که میرقصیم.....

[@YousefHoseini-pg9ns]

چقدر زیبا قصه می خونی برادر ، من خودم رو تو قصه تصور می کنم 😢😢😢

[@SiavashRooataie]

لعنت به ظلم و‌ ظالم

[@daryoshkarimshahi266]

مگر میشه از این قشنگتر هم غم و رنج یک ملت را در چهل و نزدیک به پنجاه سال به نمایش درآورد، نه

[@dreamstudioir]

این میثاقی است که برای خودم و با خودم بسته ام . قاچاق کردن غم این خانه هایی غم جواناز دست رفته شان جگرم را میسوزاند . از میانجای تن تنگله تنگو میکنم تا روزش و تا آن روز مییثاق نامه مینشاندم از اشک خالیم میکند از درد پرم مییکند جلایم میدهد .

[@homarokhi7849]

نامرد كباب مون كردى😢😢😢😢😢😢

[@peymanjokar602]

واقعا عالی بود

13:51 فشنگ گفت تو چه گراز قشنگی هستی... اشک تو چشام امون نمیده احسانو... چقد قشنگ میگی

[@AnisHayat-c6s]

اولین داستانی که یه هفته ست منو درگیر خودش کرده... گوش می کنم ... بغض می کنم ... اشک گوشه چشممو خیس می کنه و دوباره ...

[@سجادشیرازی-ر9ف]

عالی بود

[@حاجاقاطالبی]

❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉

[@RaziehShadman-mi4iq]

آه و واویلا عروسی که در اون غم قاچاق میشد 😭

[@soroush1437]

قصه آشنا ؛ احمد محمود

[@SaeedDadizadeh]

آه از آن رفتگان بی برگشت

[@susanabadi9213]

من عاشق داستانگویی شما هستم

[@Abbackhalilisamani]

سلامتی بچه ها بوشهر

[@amirAbbaszadeh-rf4ie]

از برزیل ❤

[@amirAbbaszadeh-rf4ie]

بیشتر بنویس خوبی❤

[@farnazbakeri6020]

اه از خون بیگناهان اه نوید افکاری اه اه

[@farfar-m7y]

ای خدااااا😢

[@بهمنصوفی]

اکو کجاست 😢 اکو دیگر نیست.

[@homasohrabi2274]

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

[@erwanajamali-tv6uc]

غم که سابق می نشاند و غارتم می کرد حالا بلندم می کند وحشی‌م می کند

[@nastarankhalili]

❤

[@alitajik6873]

❤️❤️

[@aliaghasi4238]

چقدر اکو داریم چقدر اکو دادیم

[@farfar-m7y]

😢😢😢😢😢

[@bellariahi1155]

🌈🌈❤️‍🔥❤️‍🔥

[@King-bahram]

حالا چرا گراز ؟ میون این همه جونور چرا شیر نه ؟ شیری با زهله میون هزار تا شغال وکفتار که نعره میکشه جولون میده نه ترسی از چنگ و دندون شون داره نه زوزوه کشیدنای بزدلانه شون ...چرا شیر نه ؟؟؟ شیری که توی مغاره گله گرگا گرفتاره ولی ترسی از مردن نداره و طوری بهشون هجمت میاره که گرگا خودشون راه براش باز میکنن ...چرا شیر نه میون اون همه جونور ...❤❤❤❤❤

[@nilges]

این که این موضوع تا چه حد مد نظر نویسنده این اثر بوده رو خبر ندارم اما جالبه که بدونید همون منطقه‌ای که اکبر دَرِش کشته شده جایی هست که در زمان قدیم گرازهای وحشی بسیاری داشته طوری که احتمال می‌دن اسم برازجان از گرازگان گرفته شده باشه

[@zahraghahtani]

🥹

[@sanammaryamdas9233]

احسانو، امینو رو یادت میاد؟ امینو زنده بودی که الان دیگه واقعنی زنده بود....

[@Tennisbama]

یک ساعت عر زدم

[@rahelenajafi1742]

وقتی داستان رو با نطق زیبای شما گوش میدم حس می کنم سوار همون بادی که تو لباس اکو پیچید می شم و رقص کنان غم قاچاق می کنم تا خانه تو غم غرق نشه 😢 بی مانند هستید

[@hadihabibi8138]

کسی ندیدم مثت روایت کنه، صادقانه وت حسادت میکنم

[@souzangar]

🥲❤

[@AliMousaei-t9s]

لامصببببببب خرابترم کردی

[@MALAM-id5tr]

احسان جانم! عزیزدلم! برادر خوبم! اگر از عمق تنت می‌ریزه که دمت گرم. دردمندیت مستدام اما اگه مناسبتیه و میگی خب حالا یه وظیفه‌ای هم من انجام بدم نکن می‌خشکه‌... همون چشمه رو میگم. قلم از دستت میافته‌ دورت بگردم.

[@aliasuri9612]

اون موقع که درمندی مد نبود احسانو دردمند درد بشر بود. برو و فتواهای عاطفی را گوش بده…

[@sanammaryamdas9233]

احسانو، امینو رو یادت میاد؟ امینو زنده بودی که الان دیگه واقعنی زنده بود....