Рет қаралды 39
فرسته : سفیر
ارتنگ وار : مانند ارژنگ (کتاب مصور مانی )
سراینده از سال چون برف گشت : سر زنده از گذشتن سالیان مانند برف و سپید مو شد.
مغاک :گودال ، گور
بگذاشت آب : از آب (رود جیحون : مرز ایران و توران ) گذشت.
بسیچیده ام : آماده و مهیا شده ام، کارها را سامان داده ام.
نیو : پهلوان
شما را سپردم از آن روی آب : آن سوی رود جیحون را به شما واگذار کردم.
بید : بوید ، باشید
تاب اندر آمد به بخت : خمیدگی در قامت راست بخت آشکار شد ، بخت به زوال گرایید.
#شاهنامه #شاهنامه_خوانی #شاهنامه_فردوسی #فردوسی #فریدون #ایرج #منوچهر #زوطهماسپ #کیقباد #پشنگ #افراسیاب #سام #زال #دستان #رستم