Рет қаралды 3,097
منصور حلاج کیست؟
آثار منصور حلاج چیست؟
چرا حلاج ادعای خدایی میکرد؟
ذکر انا الحق چیست؟
حلاج چه چیزی از خداوند میدانست؟
روش دیدن خدا از نگاه مولانا ! چرا مولانا عاشق خداوند شد؟
• روش دیدن خدا از نگاه م...
رمز گشای از رابطه ی عجیب شمس و مولانا !
• رمز گشای از رابطه ی عج...
منجی آخرالزمان از ایران است:
• منجی آخرالزمان از ایرا...
آیا ما قبلاً زندگی کردیم؟
• چگونه از چرخه ی تناسخ ...
راز جهان در این کتیبه ی گم شده :
• آنها به دنبال این کتیب...
مرموزترین مرد تاریخ:
• جادوگر یا پیامبر؟؟ شخص...
شاید تا به حال داستان های شگفت انگیز زیادی از اساتید معنوی، پیامبران، عارفان و انسان های غیر عادی شنیدین.
داستان هایی که در مشابه سفر قهرمانی در روانشناسی و اسطوره شناسیه که در اون، کسی که برای انجام ماموریتی بزرگ فراخوانده میشه، سفری طولانی، پر از چالش و سختی ها رو طی میکنه که گوهر وجودیش آشکار بشه، به ایمانی خاص و نیرهای معنوی برسه و به یک قهرمان تبدیل بشه!
حسین بن منصور در حدود 1200 سال پیش در استان فارس به دنیا اومد.
درباره ی ملقب شدن او به حلّاج، دلایلی گفته شده ؛
از احمد پسر حلاج نقل شده که چون پدرم اسرار مردم را فاش میکرد و از غیب خبر میداد، به حلّاج اسرار یا فاش کننده ی اسرار مشهور شد.
بعضی دیگه گفتهاند که منصور، پدر حلاج، فردی پنبهزن بوده و در نتیجه او هم به شغل پدرش شناخته میشده و مثل پدرش به حلاج معروف بوده.
او در 12 سالگی قرآن رو حفظ کرد و خیلی زود دروس معنوی و دینی رو فراگرفت، به ریاضت ها و ساده زیستی پرداخت و از عارفان اون زمان دانش های معنوی رو آموخت.
اما این همه ی زندگی منصور نبود؛
اینطور که نقل شده، حلاج افکار یکتا پرستانه ی بسیار عجیبی داشت.
به وحدت وجود بصورت کامل ایمان داشت و جهان رو جلوه ای از پروردگار میدید. در نتیجه ی این نوع نگاه خاصی که داشت، او همه چیز و همه ی انسان ها رو سایه ای از وجود خداوند میدید و اینطور که گفته شده، انسان های پاک تر رو جلوه ی خالص تری از خداوند تصور میکرد.
به دلیل این افکارش، طولی نکشید که در میان عارفان اسلامی و اهل تصوف، مشهور شد. اما علمای آن زمان او رو طرد کرده و به او هشدار دادند که این افکار در نهایت برای او گران تموم میشه و ممکنه که جانش رو به خاطر این حرف ها از دست بده.
پس از این تهدیدهای راه و بیراه، حلاج تصمیم گرفت مدتی به سفر بره و به راهنمایی و هدایت مردم علاقمند بپردازه.
او در سفرهایی که به چین و هند و نقاط مختلف ایران داشت. بسیاری رو مجذوب و شیفته ی افکار عرفانی خودش کرد.
او همچنان در صحبت هاش ادعا میکرد که حقه و با ذات خداوند، یگانه است؛ به همون میزانی که این افکار منصور باعث جذب مردمان در سراسر آسیا میشد، به همون اندازه خشم و نفرت اکثر علمای بغداد برانگیخته شده بود.
اونها علیه او توطئه هایی کردند و او رو به جادوگری و کفر محکوم کردند.
اما دلیل اونها چی بود؟ گفته شده که بسیاری از پیروان منصور، گزارش هایی از اعمال و کارهای عجیب او داده بودند و این گزارش ها به علمای وقت رسیده بود. اونها ادعا میکردند که حلاج در کوچه و بازار راه میره و هرکه از او درخواست میکنه، منصور رازهایی سری و غیبی از زندگی اون فرد بهش میگه.
همین کارهای عجیب و ادعای یگانگی با ذات حق، باعث شد که خلیفه ی عباسی به تحریک عالمان و صوفیان اون زمان، حلاج رو به زندان بندازه و او رو سالها تحت مراقبت خودش قرار بده.
گفته میشه که او 8 سال در زندان بود و در اون سالها مریدان بسیاری رو در میان زندانیان پیدا کرد. اونها ادعا میکردن که حلاج معجزات و کرامات بسیاری رو در زندان بهشون نشون داده.
نقل شده که روزی یکی از دشمنان حلاج به کنایه از او پرسید: ادعای پیامبری میکنی؟
حلاج در پاسخ گفت وای بر تو که قدر مرا بسیار کم کردی.
من ادعای خدایی میکنم و تو پیامبری میگویی.
در نهایت، در یکی از غمگین ترین و مشهورترین داستان های تاریخ عرفان، نقل شده که حلاج به دار آویخته شد، دست و پاهایش را بریدند و تن بی جان او را آتش زدند و خاکسترش را به رودخانه ریختند.
بایزید بسطامی یکی از عارفان مشهور زمان او اینطور میگه: چون او را دار زدند . دنیا بر من تنگ شد . برای دلداری خود شب تا سحر زیر جنازه ی بر دار آویخته اش نماز خواندم. چون سحر شد و هنگام نماز صبح، فرشته ای ازآسمان ندا داد: که ای بایزید از خدا چه میپرسی؟ پاسخ دادم : چرا با او چنین کردی؟
پاسخ آمد : او را سرّی از اسرار خود بازگو کردیم. تاب نیاورد و فاش کرد. پس عاقبت کسی که اسرار ما را فاش کند چنین باشد.
حافظ هم در باب منصور حلاج اینطور میگه:
آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
بله در اون روز جسم زمینی منصور حلاج رو آتش زدند، اما او برای هزاران سال در ادبیات و عرفان نه تنها در ایران، بلکه در تمام جهان زنده موند.
عطار نیشابوری با اینکه 150 سال بعد از او زندگی میکرد، اما چنان شیفته ی شخصیت و افکار عرفانی او بود که مولانا معتقد بود، احتمالاً خود حلاج، استاد معنوی او بوده و از غیب به او آموزش هایی میداده.
حافظ، جامی، مولانا، سعدی و بسیاری از شاعران و جمعی دیگر از اساتید معنوی به او ارادت فراوانی داشتند.
حافظ از او به عنوان پیر مغان نام برده و عطار او رو انسان کامل میشمرد. حتی گفته میشه که ابن عربی، تحت تاثیر افکار حلاج بود که نظریه ی وحدت وجود یا همان یگانگی خالق و مخلوق رو بیان کرد.
از تعالیم حلاج، علاوه بر ذکر انا الحق، دفاعیاتی از ابلیس هم به جا مونده. موضوعی که از عقاید غیر معمول میان عارفان و اهل تصوفه.
#greendot #مستند #گرین_دات #مولانا #عرفان #صوفی #خدا #شمس_تبریز #حلاج #منصور_حلاج #عطار #حافظ