درود ❤ سپاس فراوان از صدای زیبا و خوانش جذابتون 🙏🏻🥰
@ketabkadeh6 күн бұрын
لطف دارید عزیز ممنونم
@manijehkoike6484Ай бұрын
داستانی زیبا و صدای گرم و زیبای خانم کتابخوان ندا بانو به جذابیت داستان افزود سپاس فراوان از کروه شما❤
@ketabkadehАй бұрын
یک دنیا سپاس برای این همه خوبی و صمیمیت شما
@parvanehhadadnezhad978922 күн бұрын
دورود وسپاس ❤❤❤
@ketabkadeh22 күн бұрын
درود بر دوست خوبم
@shaaparakr.d.843618 күн бұрын
Excellent thanks 🙏🏻❤️❤️❤️❤️
@ketabkadeh17 күн бұрын
🌹🌹🌹
@falcon644026 күн бұрын
خانم ندا یکی از بهترین ها در ارائه کتاب های صوتی هستند.ممنون
@ketabkadeh26 күн бұрын
شما عشقید این لطف و مهربانی شما را می رساند عزیزدل
@sararamazanian2728Ай бұрын
ممنون، خسته نباشید ❤
@ketabkadehАй бұрын
پاینده باشید نازنین ممنونم
@Goli.Firouz-cw3iuАй бұрын
عالی بود. این کتاب رو خونده بودم، اما داستانشو فراموش کرده بودم.
@ketabkadehАй бұрын
عزیزید ممنونم
@zhilachobak9451Ай бұрын
سپاس❤❤❤❤
@ketabkadehАй бұрын
دوست خوب و مهربان خودم
@behnazsepahdari8385Ай бұрын
❤چه قصه زیبایی. البته من این را خوانده بودم ولی با صدای دل انگیز ندا خیلی خوب بود
@ketabkadehАй бұрын
چقدر شما لطف دارید یک دنیا ممنونم
@mehrandezireh9347Ай бұрын
❤ با درود و سپاس ❤
@ketabkadehАй бұрын
سپاس از شما عزیز
@marziehelmizadeh7495Ай бұрын
بسیار دلنشین و روح نواز❤❤
@ketabkadehАй бұрын
دوست خوبم یک دنیا ممنونم برای مهربانی و لطف شما
@MehdiSharrifeeАй бұрын
درود ندا بانو، داستان بسیار زیبایی بود و با خوانش زیبای شما دلنشین تر هم شده بود. در حقیقت یک مدت است که به این کار ترغیب شده ام که در کامنت ها کمتر بنویسم و بیشتر با نظر دیگران و جواب شما آشنا شوم و تفسیر داستان از نظر شما و دوستی که کامنت گئاشته بودند برایم بسیار جالب یود.❤❤❤ موفق و پیروز و سربلند و سرافراز باشید
@ketabkadehАй бұрын
درود بر شما دوست عزیزو دانا
@parvanehtaymoori4739Ай бұрын
❤❤❤❤
@ketabkadehАй бұрын
عزیزید
@homarokhi7849Ай бұрын
کسی لطفا اخرش را توضیح دهد...رابطه مشکوک زن باغبان با رییس مدرسه...چرا طاهره ارام قدم برداشت🤷♀️
@ketabkadehАй бұрын
درود بر شما دوست عزیز و دوست داشتنی اینکه دقیقا رابطه ی زن سرایدار با مدیر مدرسه عاشقانه بوده و یا تنها جنبه انسانی و حمایتی از سوی مدیر داشته، تا حدی به تخیل و دریافت خواننده سپرده شده است. خوانندگان می توانند هر کدام برداشت خودشان را از کل داستان و پیامش داشته باشند ( چون سبک خانم پیرزاد را شاید بتوان تلفیقی از داستان کلاسیک و مدرن دانست و روی تنیده شدن و درگیر شدن خواننده حساب می کند) اما یکی از پیامهای داستان برای من این بود که کسانی که در ظاهری اخلاق گرا، سختگیر و قضاوت گر قرار دارند خودشان هم در ذهن و هم در عمل، غیراخلاقی تر عمل می کنند ( چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند) مثلا مادر قهرمان داستان درحالی که عاشق مدیر مدرسه است و شاید حتی با یک اشاره مدیر، حاضر است همه چیز را رها کند و به دنبالش برود، اما زن سرایدار را نانجیب ومقصر می داند و یا پدر قهرمان داستان با اینکه روابط غیراخلاقی دارد و به زن سرایدار به چشمی دیگر می نگرد اما ریاکار است و بسیار سختگیرانه عمل می کند و .... مرسی که اینقدر صمیمانه با این کانال همراه هستید یک دنیا ممنونم
@NaghmehSaffarАй бұрын
جالب بود اما نه مثل داستان های خانم گلی ترقی
@ketabkadehАй бұрын
عزیزدلید من هم داستانهای خانم ترقی را بسیار دوست دارم
@nafis245121 күн бұрын
کتاب * چراغها رو من خاموش میکنم* زویا پیرزاد عالیه، بخاطر اون کتاب بهشون علاقمند شدم. اگر نخوندین لطفا بخونین یا بشنوین
@MosiHosin-f3w26 күн бұрын
دددد
@farz6675Ай бұрын
داستان قشنگی و آرامی است . اما موردی در ابتدای ابتدای داستان کمی مکدر است برای من در ااین نوشته . آنجا که می گوید شهری ساحلی ....و بعد از جاده تهران صحبت می کند . که شهری ساحالی در نزدیکیهای جاده تهران نیست .🤔 آیا شاید نویسنده فقط خواسته کمی رویا سازی کند و یا این مهم نیست و فقط نوشته . و یا اشتباهی شده ،چون وقتی نام محلی واقعی مانند تهران و جاده تهران برده می شود ، پس دیگر مکانها هم باید واقعی باشند . و یا کلا من زیاده روی کردم در این مورد و چیز مهمی نیست ؟😵💫🙃 🙏💚🙏
@ketabkadehАй бұрын
درود بر دوست خوب خودم داستان واقعا در شهری ساحلی اتفاق می افتد در بسیاری از شهرهای گیلان و مازندران، مردم بومی، به جاده ای که به سوی تهران می رود می گویند جاده تهران البته می دانم این مختص شهرهای شمالی نیست مثلا من در شاهرود هم همین موضوع را شنیده ام
@farz6675Ай бұрын
@ketabkadeh درست است . من گاهی حجم ذهن و مغزم کم می شود و یا بدلیل مسافت زمان و مکانی که از ایران دور هستم موجب شده محیطها را فراموش کنم . لطف کردید توضیح دادید .🙏💚
@ketabkadehАй бұрын
@@farz6675 عزیزید کاملا درک می کنم، من حتی گاهی در گفتن بعضی از کلمات فارسی دچار مشکل و لکنت زبان می شوم امان از دوری
@farz6675Ай бұрын
@@ketabkadeh مهاجرت و زندگی در مکانی دیگر ، بسیار از تغییرات ریز و درشت و متفاوت در ما ایجاد کرده .🙃 دلتان شاد باشد عزیز.🙏
@royadashti23Ай бұрын
اجراى زيبايى بود ممنون .ولى راستش چيزى نفهميدم ،آيا آقاى مدير بيگناه بود و چرا مادر طاهره با چادر نشسته وگريه ميكرد .آيا واقعاخيانتى در كاربود يا تنها توهمات پدر طاهره بود .طاهره أصلا چرا در أخر آرام راه ميرفت و خيلى چراهاى ديگه كه انگار راز نويسنده بود و نميخواست كسى بفهمد .راستش اصلا پايان جالبى نداشت
@ketabkadehАй бұрын
درود بر شما دوست عزیز و دوست داشتنی اینکه دقیقا رابطه ی زن سرایدار با مدیر مدرسه عاشقانه بوده و یا تنها جنبه انسانی و حمایتی از سوی مدیر داشته، تا حدی به تخیل و دریافت خواننده سپرده شده است. خوانندگان می توانند هر کدام برداشت خودشان را از کل داستان و پیامش داشته باشند ( چون سبک خانم پیرزاد را شاید بتوان تلفیقی از داستان کلاسیک و مدرن دانست و روی تنیده شدن و درگیر شدن خواننده حساب می کند) اما یکی از پیامهای داستان برای من این بود که کسانی که در ظاهری اخلاق گرا، سختگیر و قضاوت گر قرار دارند خودشان هم در ذهن و هم در عمل، غیراخلاقی تر عمل می کنند ( چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند) مثلا مادر قهرمان داستان درحالی که عاشق مدیر مدرسه است و شاید حتی با یک اشاره مدیر، حاضر است همه چیز را رها کند و به دنبالش برود، اما زن سرایدار را نانجیب ومقصر می داند و یا پدر قهرمان داستان با اینکه روابط غیراخلاقی دارد و به زن سرایدار به چشمی دیگر می نگرد اما ریاکار است و بسیار سختگیرانه عمل می کند و .... مرسی که اینقدر صمیمانه با این کانال همراه هستید یک دنیا ممنونم
@ryari2878Ай бұрын
کتاب زیبایی بود، اما کاش خانم پیرزاد توضیح میدادند که چرا ارامنه عزیز به کشور ایران آمدند و الان که ارمنستان آزاد شده چرا مایلند هنوز در ایران بمانند . ضمنا دوستان ارمنی زیادی دارم که در دانشگاه تهران با کمکهای دولت دکتر و مهندس شدند .
@ketabkadehАй бұрын
درود بر شما عزیزدل من هم همکاران و دوستان ارمنی تبار زیادی داشتم