چرا هر لحظه منتظر بودم از پنجره پشت سرت یه جنی چیزی ببینم؟!🤔😂
@setiesmaili67302 жыл бұрын
عالیییی
@mobinastrong87112 жыл бұрын
خیلی خوب بود بازم از اینجور ویدیو ها بزار
@hleyarafiee34252 жыл бұрын
وای خدای من مرسی بهترین
@mobinastrong87112 жыл бұрын
فیلم it رو دیدی ؟
@attaaskani36452 жыл бұрын
دریا جون لطفا ماجرای جن دیدن ماروهم ویدیو درست کن خیلی عالیی میشه
@reyhan40342 жыл бұрын
برگام این جیغه غیر منتظره بودددددددد🙁💔😐😂پشمام ریخت
@mobinaaghnaee26122 жыл бұрын
دریا اون موقع ها تازه همسر پسر عمم فوت کرده بود به خواطر تشنج و پسر عمم همیشه عصرتا شب میرفت قبرستون یه بار میگفت شب که میخواست بیاد خونه دوتا جن دیده یعنی همچیشون شبیه آدم بوده ولی کلا کچل بودن و به جای پا سم داشتن 😳
@joshkar.mostafa2 жыл бұрын
دریاا صدای گوشیم بلند بود از یوتیوب اومدم بیرون یهو دیدم صدای جیغ میاد یعنی خشک وایساده بودم سر جام 🥺😂! بعد یهو فهمیدم ویدیو توعه :>> 😌❤️ بنده النازم با اکانت بابام [ از فالوورات که خیلیی دوست داره ]♥️✨ امیدوارم موفق بشییی
@مهلاقربانی-ش8ج2 жыл бұрын
یا ابلفضلللل😐😂
@Queen__ff_212 жыл бұрын
ولی در کل عالی بود دریا میدونم کلییی زحمت کشیدی واسه ویدیو دمت گرم بوس😘
@فاطمهمنصوری-ع1ر2 жыл бұрын
وایییییی دریاجون من الان چه کنم😂👌
@mahdieh40442 жыл бұрын
دریا اسم خیابون رو میگی؟
@sedighebakhshi26532 жыл бұрын
سلام دریاجان ❤😘 اخ اره واقعا جن ها وجود دارند .من خودم ندیدمشون ولی وجودشونو حس کردم تاحالا. یه بار داشتیم با خواهرام از جن و اینا صحبت میکردیم و من برای اینکه نترسم گفتم جن ها وجود ندارن ولی باورت نمیشه تا چن وقت یه احساسی داشتم و فکر کنم جن ها میخواستن وجودشون رو به من ثابت بکنن😬😨 یه خاطره هم بگم برای همین تازگیاس که منو و خواهرم تو اتاق نشسته بودیم بعد در اتاق هم باز بود و برق پذیرایی هم خاموش بود و منو خواهرمم سرمون تو گوشی😄تازه نصف شبم بود . یهو دیدیم برق بیرون یعنی پذیرایی روشن شد 😑😵بعد گفتیم شاید مامانم بوده کارداشته ...اما خبری نشد و هیچکس نبود 😨وقتی با خواهرم اومدیم بیرون دیدیم که لامپ پذیرایی روشن نشده و اون مهتابی ای که تو پذیرایی بوده روشن شده و کنارشم یه دسته ی جاروبرقی بوده .ولی برا اینکه به خودمون دلداری بدیم گفتیم ممکنه دسته ی جاروبرقی از روی کلید مهتابی رد شده و روشن شده😂بلافاصله هم رفتیم تو اتاق و خوابیدیم😂😑حالا صب که شده بود و خواهرم که اومد داستانو برا مامانم تعریف کنه من یادم افتاد اصلا اون مهتابیه خراب بوده و هیچ وقت روشن نمیشده😳😢
@izaaa20532 жыл бұрын
چراااا گل تکون خوردددد
@زهرارفیعی-ي9ظ2 жыл бұрын
بسم الله رحمان رحیم.
@niyooshakbir59662 жыл бұрын
عالی بود لطفا ویدیو بعدی کتاب یا فیلم های مورد علاقه ات رو معرفی کن ♡♡
@زینب-ل4ف6ع2 жыл бұрын
آره، راست میگه
@Meli_arm2 жыл бұрын
وای دریا منم یه همچین خاطره ای دارم😂🥲 منم دقیقا کلاس سوم یا چهارم بودم،یه شب رفته بودیم خونه مامان بزرگم با بچه های فامیل هممون میگفتیم این خونه جن داره چون یه وقتایی سر صدا های عجیبی میومد😂👀من یبار تنهایی رفتم تو یکی از اتاق بزرگای خونه مامانبزرگم تاریک هم بود بعد پدر بزرگمم فوت شدن،من یه لحظه که تو اتاق بودم سرم و چرخوندم انگار یا روح پدر بزرگم و دیدم یا جن دیدم روبروم هم آینه بود قشنگ ترسیده بودم😂🥲از اون موقع به بعد دیگه تنهایی نمیرم اون اتاق مامان بزرگم🌝
@vianasiavashi86502 жыл бұрын
من مریض هم این جور چیزا رو دوست دارم هم مثل سگ میترسم 🥺😂
@Queen__ff_212 жыл бұрын
واییی چجوری سکته نکردی دقیقا دریا😂😶
@همچیکده-ب7ب2 жыл бұрын
صدا گوشیم بلند بود جیغ کشید اجیم با بلند شد دادد زد گفتتت مرض 😂😂💔
@Saba_hoseini2 жыл бұрын
دریا جان اول فیلم گفتم بابا هیچی نیست ، نترس😂 خدا شاهده وسطای فیلم احساس میکردم به چیزی قراره از پنجره اتاق بیاد داخل💔😂
@Mina__s2 жыл бұрын
من خودم یه سلفی گرفته بودم پشت سرم عکس یه موجودی افتاده بود که انگار دوربین در حال تکون خورد بود بعد دستایه بلندی داشت ولی سرش مشخص نبود
لطفا و لطفا و لطفا ویدیو رو روی دور تند نزار بعضی تایم ها ک روی صدات افکت میزاری خیلی توی ذوق میخوره
@maryamsefi12782 жыл бұрын
عالی بود
@mahdieh40442 жыл бұрын
بنده ساعت دوازده و نیم شب میخوام ویدیوی تو رو ببینم:) خدا بخیر بگذرونه امشبو
@mehrafarin50712 жыл бұрын
دریا شاید باور نکنی ولی واقعیه. یروز ما رفته بودیم شهرستان که سر بزنیم به فامیلامونو اینا،بعد اونجا شهر کوچیکیه و همه همو میشناسن،یکی مثل اینکه میخواسته مسجد درست بکنه و نصفشو درست میکنه،بعد پشیمون میشه و دیگه مسجدو خراب نمیکنه{مسجدو کامل درست نکرده ها،فقط نصف اجر هارو گذاشته}و دوسالی میشه دست نخورده،ما رفتیم شهرستان.عصر اینا بود فکر کنم من حوصلم سر رفته بودو رفتم بیرون،هیشکی نبود، هیشکیاا بعد مسجده نزدیک خونه ی فامیلمون بود رفتم رسیدم به مسجده،بعد چند دقیقه وایستاده بودم یهو دیدم،اجرا دارن برداشته میشن و بعد پرتاب،یعنی یکی برشون میداشت پرتابشون میکرد،و خب خیلیی بد بودااا من چند ثانیه ثایستادن و بعد الفرار،به پسر عمه ی مامانم گفتم گفت اره چند تا جن کافر اونحا زندگی میکنن و هرکی بره اونجا اذیتش میکنن،
@زینب-ل4ف6ع2 жыл бұрын
😬😳😮😥😢🥺
@kosaroraki13232 жыл бұрын
عالی بود دریا جونم:)
@behzadbooy26782 жыл бұрын
مرسی دریا جونم قشنگم عالیه💜🧸
@reyhanehmahmoudi21242 жыл бұрын
و اینکه خونمون قدیمی نیست پلی زمینش قدیمیه و قبلا قبرستون بوده خونه ماهم کاملا خراب نشده تا حالا فقط هر چند سال یکبار تغیرش دادن و واسه همینه که قدیمی نیست
@reyhanehmahmoudi21242 жыл бұрын
من توی خونه خودمون جن دیدم یه شخصو اونم دوبار ادم یبار ممکنه خیالاتی شه نه دوبار یه بار که خواب بودم ساعت شیش صبح انگا که یکی بیدارم کرد یهو از خواب پریدم بدون اینکه خواب بد دیده باشم بعد یهو دیدم روبروی صورتم یه ادم هست که چون خیلی نزدیکم بود فقط صورتش مشخص بود موهای فر داشت ولی اجزای صورتش زیاد مشخص نبود چون تاریک بود ولی کاملا ادم بود یه شب دیگم ساعت چهار صبح اینا بود من بیدار بودم داشتم نگا تلویزیون میکردم یهو برگشتم که کنترولو بردارم باز همون چهره رو همونقدر نزدیک دیدم هر دفعه هم با لبخند بهم نگاه میکرد دوروغه بگم نترسیدم ترسیدم ولی چون یهویی بود الان دیگه برام عادی شده بعضی وقتا لامپ اتاقم خاموش روشن میشه یا شیر اب باز میشه یا در اتاقا بازو بسته میشه و... یجورایی دیگه برام عادی شده و ازش نمیترسم
@زینب-ل4ف6ع2 жыл бұрын
وای، من خونه تنهام، اینو میبینم، خیلی ترسیدم، خیلییی🤕🤒😥 ولی در کل من اولین بار همچین چیزی میشنیدم و فکر میکردم دروغه این چیزا و جن وجود نداره ، تا اینکه ویدیوت رو دیدم🙀 پ. ن : فاطمه ام ، اکانتِ بابامه 😂✌️
@رزیتااحمدی-ج9ي2 жыл бұрын
واووووو😐🥲
@yeganehmolaiie8382 жыл бұрын
عالی بودددد😂😂
@aramghanbari6122 жыл бұрын
خیلی خوب بود😂
@melinadivdel94492 жыл бұрын
واااای آغا من نمیتونم از سر جام تکون بخورم عین چیییی ترسیدم چه غلطی بکنم😭
@fatemeh87742 жыл бұрын
کام اول
@hassanmehrnia28722 жыл бұрын
عالی بود دریا جونم و البته خیلی ترسناک 😅
@tinamashofiniya73242 жыл бұрын
خیلی ویدیوت خوب بودددد دریااا😂😂😂😂✋🏻♥️
@maede31042 жыл бұрын
بیشتر چیزای ترسناک بزار خیلی خوب بود♥️😍
@hamedhoseini19042 жыл бұрын
آره حتما این ویدیو که داستانای فالورات رو توش بگی رو بگیر. عالی میشه
@فاطمهزهراسلطانی-ط3د2 жыл бұрын
و منی که می خواستم امشب فیلم احضار خارجی رو ببینم
@라사-v3c2 жыл бұрын
چیز من الان دیدم ساعت ۲:) ریدم:) مامان:)
@Fan-l3j9v2 жыл бұрын
داد زدن اولیشو وای انقد دلم گرفت😵🥺💔💔💔💔💔💔
@yeganehshabani69062 жыл бұрын
دریااااا هدفون تو گوشم بود که یهو صدا جیغ اومد کر شدم😂😂😂😂
@Fan-l3j9v2 жыл бұрын
وای برگامم ریخت😐😵💔
@hasteinakhaei61712 жыл бұрын
چرا فکر میکردم الان یک چیزی میاد وسط ویدئو ی تو
@fatemehhoseinbor83682 жыл бұрын
پشمام حاجی🤣💔
@eli9052 жыл бұрын
خب دریا خیلی خوب بود و ترسناک من که ترسیدم اما شنیدن اینجور چیزارو دوست دارم با اینکه میترسم🤦♀️ اما بازم از این جور چیزای ترسناک بزار.
@maryamsefi12782 жыл бұрын
خیلی خوب و ترسناک😂
@ایداذبیحی-ط8ض2 жыл бұрын
این اتفاقی که میگم واقعیه دریا تو خونمون مهمون اومده بود و من شب برای اولین بار میخواستم تو اتاق جدا بخوابم رو تخت و در اتاق باز بود و جلوش یه راهرو و اتاق مامان و بابام و در حموم معلوم بود من تا ساعت 3 خوابم نمیبرد و همه خواب بودن همه جا ساکت ساکت بود یهو دیدم یه دختری که نیم سانت از زمین فاصله داره با چادر میره تو اتاقی که درش بستش و من انقدر ترسیده بودم که به هر کی گفتم گفت خیالاتی شدی ولی من اونو باور دارم و حس میکنم داره باهام زندگی میکنه
@sana_ra2 жыл бұрын
دایی من تعریف میکرد یبار که خونه تنها بوده تصمیم میگیره بره حموم... وقتی در میاد میبینه یه مرد قد کوتاه لخت مادرزاد وایساده جلوش... (چون خونه قدیمی بود واسه همین اولین بار نبود که ازشون فعالیتی میدید) خلاصه که سرش داد میزنه و میگه "برو و دیگه برنگرد" اینم فرار میکنه و دیگه پیداش نمیشه... یبارم زندایی ام رو نیشگون گرفتن... حتی مامانمم یه نفر رو بالای پله دیده که صورت ترسناکی داشته... کلا اتفاقات این شکلی زیاد افتاده ولی بدترین اتفاق این بود که داییم تو تصادف فوت میکنه و طبقه بالا یه نفرین پیدا میکنن... نمیدونم کار موجودات تو اون خونه اس یا یه شخص ولی هر چی که هست قطعا شر بوده
@fatemeh87742 жыл бұрын
عالی بود💗
@sana-gp6bo2 жыл бұрын
بریم که ببینیمشششش
@abolfazlgh63972 жыл бұрын
واقعا شجاعی شما دایی جان
@Maryyap712 жыл бұрын
وااای خدایا 🤣🤣🤣🤣
@luculentt2 жыл бұрын
یکی دیگم هس 😂 خب من تو اتاقم بودم مامانم تو آشپزخونه بعد عصر بود منم پرده اتاق و کشیده بودم بعد جلو میزم بودم داشتم با گوشی ور می رفتم بازم دیدم انگار یه جعبه که توش پر از وسایل سنگین افتاد پشت پرده منم پرده رو کشیده بودم ترسیدم برم نگاه کنم مامانم و صدا زدم نگاه کرد هیچی نبود همه گفتن خیالاتی شدی ولی بخدا شنیدم 🙁
خونه مادر جانم بودیم خونش قدیمی و تو شماله و جالبه که نزدیک جنگلم هست بعد عصر بود که برقا روستا قطع شد بعدش بابام شروع کرد به داستان جنی که دیده بود تعریف کردن به آخراش که رسید بعد با داد گفت جننن دختر عمم با جیغ بابام جیغغ کشید گفت جن کجاست بابام گفت الکی گفتم 😁😁😵💫
@فاطمهزهراسلطانی-ط3د2 жыл бұрын
منم یک هفته هست که تا خود صبح بیدارم و دارم فیلم میبینم دیشب رفتم توی اشپز خانه و شنیدم یکی مثل صدایی بابام داره میگه فاطمه زهرا بخواب چرا بیداری قشنگ ۲ بار هنگفت با اینکه دیشب بابام اداره بود ا صلا نبود یک خاطره دیگه هم دارم برای یک هفته پیش خوب ما وقتی می خوابیم همه ای برق هارو مامانم خاموش میکنه اما اتاق من از نور ماهی یکمی روشن هست بعدش من از آشپز خانه رفتم توی اتاقم قشنگ انگار یکی نشسته بودی روی مبل با قد خیلی بلند بعدش من چند لحظه نگاهش کردم بعدش یکهو خود به خود رفت
@فاطمهزهراسلطانی-ط3د2 жыл бұрын
منی که همیشه بعد از فیلم ترسناک با خودم میگفتم جن وجود نداره ا صلا نمی ترسیدم
@mohadeseehsani2522 жыл бұрын
یا ابوالفضل خونه ما قدیمیه😐💔 با صدا اون جیغی که گذاشتی گوشیمو پرت کردم خورد به سقف🦦💔
@توتفرنگی-ك8ع2 жыл бұрын
واییییی برگاممممم
@lil3etiux2 жыл бұрын
پس چرا من 13 سالمه و دارم ویدیتن میبینم؟🥲😅😂
@فاطمهزهرامیرشکار2 жыл бұрын
دریا این داستان مال چند ماه پیش ما میخواستیم بریم مسافرت بعد تو راه بودیم بعد دوست بابام هم بود بعد روستا دوست بابام وایستادیم که ناهارو اینا بخوریم استراحت کنیم بعد من گفتم بریم بیرون بعد دوست بابام هم یه دختر داشت هم سن سال خودم اونم که همه جا روستاشونو بلد بود گفت بریم یه جایی هستش قنات هست بعد بعد همون دختره (دوستم)گفت که جا قنات جنننننن داره منم که انقد میترسیدم بعد شب هم بود که داشتیم میرفتیم یعنی خیلی راه رفتیم که رسیدیم جا قنات بعد دوستم هی میگفت اینجا جن داره اینا منم میترسیدم بعد مامانم گفت که کاش چاقو میاوردیم////: ورسیدیم جاقنات قنات آب نداشتتت///////: بعد هم که جا قنات یعنی دو دیقه هم اونجا نموندیم خو میترسیدیم دیگه چون شب بود جن هم داشت بعد نزدیک قنات قبرستون هم بود یعنی قبر هارو دیدم بیشتر ترسیدم //:
@Shinkhh2 жыл бұрын
الله هم صل علی محمد وال محمد خدااایا عاقبت مارو بخیر کن🤣💜
عبضییییی من ۱۳ سالمه مث صگ ترسیدم چجوری تو زنده اییی
@mobinastrong87112 жыл бұрын
من با فیلمای مدگل نمیترسم نمی دونم چرا با فیلم تو ترسیدم
@SE888602 жыл бұрын
خیلی جالب بود دریا 🥰 Gerat Good job❤
@Shinkhh2 жыл бұрын
بسم الله رحمن رححیمم🤣
@nahidarabi15222 жыл бұрын
عالیی بودوود🤣 من یبار بابابزرگم که الان فوت شدن و خب تو روستا زندگی میکردن یدفه از یه بیابون که هیچی نداشته داشتن رد میشدن اونجا یه خونه چوبی بوده که خب مثل اینکه خیلی وقته اونجا بوده و هیچی هم نداشته بابابزرگ که من که داشتن رد میشدن یهو میبینه که از جلوشون کلی آدم میان که خب ازین سینی های عروس و دوماد که وشایلشونو اون تو میزارن و فلان رو سر اون آدماس و انگار حالت عروسی بوده و دست میزدن و جیغ میکشیدن و خب اینجوری که تعریف کردن برا من اون آدما حالت عادی نداشتن یعنی چهرشون شبیه آدمای عادی نبوده و اینطور که یادمه گفته بودن که رنگ لباساشونم مشکی بوده بعد خب بابابزرگ من که از این آدما گذشته یکم که رفته جلوتر دیگه صدای اونا نمیومده و بجاش از توی اون خونه چوبیه صدای جیغ و شکستن ظرف و اینا میومده بابابزرگ منم برمیگرده که بره ببینه صدا از توی خونهاس یا نه چون اونجا هیچی نبوده و هیچکس نمیرفته اون تو وقتی میرسه جلو خونه همچنان صداها ادامه داشته ولی تا در خونه رو باز میکنه یهو صدا قطع میشه و وقتی اینور و اونور هم بابابزرگم نگاه کرده بود هیچ اثری ازون آدمایی که عروسی داشتن میگرفتن نبوده اینارو مامانم برام تعریف کرده🦦 چقدم طولانی شد/:
@mobinabaghizadi76162 жыл бұрын
خدا نصیب نکنهههه
@maedehkhalifi58762 жыл бұрын
وای دریا احساس میکنم اون عروسکه پیش پنجره هست انابله🤣🤣🤣
@sabaahmadi51092 жыл бұрын
دریا اسلندرمن بوده😐😂
@zahrakhaleghi29432 жыл бұрын
عالی بود💕اعتراف میکنم که ترسیدم🤕😂
@zahranasri91872 жыл бұрын
وای دریا مردم یعنی🤣 اولش که خواستم ببینم گفتم چیزی نیست وسطاش یهو انقدر ترسیدم😂🥲 من یه خاطره مشابه دارم🤧 وقتی کلاس دوم بودیم تو کلاس نشسته بودیمو یهو صدا جیغ اومد از کلاس چهارمی ها بعد ما درو باز کردیم یهو دیدیم یه چیز سفید داره رد میشه بعدش یه صدا ی خیلی شدید از پنجره اومد خلاصه که هیچکی باورش نمیشد ما جن دیدیم فقط کلاس ما دیده بودن چون رو بروی کلاس چهارم بودیم😂 جن ما سفید بود🥲😂🤧
@fatemeh87742 жыл бұрын
اولین کامنت💗
@mahyasgn35172 жыл бұрын
دریا فک کنم دیگه به موم بدن نیاز ندارم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🥸
@زینب-ل4ف6ع2 жыл бұрын
واییی، این کامنت خیلی سم بود 😂
@maryamsefi12782 жыл бұрын
برای کامنتا هم حتماااا انجام بده😂😈
@saraabareghi4942 жыл бұрын
وایی رسما داری مارو میترسونی هم توضیح میدی چه شکلیه هم چند نوعه هم ویدئو رو سیاه کردی 🤌🏻😬😂
@Shinkhh2 жыл бұрын
من خودم سابقشو ندارم اما از یکی از اشناها شنیدم که یکی از اشناهامون میره خونه ی دوستش توی همدان بعد همه با شوهر هاشون بودن شب که میرن بخوابن مردا تو یه اتاق میخوابن زنام میرن تو یه اتاق بعد این اشنای ما بیدار میمونه خوابش نمیبره حدودای ساعت های ۳ و ۴ صبح بوده که یه سر و صداهایی میاد اول فکر میکنه مردان بیدارن دارن حرف میزنن بعد میبینه صداها بیشتر میشه خانومارو بیدار میکنه میگه صدا از چیه اوناممیگن احتمالا از مرداس میرن نگاه میکنن میبینن مردا خوابن اصلا یهو میبنن صدا از توی حمام داره میاد چند نفر انگار توی حمام بودن و داشتن حرف میزدن بعد شب بعدش که دوباره میرن بخوابن یهو یخ صدا از اشپزخونه میاد که یه جسم سنگین میوفته روی زمین همه میرن اشپزخونه میبنن چرخ گوشت صاحب خونه هه افتاده رو زمین بهش میگن چرا چرخ گوشتو میزاری جایی که بیوفته بعد میگه که چرخ گوشت اصلا ته کابینت بوده و یکی انداختش با اینکه هیچکس تو اشپزخونه نبوده😂😅 این واسه من
@mohadesehsh28052 жыл бұрын
خیلی قشنگ تعریف کردی 💛😍
@taalipub10032 жыл бұрын
وایییی دریا مث سگ ترسیدمممممم خیلی خوب بود ولی
@fatemeh87742 жыл бұрын
وای خیلی بده🥺
@yekta_n2 жыл бұрын
دریا یه بار شب بود و کل اعضای خانواده رفته بودن که بخوابن و فقط من تو آشپزخونه بودم داشتم با گوشیم کار میکردم بعد دیگه کارم که تموم شد برق آشپزخونه رو خاموش کردم ک رفتم توی اتاقم روی تخت دراز کشیدم یهو برق آشپزخونه روشن شد😐 ینی ببین اینطوری نبود ک خوده لامپ اشتباهی روشن بشه ها ، قشنگ صدای پریز اومد که انگار ضربه خورده که روشن شده بعد وضعیت اونطوری بود که من روی تختم بودم پدر و مادرم هم تو اتاق خودشون و من اول فکر کردم یکی از اعضای خانوادس اما یکم که گذشت صدای بابام اومد که اسممو صدا زد گف ک چرا برقو روشن کردی🙂 بعد از اونم من هرچی در موردش به مامانم گفتم میگفت که لامپ اتصالی کرده🥲 ببخشید طولانی شد💕🤍
@ایدامحمودیزاده-ف1ج2 жыл бұрын
حتما اون که میگی دست و پای بلند داشت اسلند.رمن بوده😐دیدی عکسشو دیگه؟ اگه ندیدیش برو عکسشو ببین اگه همونه بگو😐💔میترسم😂
@joshkar.mostafa2 жыл бұрын
عالیه دریای عزیزم !💗
@LindA2m2 жыл бұрын
من اصن نمیترسم از چیزی🤣🤌🏻
@زینب-ل4ف6ع2 жыл бұрын
عجب دلِ نترسی داری تو 😮😐😑
@narges61192 жыл бұрын
خواستم برم ویدیو ببینم یهو تو ویدیو گذاشتی اوندم تو چنلت😂♥️🫂
@hosseyndeylami23972 жыл бұрын
خیلیییی خوب بود ولی واقعی بود؟! 💁🏿♀️🩸
@daryadailylife71942 жыл бұрын
نه پس دروغ
@hann_shn2 жыл бұрын
دیدی شبا یه دفعه از خواب میپریم؟ بعد اون شب منم همینجور شده بودم نصف شب بود قشنگ همه جا تاریک فقط نور ماه بود بعد من رو به دیوار خوابیده بودم برگشتم رو اون پهلو بخوابم که دیدم یه مرد شبیه بابام نشسته و پا گوشیشه نور گوشی قشنگ معلوم بود ولی صفحه ثابت بود ینی اصن تغییری نمیکرد ولی اون همچنان انگار داشت یچی مینوشت بعد گفتم حتما بابامه دیه چشامو بستم ولی نمیدونم چیشد دوباره بلند شدم نشستم و دیدم که بابام خوابیده و اون یکی هنوز پا گوشیه🌝 فقط ریلکس بودم چون میدونستم سر به سرشون گذاشتن کارو بدتر میکنه دوباره خوابیدم و سعی کردم بخوابم بعدشم دیگه یادم نیس خوابم برده بود ولی میدونی از کجا فهمیدم که اون بابام نیس؟ هر چی صداش میکردم جواب نمیداد میخواستم بزنم رو شونش ولی یچیز مانع میشد خب طبیعیه چون اگه به جن دست بزنی میره تو بدنت... و به غیر از این موردای دیگه ای هم برام پیش اومده مثلا به وضوح ببینمشون برام دست تکون بدن صدام بزنن به سمتم بدون و.. و ربطیم به تنها بودن و نبودن تو خونه یا هرجایی نداره، من تو یه مهمونی با اون همه آدم هم حسشون میکنم
@Shinkhh2 жыл бұрын
دریا مطمئنی خواب ندیدی؟😂🥲
@luculentt2 жыл бұрын
دریا من یه بار خونه تنها بودم بعد داشتم فیلم می دیدم یهو از اتاق انگار چیز خیلییی محکمی افتاد هیچکس هم تو خونه نبود از ترسم نرفتم ببینم چیه هی صلوات میفرستادم 🙂😂