Рет қаралды 254,173
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
خلاصه داستان ما فصل 6:
هاشم که رحمت را با دخترش در خانه گرفتار می کند، عصبانیتش را روی فکری می کشد. از طرف دیگر فکری با ضربه سر به حکمت که ابتدا با او برخورد می کند، درد کتک خوردنش را می گیرد. اگرچه باریش که شاهد این اتفاق بوده می خواهد مداخله کند، فیلیز مانع از آن می شود. راه حلی که باریش برای آسانتر کردن زندگی فیلیز پیدا میکند، باعث پیچیدهتر شدن وقایع میشود.
ناپدید شدن فکری در روز حقوق باعث وحشت همه خانواده می شود و همه جا شروع به جستجوی فکری می کنند. ناپدید شدن فیکری باریش و فیلیز را به سفری پرماجرا می کشاند که به یونان ختم می شود. در حالی که باریش سعی می کند در بازگشت به استانبول با فیلیز جبران کند، جمیل فیلیز را به شب پلیس دعوت می کند.
حواسپرتی لحظهای شیما که در غیاب فیلیز به عصمت نگاه میکند، باعث میشود او با همه ترسهایش روبرو شود. در حالی که مدیریت خانه الیبول به عهده تولای است، فیکرت با آزمایشات خطرناک خود همه افراد خانه را به دردسر می اندازد. علیرغم اقدامات هاشم، ادامه دادن رحمت به آموزش موجده باعث ایجاد هیجان جدیدی بین آنها می شود.
در حالی که باریش سعی می کند با کارهای همیشگی خود وارد قلب فیلیز شود، فیلیز هنوز برای رابطه آماده نیست. در حالی که فیلیز با جمیل شب به پلیس می رود، باریش حسادت می کند و به جمیل این فرصت را می دهد تا احساسات خود را نسبت به فیلیز بگوید. زمان انتخاب فیلیز است که بین دو مرد دویده شده است.
برای فکری که برای همیشه در خانه شیما ساکن شده، زندگی جدیدی از دریاچه آغاز شده است. در حالی که فکری با استفاده از ترس های شیما در خانه می ماند، مژده برای مادرش سکوت می کند، هر چقدر هم که ناراحت باشد. فکری که کارت حقوق عمه اش را گم کرده، سعی می کند باجه جدیدی برای پس گرفتن کارت راه اندازی کند و وقتی موفق نمی شود فرزندان و تولای خود را در این دروغ شریک می کند. همه چیز پیچیده تر می شود زیرا تمام خانواده سعی می کنند این مشکل را حل کنند. Müjde با یافتن راهی برای کسب درآمد با استفاده از نبوغ ریاضی رحمت، به او پیشنهاد می کند که به جای دیگران در امتحان شرکت کند. رحمت هم تحت تأثیر دختر و هم از ایده پول درآوردن، این پیشنهاد را می پذیرد و از موجده برای یافتن درمانی برای عشق افلاطونی حکمت کمک می خواهد. راه حل انجیل هم برای حکمت و هم برای رحمت شغل ایجاد می کند.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye