بار ها و بار ها نگاه میکنم و گوش میکنم و لذت میبرم.❤
@minayoosefnia318412 күн бұрын
چقدر کار قشنگی می کنی عزیزم من که متوجه زمانی که گذشت برای شنیدن داستان ودیدن ویدیو نشدم لذت بردم ممنون مادر جان ❤❤❤❤
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@minayoosefnia3184 مرسی مامان، خوشحالم که همراهمی، ممنونتم زن عزیز❤❤❤
@sofi780710 күн бұрын
شبیه ایشواریا بود عکسش و نگاهش
@elahemosayebi603Күн бұрын
خیلی زیبا داستان میگید، به نظرم این استعدادی از درون شماست. از تی واسی و داستان باقلاقاتوق باهاتون آشنا شدم و از همونجا عاشق لحن دوست داشتنی صحبت کردنتون شدم. خیلی امیدوارم که اینکار را ادامه بدین چون احتمال موفقیت براتون حتما هست. ما هم سعی میکنیم با شیر کردن ساپورتتون کنیم. حس میکنم دوستون دارم. ❤️❤️❤️
@marinafavonian99449 күн бұрын
چثدر حس کزدم این داستان و چقدر زیبا و با روح تعریف میکنی امی جان با بغض و گریه شما انکار نحبور بودم اونجا باشم اشک بریزم ❤
@manizheamirmohamadi14407 күн бұрын
عزیزدلم چه قشنگ میخونی😢
@fatemehahmadipour11993 күн бұрын
مرسی امینه جون شنیدن داستان با صداتون از دلنشین ترین لحظه های این روزهای منه❤❤
@the.one.in.the.kitchen3 күн бұрын
@@fatemehahmadipour1199 چقدر خوشحالم که این رو می شنوم، ممنون فاطمه جان❤
@Tivasee11 күн бұрын
خیلی عالی بود عزیز. گرم... صمیمی 🍲 اون چند دقیقه آخر هم خیلی حال خوبی داشت 🤦💚
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@Tivasee 💚🫂
@marziehgh632711 күн бұрын
من این کتابو پارسال خوندم ولی الان که گوش دادم بهت امی جان واقعا انگار نخوندم … قطعا کار خیلی مهمی میکنی و خیلی هم متفاوت و عالی ♥️
@ahoonoghrei358310 күн бұрын
ممنون امی عزیز. بسیار زیبا ، با احساس و قشنگ خوندی. و واقعا برای هر آدمی، تخلیه احساسات و حرف زدن نیازه و هیچ وقت نباید بزاریم به مرز انفجار ابراز نکردن احساساتمون برسیم. همیشه خوبه که کسی باشه که بشنوه و درک کنه. و ما هستیم که بشنویم ازت. لبخند ، شادی، غم، گریه ، صدای پخت و پز و جریانات آشپزی و آشپزخونه ت، شنیدن متن کتاب ها که با صدای شما زنده تر میشند... و در کل مرسی که هستی 😘😘😘
@the.one.in.the.kitchen10 күн бұрын
@@ahoonoghrei3583 ❤❤ ممنون ازت عزيز
@sadafvahid349311 күн бұрын
There are certain people who make the world a better place just by being in it. You are one of those people. Love you ❤. چه قدر دوست داشتنی هستین ❤. خیلی دوست دارم یک روز بیام ایران و شما رو ببینم 😊
@nasimdolati961811 күн бұрын
قربان شکل ماهت💙
@panah-gu3ls10 күн бұрын
بله واقعا زیباست😊 لباس و موهای شما زیباتر🥰
@the.one.in.the.kitchen10 күн бұрын
@@panah-gu3ls 🥰 نگاهت زیباست عزیز
@kimiyayadipoor306110 күн бұрын
چه داستان قشنگی رو انتخاب کردی عزیزم. دلنشین بود!❤
55:02 باور کن اصلا توقع تدوین و ادیت و نورپردازی و کادر فلان و این چیزا نداریم اینقدر بیانت شیرین و جذابه که هدف فقط گوش دادن به داستان و قصهس
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@Imojdeh خودم از خودم توقع دارم مژده جان
@Imojdeh11 күн бұрын
@@the.one.in.the.kitchen انمیدونم جادی رو میشناسی یا نه یه برنامه نویس حرفه ای که آموزش هاش بدون ادیت و کلا هر جا بتونه فیلم آموزشی میگیره و میگه به جای زمان ادیت من میتونم باز فیلم آموزشی بگیرم و مفیدتر باشم
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@Imojdeh قربونت برم اون جادی عزیز ماست اون صاحب اختیاره
@pari.sa535411 күн бұрын
سلام امی عزیز. اتفاقا خیلی هم خوبه که یه جمعی باشه که به بهانه ی معرفی کتاب و غذا پختن آدمها از دردها ویا همونطور که خودت گفتی از مکنونات قلبیشون حرف بزنن، چی از این بهتر! بعد از سه بار مهاجرت کردن(زندگی در دو قاره ی مختلف)و سه بار سقط جنین( دو بار در ۸ هفتگی و یک بار در ۲۵ هفتگی) فکر میکنم آدم مُجربی حداقل توی این زمینه ی خاص شده باشم. برای من بهترین راه همزیستی و تعامل با غمهام حرف زدن از اونها بوده و هست( مثلا شرکت در جلساتی که مادرانی که تجربه ی مشترک از دست دادن فرزند دارند با هم جمع میشن و درد و دل میکنن) و البته در تمام مسیر همسرم همیشه کنارم بوده و بارها با هم گریه کردیم. الان دوتا بچه دارم که احساس مسئولیت در قبال اونها تبدیل شده به نوعی راه نجات و عبور از تاریکیها. صد البته همسری که رفیق بی غش و یارِ غمخوارِ اگر همه ی راه نباشه یقیناً بیش از نیمی از راهِ. من به نیت سه جانی که هرگز فرصت زندگی کردن رو پیدا نکردن سه درخت میوه کاشتم و هر بهار که پر از شکوفه میشن جانِ تازه ای بهم میدن، انگار که لبخند میزنن و انگیزه ای میشن برای زندگی. امیدوارم حال همه ی مامانای قشنگی که این رنج و تجربه کردن زود زود خوب بشه و دلشون پر بشه از شکوفه های بهاری ❤
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@pari.sa5354 وااای پری جانم... بغل سفت از راه دور عزیزم🫂 ممنونم، ممنونم که نوشتید. چقدر قوی و الهام بخش و پر مهرید
@pari.sa535411 күн бұрын
قوربونت برم امی عزیز و مهربان
@deMond147211 күн бұрын
جذابخوش صدا . اول مطالعه وسواد وشعور
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@deMond1472 لطف دارید❤
@ZeynabRanjbari11 күн бұрын
امی عزیز من مثل شما از دوستان دورم و خیلی نیاز دارم به عمیق گفتم وشنیدن مرسی که هستی برام بسیار عزیزی❤
@fatemehau9 күн бұрын
زیبا بود امی جان💚
@the.one.in.the.kitchen9 күн бұрын
@@fatemehau 🥰❤ ممنون عزیز
@panimeymandi90683 күн бұрын
عطر روگان جوش تا اینجا اومد تا خونمون❤
@the.one.in.the.kitchen3 күн бұрын
@@panimeymandi9068 خونه ات آباد عزیز... و پر از عشق و عطرهای خوش❤
@arezorezanezhad8 күн бұрын
اثر گذاشت عزیزم تو اثر گذاشتی ❤
@the.one.in.the.kitchen8 күн бұрын
🫂@@arezorezanezhad
@manizheamirmohamadi14407 күн бұрын
باعث اثر گذاری هم هستی و من تو تنهاییم مدام ویدیو هاتو میبینم، و ذوق میکنم 😢
@fbaran82916 күн бұрын
عزیز دلم❤
@the.one.in.the.kitchen6 күн бұрын
@@fbaran8291 ❤
@Sajedehcore11 күн бұрын
من خیلی خوشحالم که هستی و میتونم باهات کتاب ها و قصه ها رو دوباره تجربه کنم و ازت بشنوم امی عزیز❤️ خیلی بهم امید و انگیزه میدی
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@Sajedehcore شما به من انگیزه ادامه دادن می دین با محبت هاتون🫂
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
16:28 قطعا به درد میخوره عزیززم... اصلا خودن کتاب یعنی همین که یه چیزی واسه زندگیت یاد بگیری دستتم درد نکنه زحمت میکشی واسمووون😘😘
@elhamkamkar725910 күн бұрын
سلام امی جون مرسی از انتخاب های خوبت من این کتاب رو شاید بیست سال پیش خریدم و مثل خودت این داستان محبوب من شد از بین بقیه به دفعات تو سال های زیادی خوندمش سردی رابطه و تنهایی رو با تمام وجودم حس کردم و درک می کنم خیلی ماه و مهربونی زلالی و عشقی من از همون اولین بار که صدای قشنگت رو تو ویدئوی دیبیجا تو تی وسی شنیدم دوستت دارم بعضی اوقات ما آدم ها رو ندیدیم ولی به قلب ما نزدیک هستند 💚✨️ به وجود پرمهر و مستقلت افتخار می کنم دختر چه خوب که این کانال رو زدی و این دقیقه های مرغوب رو برای ما ساختی 🙏 تنت سلامت جانت آرام بختت رام
@the.one.in.the.kitchen10 күн бұрын
@@elhamkamkar7259 الهام عزیز و با محبتم، باعث افتخاره که همراهمی🫂
@soomiehtajik11 күн бұрын
چقدر این کتابخوانی با صدای دلنشین امی عزیز و با احساس رو دوست دارم❤
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@soomiehtajik محبت دارید❤
@farahzarei722211 күн бұрын
سلام خیلی بااحساس بیان میکنید ممنون❤
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@farahzarei7222 ❤
@mehrnooshrueentan96088 күн бұрын
خیلی لذتبخش بود گوش دادن به این داستان هر چند تلخ و غمگین بود دلم واسه هر دو شخصیت داستان میسوزه هر کدوم به شکلی لطمه خوردن، منم با حرفت موافقم بلاخره رابطه رو دو نفری شروعش کردن و اینکه به خاطر نفر سوم که بچه باشه بهم بخوره یه جوریه البته هر کسی دیدگاه خودشو داره نمیدونم چرا وقتی سوگ اتفاق میفته روابط زوجین نود درصد از بین میره به جای اینکه بهم نزدیکتر بشن تا از این مرحله گذر کنن فاصله بینشون میفته واقعا رابطه چیز عجیبیه فدات بشم امینه جان مرسی که خوندی و با ما در میون گذاشتی این داستان رو بوسه به روی ماهت😙❤️
@the.one.in.the.kitchen8 күн бұрын
@@mehrnooshrueentan9608 بوسه به روی ماه تو که همیشه همراهی... آره منم با هر دوشون همدردی می کنم.
@mehrnooshrueentan96088 күн бұрын
@@the.one.in.the.kitchen ❤️❤️🫂
@ElnazMahmoodi-d3u11 күн бұрын
سلام امينه جان ممنون كه اينقدر زيبا خوانش اين كتاب رو با ما به اشتراك گذاشتى. در سال ٩٥ يك فيلم ايرانى با اقتباس از اين كتاب ساخته شد به اسم ايتاليا ايتاليا. حامد كميلى و سارا بهرامى نقش اصلى هستن. فيلم قشنگى شده با تمام محدوديتهاى سينماى ايران. اگر دوست داشتى ببين عزيزم😘
@FarzaneSaadat-q7n12 күн бұрын
امی جونم صبح که ویدیوت رو دیدم داشتم با خودم فکر میکردم ویدیو های امی مثل گفت و گوی صمیمانه و عمیق رفیقهای نزدیک و صمیمیه.یعنی من حس کردم با دوستم توی کافهم و دارم به حرفهاش،داستانش،حسهاش گوش میکنم و قکر میکنم.من رو یاد گفتوگو با دوست صمیمی و عزیزی انداخت که حالا ازم خیلی دوره(مهاجرت کرده) و خواستم ازت تشکر کنم🤍🫂 روابط انسانی همیشه و هرلحظه نیاز به تلاش و نگاه کردن داره.ازدواج که خیلی پیچیدهتر هم هست. اما سوگ کلا قراره عوض بکنه همه چیز رو.اینکه سوگ با ما و احساساتمون چه میکنه خیلی پیچیده و عجیبه… این کامنت رو ظهر گذاشتم در حالی که ویدیو رو صبح دیدم و از اونموقع همهش دارم فکرمیکنم بهش… و این فرصت برای فکر کردن بسیار ارزشمنده و ممنونم ازت❤
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@FarzaneSaadat-q7n عزیزم...🫂 قبول دارم. اصلا نمی دونی سوگ قراره چه چیزی رو تغییر بده. گاهی حتی باعث بهتر شدن روابط می شه، هر چی هست اثرش شگرف و بزرگه...
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
0:54 چه خوشگلهههه 🥰🥰🥰
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@atoosaziaie-io6hp خیلی❤
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
8:12 منم خوب مثه تو تجربه بارداری ندارم ولی همینجوری فکر میکنم حالا نه فقط در زمینه از دست دادن فرزند حتی تو زندگی روزمره آشناها هم که میبینم دو نفر سر بچه شون دعواشون میشه (دعوای بداا نه فقط بحث مثلا) یا نسبت به هم بی تفاوت میشن بخاطر بچه خیلیی ناراحتم میکنه. واقعا اول شما دو تا بودید که حالا اون بچه هست. هرچقدرر بگیم بچه وقتی میاد یه حس دیگه ای داره یه تاثیر دیگه ای داره تو وجودت ولی من شخصا اصلا نمیخوام این حالتو. بنظرم ما آدما کلا تو همه موارد باید بتونیم "هر چی جای خودشو" و "هر کی جای خودش" رو رعایت کنیم. که البته خیلییی سخته 🤦♀️
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@atoosaziaie-io6hp امیدوارم بچه ها بیان نظراشون رو بنویسن
@panbe_british11 күн бұрын
امی عزیزم❤
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
❤
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
چه بلوووز خوشگلی امی جونم 😍
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@atoosaziaie-io6hp 🥰
@RBL-su6ub12 күн бұрын
عالی هستی امی جان.x
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@RBL-su6ub ❤
@mona.raofnia21 сағат бұрын
سلام امی عزیز اینکه گفتی مگه خودمون نمیتونیم کتاب بخونیم چند نکته بگم 😅😅😅😅 من کارم هنریه و ساعت ها و ساعت ها سرم پایینه و نمیتونم از کتاب یا نسخه پی دی اف استفاده کنم اینکه شما کتاب رو با تمام احساست و با اون صدای زیبات و برداشت های خودت برام میخونی نمیتونم بگم چه لذتی داره امیدوارم خودت اینو تجربه کنی 😊 پس بینهایت مفیده و ممنونم که به روح ما هم غذا میدی میبوسمت
@the.one.in.the.kitchen21 сағат бұрын
@@mona.raofnia ای جونم... عزیزم... 🫂
@sabasland857 күн бұрын
خیلی خیلی ممنونم امی جون ❤ اتفاقا یه فیلم ایرانی شبیه به این کتاب میدونم ساخته شده اسمش یادم بیاد میگم. راستش خبلی قشنگ گفتی و خیلی زیاد درست بود ولی ازدواج اینجوریه که یوقتایی اون کارای ریز بمرور خیلی بد میکنه وقتی حل و فصل نشه مخصوصآ اگر یکی یا دوطرف خیلی عقلگرا و زیادی منطقی باشه و اهل گفتمان نباشه به این چیزای ریز میگن خورده جنایات زناشویی که واقعا گند میزنه به رابطه. راستش ما توقعمون از خانوما همیشه بیشتره همیشه ما باید صبورتر، ارامتر پذیراتر و باگذشتتر باشیم ولی یوقتایی ما هم جونمون تموم میشه☺️🤍🍃
@زندگیروزمرهودمنوشهام11 күн бұрын
امی جانم خیلی خوب خواندی بسیار با احساس، جاهایی که بغض کردی بغضم گرفت. من قبلاً که این داستان جومپا لاهیری را خواندم همان موقع هم تازه بچه دار شده بودم و حس زنان حامله و تازه زایمان کرده را بسیار درک می کردم، ولی واقعاً درک نکردم چرا این خانم نسبت به همسرش که مجبور بوده بره کنفرانس و اتفاقا همان شب بچه اش را از دست داده،اینطور گارد گرفته. جالبه که خودم هم فکر کردم مگه قبل بچه دار شدن دو نفری همدیگر را دوست نداشتند. احتمال می دادم خانمه حتما خیلی افسرده شده و نتونسته درمان کنه. وگرنه این سوگواری و پافشاری روی این سوگواری برام عجیب بود. نتونستم کامل هضم کنم. مرسی خوندیش عزیزم❤
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@زندگیروزمرهودمنوشهام عزیزم🫂❤
@shahrbanokarimzadeh48038 күн бұрын
واقعا ازدواج خیلی خیلی خیلی سخته 🤕🤕🤕🤕🤕
@faribaart46912 күн бұрын
صد در صد خوندن کتاب فایده داره مخصوصا که امی عزیزم به این بااحساسی و زیبایی کتاب رو به تصویر بکشه و اینکه امی جونم شما تنها نیستی چون ما هستیم و همینطور ما تنها نیستیم چون شما رو داریم و اشنایی با شما برای من یکی از خوشحالیهای زندگیمه❤
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@faribaart469 🫂❤
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
26:50 آااا همین دیگه... از اول همین تو مغزم داشت تکرار میشد. که آیااا اون موقع که شُبا سر حال بود و هنه چی تو خونه مرتب بود زندگی به راه بود شوکمار متوجه عالی بودن زندگی بود؟؟🤔 یا نه فکر میکرد زندگی عادی همینه؟! بنظرم نههه اون زندگیه عادی نبود اون زندگی پرتلاش و پر محبت یه زن بود برای ساختن یه زندگیه شاد و رنگی که دیگه زحمت و خاص بودنش به چشم نمیومد
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@atoosaziaie-io6hp توی داستان اشاره شده به اینکه شوکمار حواسش به این چیزها بوده
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
@the.one.in.the.kitchen اهاا خوب پس من کامل در جریان نبودم
@monazadeh402312 күн бұрын
اتفاقهای ریز جمع میشه،و زمان وقوع اتفاق بزرگ میاد و دور اون و میگیره و میشه بمب نفرت . من دو روزه طفل بی جون ۵ ماه ام و زایمان کردم و زندگی ام کامل شبیه این داستانه ، این اتفاق کاملا سردی میاره،نفرت و اینکه کی مقصره...
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@monazadeh4023 متاسفم...🫂
@MaryamBarzegarMohammadi12 күн бұрын
وای امی جان با این داستان منو به عمق چاه زندگیم پرتاب کردی، همه ما زنها بخصوص زنهای متاهل از دست دادن را بارها و بارها تجربه کرده ایم و گاهی با گذر زمان آرام آرام فراموشش کرده ایم ، اما بعضی آنقدر تازه میماند که مثل زخم ناسوریست که هر بار لمسش میکنی سوزش و درد را دوباره احساس میکنی. خودخواهیست اگر بگویم ما زنها قهرمانهای ترسویی هستیم که بخاطر امنیت و آسایش خاطر فرزندانمان ، از دست رفتنها را تجربه میکنیم و سکوت و سکوت. وقتی در ابتدای رابطه و آشنایی فکر میکنی همیشه همه چیز بقدر این روزها عالیست و روی ابرهایی اصلا یک لحظه هم بفکر این نیستی که آیا ۱۰ سال دیگر یا ۲۰ سال دیگر بقدر امروز خوشحال و فارغ از دنیایی. من هم تجربه از دست دادن در واقع سقط جنین داشتم هم تن به مهاجرت اجباری دادم و پس از سالها بعد از دانشگاه بچه ها به ایران برگشتم. این روزها در کنار یک مرد بیمار به کارنامه چندین ساله ام نگاه میکنم، فرزندان موفق و خوشحالی که در واقع دیگر بچه های من نیستند و پرستار تمام وقت از همسرم که بنوعی وظیفه اجتماعی برایم معنا شده . آنچه باقی مانده و در واقع ماحصل یک عمر زندگی فقط و فقط تنهاییست.
خدای من چقدر لطیف ، پایان داستان با پختن غذایی از همان داستان …. عجیبه گریه ام گرفت؟
@زندگیروزمرهودمنوشهام11 күн бұрын
راستی من یادم رفت بگم مرد قصه زن را بیشتر از بچه داشتن دوست داشت شاید چون مادرش ترکش کرده بود
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@زندگیروزمرهودمنوشهام منم همیشه انتخابم همسره، به نظرم بچه ها می رن پی زندگیشون، یار الویته
@زهرامایلی12 күн бұрын
منم بچه ام مرده به دنیا اومد درد بزرگیه😢 ولی غم مشترک من و همسرم رو به هم نزدیک کرد
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@زهرامایلی عزیزم... متاسفم زهرا جان برای دردی که تجربه کردی. چه خوب که به هم نزدیک شدید🫂
@زهرامایلی12 күн бұрын
@the.one.in.the.kitchen ممنونم امی جانم
@mahlaghaasadi12 күн бұрын
hi🌻🪻
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@mahlaghaasadi Did you know I always look forward to your kind, humble calming hi?🫂 Dear Mahlagha with your beautiful sunflowers 🌻
@imanghane159211 күн бұрын
سلام شب بخیر واقعا شبیح تراپی شد یا یجورای مدیتیشن داستانی داستان شوگان رو نمیدونم ولی تو ی جوری تو داستان غرق میشی ک من احساس همزاد پنداری میکنم درمورد زن چیزی که میدونم اینه زنی که سکوت کرده ترسناک دمت گرم نظرت چیه خود کتاب رو هم ببینیم تو دستت نوستالژی ورق زدن
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
شبت بخیر ایمان. ممنون ازت. آره واقعا خودم هم کتب کاغذی رو ترجیح می دم
@atoosaziaie-io6hp11 күн бұрын
جمله خیلی درستیه👍👍 زنی که سکوت کرده خیلی ترسناکه
@panah-gu3ls10 күн бұрын
البته که کتاب خوندن پر از فایده هست امی جون ،خصوصا با صدا بینظیر خودت😊
@the.one.in.the.kitchen10 күн бұрын
@@panah-gu3ls 🥰❤
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
اُااه... 😶 میدونی قبول دارم که نباید یکطرفه تصمیم گیری کرد واسه یه رابطه دو نفره اما بعضی وقتها فکر میکنی انقدررر در گذشته همیشه به طرف مقابلت فکر کردی و واسه اون همه کارو انجام دادی حالا که به هررر دلیلی دیگه اون رابطه اون حس آسیب دیده دیگه نمیخوای اونجوری باشی و بطور اغراق آمیزی میخوای فقط خودت رو تو اولیت قرار بدی و میشه این که یهو ترک میکنی رابطه رو حتی با آگاهی از اینکه داری ضربه سختی به طرف مقابل میزنی.... تو این داستان خیلییی شوکمار واسم "حیوونی" نبود😂😂😂 خصوصا با بی رحمی آخرش حتی این ۳ ۴ شب آخر رابطشونم شبا سر حرف زدن رو باز کرده بود که دوباره داشت احساسات شوکمار متبلور میشد😂 (حتی اگه دلیلش گفتن ترک خونه هم بوده باشه) صرف اینکه شوکمار داشته تو این مدت به خونه رسیدگی میکرده بنظر دلیل بر تلاش برای درست کردن رابطه نمیتونست باشه. نمیدونم میتونم منظورمو برسونم یا نههه 😏 و دقیقااا آااره اونجای ماجرا که فکر کردیم چرا این سوگ رو شبا دو طرفه نمیدونسته همین بود که اصن شوکمااار بچه نمیخواسته...مردا هر چقدرم تظاهر کنن بنظرم ما زنا میتونیم بفهمیم ته قلبشون چه خبره. بخاطر این بوده نه بخاطر نبود شوکمار تو روز زایمان. و چقدررر بد که تو یه زندگی سر بچه آوردن یک طرفه رابطه بهش اجبار و تحمیل بشه🤦♀️🤦♀️🤦♀️
@the.one.in.the.kitchen12 күн бұрын
@@atoosaziaie-io6hp کار آخرش خیلی بد بود، حتی اگه بقیه جاها طفلکی بود که نبود. دلیل هم ذات پنداری من اینه من هیچ وقت وقت این تلاش رو ندیدم و هر کس یه کوچولو تلاش کنه به چشمم میاد، زن و مرد هم نداره
@atoosaziaie-io6hp12 күн бұрын
@@the.one.in.the.kitchen دقیقااا 🫂❤
@hamidehk822911 күн бұрын
امی جانم نزدیکترین دوست تو در یک قاره دیگه س ودوست من در یک ...دنیای دیگه😢 باور کن اولین بار بعد از مدت،ها فکر کردم سرم را روی شونه های کسی گذاشتم که برام به نزدیکی و عزیزی یک دوست خوبه وقتی داستان رو تعریف میکردی وصادقانه احساسات رو بروز میدادی....❤
@shaghayeghakbari617612 күн бұрын
امی جان من مادر شدم ۴ سالِ ولی تجربه من اصلا یه مادر مقدس و احساساتی نیست حتی در بارداری هم بهش به چشم یه اتفاق طبیعی و منطقی نگاه میکردم حتی الانم گاهی از مادر شدنم شدیدا پشیمان میشم و به خودم فحش میدم به نظرمبزرگترین ظلم به ما زنان در طول تاریخ اتفاق افتاده که مادری و زائیدن رو برامون یه جوری تعریف کردن که واقعی نیست و معمولا هیچکس درموردش حرف نمیزنه تصاویر مادری کردن توی فضای مجازی واقعا به هیچ واقعیتی نزدیک نیست دنیای مادری واقعی خیلی فرق داره خیلی خیلی خیلی
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@shaghayeghakbari6176 تو تنها نیستی عزیزم، خیلی ها تجربه مشابهی دارند و همه حق دارند که بر اساس احساس و تجربه زیستی خودشون به ماجرا ها و اتفاقات زندگی نگاه کنند 🫂❤
@ZeynabRanjbari11 күн бұрын
امی عزیز من مثل شما از دوستان دورم و خیلی نیاز دارم به عمیق گفتم وشنیدن مرسی که هستی برام بسیار عزیزی❤
@the.one.in.the.kitchen11 күн бұрын
@@ZeynabRanjbari ❤ ممنون عزیز، خوشحالم که اینجایید