خواندن شعر ارغوان توسط هوشنگ ابتهاج شاعر شعر

Рет қаралды 49,184

Ahmad Rahmatbar

Күн бұрын

Пікірлер: 45

@kamyarchristopher228 2 жыл бұрын

یادتان گرامی، استاد انسانیت.

@sabzikhoshk 3 жыл бұрын

چیزای فَرای توان انسان در دوست داشتن، در عشق و در عالی ترین سطح از عوالم و حالات و احساسات والای آدمی. بسیار زیبا.

@samadneishaboori3389 3 ай бұрын

روانش شاد

@tirdad_ 3 жыл бұрын

عالی ترین سطح احساسات 👏🏻👏🏻👏🏻

@mandanamirshekari6528 2 жыл бұрын

استاد عزیز این نوع بیان احساسات ناب نفس را درسینه ادم حبس می کنه و انقدر زلال خونده میشه تک تک کلمات را میتونی با قلبت حس کنی مرحبا مرحبا پاینده باشید با این عالی ترین مراتب احساسات سر تعظیم 🌸🌸🌸

@12e2aela7 2 жыл бұрын

یاد سایه عزیز بخیر سایه امشب پر کشید 😔🖤

@sha1811 4 жыл бұрын

عاشقتم استاد امیدوارم همیشه باشی تا عبد شما روح تازه ایی به آدم می بخشی حتی شنیدن صداتون آرامش بخشه عاشقتم فدات

@Donna_shahpar 5 жыл бұрын

ارغوان شاخه‌ی هم‌خون جدامانده‌ی من آسمان تو چه رنگ‌ست امروز؟ آفتابی‌ست هوا یا گرفته‌ست هنوز؟ من درین گوشه که از دنیا بیرون‌ست آسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه میبینم دیوار است آه این سخت سیاه آنچنان نزدیک‌ست که چو برمی‌کشم از سینه نفس نفسم را برمی‌گرداند ره چنان بسته که پرواز نگه در همین یک قدمی می‌ماند کور سویی ز چراغی رنجور قصه‌پرداز شب ظلمانی‌ست نفسم می‌گیرد که هوا هم اینجا زندانی‌ست هرچه با من اینجاست رنگ رخ باخته است آفتابی هرگز گوشه‌ی چشمی هم بر فراموشی این دخمه نیانداخته است اندرین گوشه‌ی خاموش فراموش شده کز دم سردش هر شمعی خاموش شده یاد رنگینی در خاطر من گریه می‌انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می‌گرید چون دل من که چنین خون‌آلود هر دم از دیده فرو می‌ریزد ارغوان این چه رازی‌ست که هربار بهار با عزای دل ما می‌آید؟ که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است‌؟ اینچنین بر جگر سوختگان داغ بر داغ می‌افزاید ارغوان پنجه‌ی خونین زمین دامن صبح بگیر وز سواران خرامنده‌ی خورشید بپرس کِی برین دره غم می‌گذرند؟ ارغوان خوشه‌ی خون بامدادان که کبوترها بر لب پنجره‌ی باز سحر غلغله می‌آغازند جان گلرنگ مرا بر سر دست بگیر به تماشاگه پرواز ببر آه بشتاب که هم‌پروازان نگران غم هم‌پروازند ارغوان بیرق گلگون بهار تو برافراشته باش شعر خون‌بار منی یاد رنگین رفیقانم را بر زبان داشته باش تو بخوان نغمه ناخوانده‌ی من ارغوان شاخه‌ی هم‌خون جدامانده‌ی من

@farkhondehashtiany2316 4 жыл бұрын

ججپ

@nightdream6325 4 жыл бұрын

سپاس

@علیایمانی-م5ر 4 жыл бұрын

فدای استاد

@aliamini1965 5 жыл бұрын

چه میکنی با این همه احساس!!!مرحبا . بعنوان یه ایرانی و بخصوص یه گیلانی به شما افتخار میکنم استاد.

@dgvvvxrgvv6593 2 жыл бұрын

چه زیبا

@neekaeen8557 2 жыл бұрын

yadde Saye-peyvaste dar del o jan ast...

@neekaeen8557 2 жыл бұрын

arghavanamtabhast-arghavanam darad migryad

@abdolahmalmir6367 4 жыл бұрын

ارغوان و گالیا هر دو عشق سایه هستند

@saeidkhajeiyan2989 4 жыл бұрын

عالی . پر از احساس

@FoadTymoori 3 жыл бұрын

الهی قربون اون صدای غمگینت وقتی میگی ارغوان برم

@mohammadmohammadi2225 3 жыл бұрын

عشقی ابتهاج

@arashpeyman6807 5 жыл бұрын

آفرین، اشگ من که درامد.

@salehatmani267 2 жыл бұрын

هركسي در طرف گمشده اش ارغواني دارد! واي و صد واي كه از نيمه من، ارغوانم مرده است. گاهگاهي كه سراخم آيد، گرمي احساس وجودش اش را همچنان با همه ي احساسم ، ميتوانم در پرده ي ابر رسم كنم. واي و صد واي كه هر روز صدايش با وزش هر بادي به سراخ شيشه ي پنجره ام ميآيد. من چه گويم كه هنوزم چشم من ،از طرفي به دسته ي اين در وا ماندن، مانده است( ارغوان). تقديم به استاد گرامي

@smo9317 5 жыл бұрын

ای جانِ جانِ جانِ من❤️❤️❤️

@کاوهآهنگر666 4 жыл бұрын

آن سو مرو این سو بیا ای جان جان جان من ای عقل عقل عقل من

@arminrazmjoo7721 4 жыл бұрын

درود بر استاد

@behrouz8422 3 жыл бұрын

الهی دورت بگردم استاد

@termehtt7781 4 жыл бұрын

سایه عزیز 🌺🌺🌺

@salarrad5857 3 жыл бұрын

👍👍👍👌👌👌✌

@حسنآزاد-ظ5ذ 3 жыл бұрын

🍁🍂👑

@badigardsss 4 жыл бұрын

شعر ناب.... این چه رازیست که هر بار بهار با عزای دل ما میاد

@minanaji1644 5 жыл бұрын

عزيز دل ما

@blackpersica 3 жыл бұрын

همسایه های غربی و جنوب غربی ما عرب زبان تا تونس و مصر و .. آیا انگلیسی که اولویت است برای فهم شکفتن زبان خارجه، ادبیات و یا زبان عرب را فامیل آشنا دوست همسایه نبایست حرمتش را حافظ باشیم! و سوال: چه کسی به ادبیات عرب شکل داد افعال را به بهترین نمره تا به الان از اون دور ترین نقطه ی تاریخ؟!