Welcome back Maya! I'm glad to see you're feeling better and I wish you a smooth recovery ♥️ Like everyone else, scary memories videos are my favourite ones in your channel 😅 hoping to see more coming soon!!
@Ithend._5 ай бұрын
0:13
@rekemnh3 ай бұрын
فازت چیه
@i_i_.m.m.m9 ай бұрын
جنا بعد اینکه ادمارو سکته میدن:لالالا من چقد نازم لالالا به خودم مینازممم
@Rose_Jenny_Jesso_Lisa9 ай бұрын
😂😂😂
@Aram-b7p9 ай бұрын
😂😂😂
@inaatiii9 ай бұрын
🤣🤣🤣🤣🤣
@SadinaGhanavati9 ай бұрын
چرااا باید اهنگش تو ذهنم پخش شهه؟؟؟؟💀🎀
@dub_zahra9 ай бұрын
😂😂😂😂
@arminkhazraei56479 ай бұрын
تنها یوتوبری که تا به الان هرگز بی ادبی نکرده و در نهایت احترام به بینندها و شنوندهای هم خودش و هم همکاراش معدبانه صحبت کرده شخص خودت هستید خواهر گلم مایاجان الهی به هر چی میخوای برسید عزیزم❤🙏🙏💐❤️
@anahita869 ай бұрын
سعید والکور هم توهین نکرده
@ReeraLotfi9 ай бұрын
@maryjanereports @elham.kamyab They're amazing
@puriya.ghasemi8 ай бұрын
کیوان ساتورن هم پسر باادبیه
@vs77678 ай бұрын
مودبانه صحیح است
@PesarHamsaye8 ай бұрын
در مورد اون خانمی عکس هارو فرستاده بود.یا عمدا یا اتفاقی ...... بنظر یکم ذوق هنریش گل کرده و از خطای دید و چنتا لکه استفاده کرده.حال اگه واقعی اللّه اعلم
@s.s0969 ай бұрын
اتش اجنه واقعا عجیب بود . حتی اگه ادم هم بودن رفتارشون عجیب بود چه برسه به اینکه مشخص نیست دقیقا چه موجوداتین و هدفشون چیه
@s.s0969 ай бұрын
البته مطمئن نیست شایدم جشن فروردینگان بوده ولی توی باران ؟ عجیبه
فقط منم که بعد هر خاطره یه سناریو ترسناک برای خودم میسازم و بعد ازش میترسم😂
@Atusa-h9j9 ай бұрын
این منم
@hamitsu._.9 ай бұрын
حق تا فردا
@Namaki20089 ай бұрын
نه فقط تو نیستی همه مون یه مشت سایکوی حال خرابیم 😂😂😂❤
@سارینا-ي5ه9 ай бұрын
تنها نیستی منم هستم
@ElissaTakin9 ай бұрын
نترس تنها نیستی ماهم مثل توییم😂🖐🏻
@imellni9 ай бұрын
مایا ت میای خاطرات ترسناک مارو میذاری در حالی ک هیچکدومم باور نداری و همش اتفاقاتی ک برای بقیه افتاده رو ربط میدی ب منطق ، این موضوع اصلا خوشایند نیست . اما ویدئو قشنگی بود ❤
@bad.boy_cod12738 ай бұрын
خیلی حرفت قشنگ بود
@EunwooCha-px1gt7 ай бұрын
وای دقیقااا
@سمیرادیوانی6 ай бұрын
اصلا تو جه نمیکنه و نمیخونه اینارو انگار چون خییییلیاااا از این کارش ناراحتن... اعتقاد نداری ببند دهنتو اونطوری با تمسخر ربطش نده ب ی چیز دیگه و این ویدئوها رو نیاز پس...بقیه هم واااااااای بخاطر ما داره زحمت میکشه...زحمت میکشه ولی صرفا بخاطر بقیه نیست...چون اینجور چیزا مخاطب زیادی داره میسازه...وار خاطرات بقیه داره استفاده میکنه و داره از این طریق پول درمیاره ...منم صرفا بخاطر خاطرات بقیه میام نگاه میکنم
@alinazari-b6r4 ай бұрын
چرت میگه عدا قبول نداشتن درمیاره
@azzzzzz1284 ай бұрын
اجنبه موجوداتی هستند که تا به زندگیت ورود نکنند باور نمیکنی
@Tara..2t9 ай бұрын
عالی بود ولی قضیه جن عاشق خیلی ترسناک بود
@Nasamoarr60259 ай бұрын
داستان سما خیلی دردناک بود💔 و درمورد اون ادم هم اصلاا شبی لکه نبود 🤦🏻♀️ فیلم آتیش جنه هم خیلی خفن و دارکک بود
@omid-699 ай бұрын
شک ندارم که مایا به موجودات ماورایی مثلا اجنه ، روح واین موجودات اعتقاد نداره .چون تمام ماجراهای که به این موجودات مربوط میشه سعی داره که بگه یه آدم بوده یا اتفاقی بوده .😂😂😂
دقیقا ..مخصوصا تو اون داستان که خواهر و همسرش هز دو در اثر خفگی فوت شده بودن ..جمله ی تاریخی گفت مایا ..گفت گاهی گاز نشر میکنه و آدم ها متوجه نمیشن!!!!؟؟ خیلی مسخره بود این حرف ..اعتقاد نداشتن به اجنه مثل اینه که بگی من به برق گرفتگی اعتقادی ندارم و بعد اگر دستت رو به سیم لخت بزنی قطعا برق تو رو میگیره و میمیری ..من بارها برای مایا نوشتم وقتی خاطرات اینچنینی میخونی حتمن نباید صحبتی در انکار اون داستان ماورایی داشته باشی ..چون ماورا هست موجودات ماورالطبیعه هستند و اجنه ها در بین ما آدم ها زندگی میکنند..چیزی نیست که بشه نفی کرد و نادیده گرفتش!!!؟
@Kimexa9 ай бұрын
@mohammad.61 چه ربطی داره؟ اعتقادات مایا به خودش مربوطه و اونم مثل ما آدمه و دوست داره نظر خودشو بگه اگه دوست نداری نبین
@omid-699 ай бұрын
@@linda1975. آفرین،دقیقا درست میگی
@bahareh19 ай бұрын
سلام مایای عزیزمن سماهستم مرسی که خاطره ی غمگین منوتعریف کردی بازم خاطرات ترسناک مربوط به خودم هست که برات میفرستم بازم خسته نباشی❤
@khadijebegi49529 ай бұрын
سلام سما عزیز داستان خواهرت بهار دلم بدجور ب درد اورد اشکام بند نمیشد عزیزم سما خواهر خوبم من تک تک حرفاتو از جون دل باور میکنم چون این موجودات دیدم برای منم ی مشکلی پیش امد ک تا حد مرگ رفتم ولی ب لژف خداوند برطرف شد.. سما جان هممون عزیزتی داشتیم ک از دست دادیم ولی بخاطر دیگر عزیزانمون باس قوی محکم باشیم وتوکل ب درگاه خدای یگانه داشته باشیم.. من مطمعنم بهار مظلوم درجای خوبی اون بتلاها پیش خداست خداوند بر حال بندگانش اگاه واگاهتر.. امیدوارم روحش قرین ارامش ونور باشد وجایش بهشت ابدی.. امین خدارحمت کند چ مردگان و چ بازماندگ. انرا.. امین
@bahareh19 ай бұрын
@@khadijebegi4952 مرسی اول اینک با این کامنتت اشکم در اومد دوم اینک ممنون از اینک منو درک میکنید ومیدونید که بهار به دست اون کشته شد واز خدا میخوام جاش تو بهشت باشه💔🙏
@bahareh19 ай бұрын
@@khadijebegi4952 مرسی از درک شمامن خودم تواون وضعیت بد بودم ومیدونم که بهارکم بخاطر گازگرفتگی یا نمیدونم این چیزا ازپیشم نرفته چون همه چیز به وضوح معلوم بود🥀💔
@khadijebegi49529 ай бұрын
@@bahareh1 عزیزم کسای مثل شما من واونای ک بااین چیزا سرکله زدن عینن دید و شنود داشتن کاملا درک میکنن از بقیه نمیشه انتظار داشت.. امیدوارم زندگی جوری بهت بخنده دراغوشت بکشه ک غرق درخوشی بشی مثل یک کودک نوپا... ❤❤❤🌹🌹🌹💦💦💦👍👍👍
@naziii4919 ай бұрын
روح خواهرت شاد❤ نی گوار❤😊
@lenatoxic9 ай бұрын
وای اونی که از اتیش فیلم گرفته بود چقدددد دارک بود
@آیدامحمدی-ه8س8 ай бұрын
خیلی ترسناکه من بیست و یکسالمه قشمی هستم و اولین بارع همچین چیزی میبینم ، اصولا آتیش برای سوزوندن آشغال یا چیزی هست امیدوارم الباه نمیدونم ، البته قش م همه جا روستا داره و حتی تو بیابونم ممکنه آدم ببینی طبیعیه تقریباً گوشه و کنارش در از روستاست
@آیدامحمدی-ه8س8 ай бұрын
خیلی ترسناکه من بیست و یکسالمه قشمی هستم و اولین بارع همچین چیزی میبینم ، اصولا آتیش برای سوزوندن آشغال یا چیزی هست امیدوارم الباه نمیدونم ، البته قش م همه جا روستا داره و حتی تو بیابونم ممکنه آدم ببینی طبیعیه تقریباً گوشه و کنارش در از روستاست
@majed-daryanavard-hengami9 ай бұрын
من تو جزیره هنگام زندگی میکنم و پدر بزرگ و مامان برگم بزرگان مراسم زار هستن و تو مراسم هیچ موقه اتیش نمیزنن فقط چند نفر دُهُل میزنن و تماشاگران دست میزنن ولی خوب خیلی خیلی پیچیدست نمیتونم توضیح بدم لطفا یکم دربارشون تحقیق کن خیلی عجییه
@asalk639 ай бұрын
6:28 اون کجا لکه ست بابا😂آدمه
@SayedbagerHosayni-b2h9 ай бұрын
درسته لکه نیست چون اینطور لکه به این اندازه باید کوه یک تیکه و عمودی پشت پدره باشه ولی اون نقطه کوه اصلا یه تیکه نیست و سنگهای کوچیک و بزرگه و بالا پایین اصلا امکان نداره لکه باشه
@Sunshine-lm6cu9 ай бұрын
خاطرات ترسناك با صداي مايا انقدر جذابه كه اگر دو ساعت هم باشه،خسته نميشم از گوش كردنش😍 اما يه انتقاد كوچولو داشتم لطفا اگر به ماورا اعتقاد نداري،آخر خاطره ها اونهارو با دلايل منطقي تحليل نكن چون شيريني و مرموز بودنش از بين ميره مرسي😘
@Negars959 ай бұрын
خصوصا جمله نمیدونم چی بگم توی مخم رفته 😬
@FloraGhaznavian9 ай бұрын
من : هیچ چیز ترسناک تر از خاطرات ترسناک واقعی نیست یک شخص : پس چرا میبینی ؟ من : چون مایا میزارتشون✨✨✨ ممنون مایاااا ممنون که خاطرات ترسناک گذاشتیی ✨🎀 امیدوارم حالت بهتر و خوببتر بشهه✨🎀🎀
@yaldalyricist47749 ай бұрын
مایا جون خیلی خیلی دوست دارم و عاشق ویدئوهاتم و حتی گاهی که حوصلم سر میره میرم و ویدیوهای قدیمی کانالتو تماشا میکنم ولی یه چیزی میخوام بگم که خیلی اذیتم میکنه گاهی اوقات اینکه همه مون میدونیم به جن و ارواح هیچ اعتقادی نداری و برای هر پدیده ماورالطبیعه دنبال دلیل علمی و منطقی میگردی و وقتی میبینم دوستان عزیزمون واست خاطرات ترسناک خودشون رو میفرستن ولی آخر هر داستان و خاطره دنبال یه توضیح منطقی هستی، حقيقتا من خیلی ناراحت میشم از این بابت بازم میگم خیلی خیلی خیلی دوست دارم مهربون 😍😘
@BTS.ARMY2025-b6b9 ай бұрын
خاطره سما چه دردناک بود:)
@BTS.ARMY2025-b6b9 ай бұрын
@@bahareh1:)🖤
@bluehuntworlld9 ай бұрын
داستانش چی بود من تیکه تیکه دیدم🥲
@bahareh19 ай бұрын
@@bluehuntworlld داستان خواهرم رو میگی؟؟
@bahareh19 ай бұрын
@@bluehuntworlld داستان سما رومیگی؟؟
@Rose_Jenny_Jesso_Lisa9 ай бұрын
خیلی درد ناک بود
@haniyehenayati40849 ай бұрын
مایا من همه ویدیوهاتو میبینم مخصوصا خاطرات ترسناک ولی یک چیزی خیلی اعصابمو خورد میکنه اینه ک سعی میکنی همش توجیح کنی هی میگی شاید این باشه شاید به خاطره فلان باشه،شاید واقعا طرف این چیزارو تجربه کرده و تو با توجیحاتت توهین میکنی به شعورشون،نکن لطفا❤
@notfarah18329 ай бұрын
حق حق حق، خیلی رو اصابه این کارش
@fojansepehri9 ай бұрын
وقتی با داستان های این چنینی به شعور ادمیزاد توهین میکنید و یکی میاید دلایل علمیشو پیش میکشه چرا بهتون برمیخوره؟😂
@_asal-gtc9 ай бұрын
حققققق به توان ده هزارررررر
@haniyehenayati40848 ай бұрын
@@fojansepehri کسی اعتقاد نداره میتونه این داستانارو گوش نکنه،یا حتی اصن نیاد تعریف کنه،من کاری به راست و دروغش ندارم ولی وقتی داری داستان ترسناک تعریف میکنی بنظرم نباید دیگه توجیح کرد چون ما اومدیم اینجا ک فقط بترسیم دنبال دلیل علمیشم نیستیم،یا نباید درست کنه اگه اعتقاد نداره یا هم اگه درست کرد دست از توجیح کردن برداره
@سارانامدارنیا8 ай бұрын
موافقم
@MBNA_NSRTI6 ай бұрын
خیلی اون داستان جنه ک عاشق بهار شده بود دردناک بود....😢😢 خدابیامرزتش
@Negars959 ай бұрын
یه چیزی بگم میشه انقدر بعد هر ویدیو نگی نمیدونم چی بگم شاید اینجوری نشده نمیدونم چی بگم شاید بر اثر خفگی بوده نشتی داشته نمیدونم چی بگم 🤦♀️
@nicoallaw8 ай бұрын
خود این به نظر من یه ویژگی خوب مایاعه چون عین بقیه یوتیوبرا جو الکی نمیده به داستان و همه وجه ها رو در نظر میگیره
@earthmixearthmix8 ай бұрын
@@nicoallawدیگه زیادی داره اینکارو میکنه که رو مخ شده
@EunwooCha-px1gt7 ай бұрын
دقیقا
@bahareh17 ай бұрын
درسته کاملآ حرفتون ولی خواهروشوهرخواهرم براثرخفگی نشتی گازونمیدونم اینافوت نکردن من اونجابودم میدونم چیه به چیه درکش سخته😔
@zoherehtraghoo5 ай бұрын
@@bahareh1خدا رحمت کنه هردو عزیز رو میدونم سخته ولی خواهش میکنم میشه توضیح بدید و تعریف کنید چگونگی فوت خواهر عزیز تون و همسر زنده یادش ❤❤❤خدا رحمتشون کنه
@نرگس-ض3ح9 ай бұрын
عالیییی مایا اگر میشه یه ویدیو درمورد وجود خوناشام ها هم بزاررر
@yasamin-be8fk9 ай бұрын
خاطرات شما محاله یادم بره😂❤ یه لایکمون نشه😅
@baranbahary69499 ай бұрын
کی فکرش رو میکرد ۱۶ پارت از این خاطرات باشه اولش فکر کردم فوقش ۳ پارت بیشتر نشه ولی حالا ....
@moka6479 ай бұрын
شاید اونیهم که کنارباباته یه لکه است😂😂😂😂😂خیلی عجیبی مایا. خواهش میکنم اینقدر اخر داستانها شاید، شاید نکن، میره رو اعصاب ادم
@Aram-b7p9 ай бұрын
بنده خدا داره همه احتمالات رو در نظر میگیره به همه چیز گیر میدین
@Otakuchan39 ай бұрын
معلومه جنه لکه چیه
@Dorsa-px1fw8 ай бұрын
میشه کمتر گوه بخوری ویدیو خودشه به تو چه ؟؟🙄
@Nioshaes_6 ай бұрын
داداش میره رو اعصابت نگاه نکن مجبور نیستی
@Rebecca190072 ай бұрын
چشم عباس اقا
@user-ei5ef6zw1f9 ай бұрын
بلخره خاطرات ترسناک 😂❤
@esmail99h799 ай бұрын
درسته مایا جون میخوای بگی خیلی منطقی هستی ولی بنظرم اگ یه جن بیارن جلوت بگن مایا این جن واقعی میگی نه این برچسبه😂😂😂
@Aram-b7p9 ай бұрын
😂😂😂😂
@سمیرادیوانی6 ай бұрын
ن میگه این لکه س فک کنم 😂😂😂😂😂
@AM7IRcR79115 ай бұрын
چرا هیچکس ی بسم الله نمیکه🧐
@elenajalali82987 ай бұрын
19:32 یه باور خیلی قدیمی هست که ازرائیل ۳ نفره این باور مربوط به یه روستا میشده که هر شب تو این روستا یکی میمرده و قبل مرگش رو کاغذ مینوشته که اونا سه نفرن و اومدن جون منو بگیرن میگذره تا اینکه کل مردم روستا همینو مینوشتن و بعدم میمردن اونایی که مونده بودن تصمیم میگیرن روستا رو ترک کنن دقیقا وقتی داشتن خارج میشدن ازرائیل میاد ولی این بار ۱ نفر بود و جلو چشمشون تبدیل به ۳ نفر شد خلاصه همشون میمیرن و این باور اینجا ایجاد میشه این اتفاق خیلی قدیمیه برای همین توی روستا ها یا آدمایی که خیلی قدیمی هستن این باورو دارن
@Janan.dehdashti9 ай бұрын
با دیدن 16پارت هربار لذت میبرم مرسی از بودنت🥹💚
@Avina0019 ай бұрын
مایا جونم کاش تو یه ویدیو بگی که چرا اصلا به جن و موجودات غیر ارگانیک اعتقاد نداری؟! 🫣 چون تقریبا تو همهی ویدیو ها میگی شاید تَوَهُم زدی یا شاید فلان موضوع پیش اومده و قضیه یه طور دیگه بوده! 🤔 بنظرت تو جهان به این بزرگی آیا یک درصد هم امکان نداره این موجودات وجود داشته باشن؟؟ پس چرا تو قرآن بارها بهشون اشاره شده؟؟ یه جورایی خیلی برام سوال شده که چرا انقدر انکارشون میکنی! خیلی دوس دارم نظر واقعیت رو دربارهی این قضیه بدونم! ❤🙈
@samanehrezaei87148 ай бұрын
وا ! خب معلومه که وجود دارن ... واقعا شک داری؟ اگه بقیه قبول ندارن ، دلیل نمیشه که ما هم انکار کنیم !!!!
@Avina0018 ай бұрын
@@samanehrezaei8714 عزیزدل من نگفتم وجود ندارن ، فقط از مایا پرسیدم که چرا وجودشون رو انکار میکنه همین! 🥰🌱
@EunwooCha-px1gt7 ай бұрын
دقیقا....این موضوع که هی سعی میکنه توجیح کنه خیلی مزخرف و تومخه
@ChaennieSubunitWhen6 ай бұрын
منم برام عجیبه با وجود اینکه یه بخش زیادی از ویدیوهای چنلش راجب همین موجودات فرازمینی و کلا سوپرنچرال ها هستش اما خودش انگار باور نداره بهشون😐😂
@ABasd-m8e5 ай бұрын
توجیه
@1380-cyfyfeubit9 ай бұрын
شنبه وچهارشنبه برای من بهترین روزای هفتست❤🎉❤
@Mitra.Trz14 ай бұрын
بچه ها توجه کردین مایا تنها یوتوبری که نه پشتش حرف میزنن نه کسی باهاش دشمنی داره نه حرف اضافه ای پشتش هست کلا دختری هست که هیچ داستانی نداری و واقعاااا کارش درسته ❤❤
@AriaAlizade-u8v4 ай бұрын
عاله درسده🫠
@علیاکبرمحمدیان-ع4عКүн бұрын
خب که چی؟
@hamid_Ailin9 ай бұрын
خیلی میپسندم به اون خاهر که خاهرش جن عاشق داشت بیشتر قوت قلب میدادی،، امیدوارم حالش خوب و روز به روز بهتر بشه
@bahareh19 ай бұрын
مرسی از درک شما خلاصه اگ میخواست قوت قلب بده ویدیو طولانی تر میشدازاینک دقت کردین مچکرم
@moka6479 ай бұрын
اون لکه بوده😂
@bahareh19 ай бұрын
@@moka647 چی لکه بوده
@naziii4919 ай бұрын
@@bahareh1تو همون بلوچی؟
@bahareh19 ай бұрын
@@naziii491 اره من همون سمای بلوچم
@Armin10Ari9 ай бұрын
یه حرکت رونالدینیوی😂😂عاشقم ❤❤زیبا ❤
@beyhaghi9 ай бұрын
❤❤❤❤❤❤ سلام اون عکس مشخصه شبیه ادمه کحا به لکه میخوره ممنون از ویدیوهات
@lidam10455 ай бұрын
بسم الله بسم الله توبه😂😂😂
@hafez_show9 ай бұрын
الان داشتم میگفتم ای کاش مایا ویدیو میزاشت و واقعا گذاشت❤❤ممنون❤❤
@matina40507 ай бұрын
فقط منم ک هروقت فیلم مایا رو میبینم از حمام خونمون صدای مشت زدن ب در میاد
@Asmae_20089 ай бұрын
خاطرات ترسناک بخش مورد علاقه منه 🥹
@tedy.an208 ай бұрын
منم😊
@JJami-c2y8 ай бұрын
الان که فکرشو میکنم این مسله فقط برای من رو مخ نیست بلکه بقیه م همینطورن مایا جان شما وقتی اعتقاد نداری در حیطه فکری و ذهنی خودت ویدیو بزار چون به شعور مخاطبت توهین میشه 💛
@anahitaFoladiyan6 ай бұрын
عالییی ناموصن بیشتر باش و زود زود بزاررر❤❤❤❤
@mahdi-13868 ай бұрын
سلام مایا این خاطره ی پدرم هست که اسمش محسنه. من محسنم متولد سال ۱۳۵۹. تو یکی از شهرستان های استان فارس. ما یک خونه خیلی بزرگ داشتیم. ۳۰۰متر زیر بنا، ۵ خواب و ۲ تا انباری داشت و یه حیاط ۵۰۰ متری پر از دار و درخت. ما یه خانواده ۱۰ نفره بودیم. پدر و مادرم و ۸ تا بچه.۳ تا پسر ۵ تا دختر. که تقریبا سن هامون به هم نزدیک بود. من که یکی مونده به آخر بودم، ۱۲ سال از خواهرم که بزرگتر است کوچکتر بودم. وقتی ۵ سالم بود شاهد بازی ویجی بورد خواهرام بودم که اونا منم وارد بازیشون کردن. از منم خواستن که باهاشون انجام بدم. منم با انگشتام روی اون مهره ش هممون فکر میکردیم اون یکی داره مهره رو تکون میده و داره جوابارو میده. برا همین نمیترسیدیم. و هر شب انجامش میدادیم و میخندیدیم. یه شب، یه حس ترسناکی داشتم، البته فقط من نبودم، ۲ تا دیگه از خواهرام هم حس کرده بود که هوا سنگینه. یکی بود که هرچی ازش میپرسیدیم جوابای عجیب میداد. مثلا وقتی پرسیدیم اسمت چیه، یه چیز عجیب گفت، مثله قُفِیله . یکی از خواهرام گفتش که یه نشونه به ما بده. یه دفعه لامپه سقف تکون خورد در صورتی که توی یه اتاقه بدون پنجره بودیم، همه وحشت کردیم. مادرم از صدای جیغمون اومد داخل اتاق و دعوامون کرد گفت دیگه از این کارا نکنید. ولی از اون به بعد مثل اینکه یه چیزی رو به خونمون راه داده بودیم. یه روز داشتیم قایم باشک بازی میکردیم. من چشم گزاشته بودم بقیه قایم شده بودن وقتی رفتم دنبالشون بگردم دیدم پرده تکون میخوره انگار یکی پشتش قایم شده. سریع رفتم پرده رو زدم کنار، دیدم یه بچه کاملا پوشیده از مو، قدش حدودا ۷۰..۸۰ سانت، پشت پرده بود و با چشم های سیاهش میخندید و به من نگاه میکرد. من خشکم زده بود. بعد چند ثانیه جیغ زدم و فرار کردم. بقیه یه دفعه دورم جمع شدن گفتن چی شده؟ گفتم یه چیزی پشت پرده هست... وقتی پرده رو زدن کنار هیچی پشت پرده نبود. من خیلی اونارو میدیدم. انگار خانواده بودن. تا ۱۲ سالگی، که اون خونه رو فروختیم، و به تهران مهاجرت کردیم، من اکثر اوقات اونارو نه به شکل سایه، بلکه به شکل آدمای پشمالو، که جنسیتشون معلوم نبود، ۴ تا بزرگ و یه بچه میدیدم. خوشبختانه، هیچ اذیتی نمیکردن. تقریبا هممون میدیدیمشون، تنها بدی که داشت شب ها، باید پیش هم میخوابیدیم. یا اگه بیدار میشدیم که بریم دسشویی باید یکی همراهمون میومد.از وقتی که رفتیم تهران، دیگه به این شکل مشکلی برامون پیش نیومده. میشه گفت اونا موجودات مهربونی بودن. و از همبازی شدن با ما، لذت میبردن. تنت سلامت باشه و دلت خوش❤
@Romankhaneh9 ай бұрын
دمتگرم مایا عالی بود ❤
@hani37299 ай бұрын
کاش یه روزی به جواب اتفاقات ماورایی ترسناک برسیم 😬
@samanrz22925 ай бұрын
کار شما و فیلتر خاطرهنماها و کیفیت اجراتون بی نظیره. آفرین دارید. همراه شما هستم
@Tatlisesebrahim9 ай бұрын
مرسی ازت آبجی که توی هر حالی هستی برامون ویدیو میزاری چه توی بیمارستان وقتی که عمل کردی چه الان که خوب شدی درسته ما هیچکدوم تو رو ندیدیم ولی واقعا انگار یکیاز اعضای خانوادمون هستی ممنون❤
@ghazal-z4u9 ай бұрын
چه عملی؟
@سمیرادیوانی6 ай бұрын
داستان مسکو معلوم بود ساختگی بود 👌👌👌
@SHADOW.2539 ай бұрын
ما شمالی هستیم و ترسناک ترین خاطرمون حمله مسافرا هست😂
@Melika-yf8kf8 ай бұрын
حققققق😂
@grilldark28697 ай бұрын
دقیقاااااااا😂
@user-Ema-hasti6 ай бұрын
حق تا فردا صبحححح😂
@AmiirHaghani5 ай бұрын
دمتگرم..حلالت..خار مادر استانمون، رو ترور کردن واقعا
@حنانهعبدی-ش7ر9 ай бұрын
مایا از این بهتر نمیشههههه خیلی خاطرات ترسناک دوس دارم😊❤ منتظر پارت ۱۷ هستیم😂❤😊
@tamarakevkhishvili47669 ай бұрын
خاطرات یه نفر :من الان توی بیمارستان بستری هستم ،اتاقم خصوصی و دیشب که خوابیدم صبح با جای چنگ و کبودی روی کل بدنم حتی پشتم بیدار شدم .دکترا تعجب کردن و علتش را نفهمیدن .به خاطر عقونت ادراری بستری شده بودم و مشکل اعصاب ندارم . در ضمن صبح روی اینه اتاق با خون من نوشته شده بود اژ این جا گمشو ،این جا مال منه . ری اکشن مایا ،عزیزم فکر نمی کنی کبودیات مال تشک بیمارستان باشه ؟ !!!!!
@Luna_the_rabbit9 ай бұрын
عالییییی ❤ولی بهار خیلی گناه داشت:(
@Avina0019 ай бұрын
چقدررر خاطره سما دردناک و غم انگیز بود 😢😢💔
@bahareh19 ай бұрын
هنوزم حالم بهتر نشده وهمیشه فکر میکنم به خواهرم💔
@parisan.emdadi9 ай бұрын
@@bahareh1چقدر داستانتون عجیب بود، نمیترسی از این که باز پیداش بشه؟ اصلا پیداش شد؟ خیلی ناراحتم برات عزیزم چه صبری داری♥️😓
@bahareh19 ай бұрын
@@parisan.emdadi اون جنه مسلمون بود واتفاقا بله بعد از اتفاق شوم چندین باریه اتفاق های دیگ ای برام افتادهمیشه باخودم میگم کاش جای خواهرم من رفته بودم از این دنیا💔
@حمیدهحیدرپور4 ай бұрын
و لایک یادت نره 👍🏻 👍🏻
@alirezaandebeat9 ай бұрын
من وقتی میخوام ویدئو های طولانی مایا رو ببینم واکنش تبلیغات یوتیوب هر پنج دقیقه یبار:من آمده ام وای وای من آمده ام
@arianpirasteh8788 ай бұрын
فقط منم که با خاطره ی اولی نفسم بند اومد از خنده😂😂😂
@nilaiso9 ай бұрын
چیزی که مایا رو همیشه خاص میکنه اینکه هیچ وقت الکی جو ترسناک نمیده و کاملا منطقی به همه شون نگاه میکنه🩷دوست داریم مایا جونیی
@زینبشقاقی-ر5ز9 ай бұрын
داستان سمیه وشاهرخ و تعریف میکنی 😘😘😘
@PegahNikhesal9 ай бұрын
سلام مایا جان، امیدوارم که خوب باشی. باید بگویم که این خاطره یکی از بهترین و غمانگیزترین خوابهای زندگی من بود. من در حدود ۱۴،۱۵ سال داشتم و آن زمان هنوز مادر بزگ مادرم زنده بود، او بعضی وقتها به خانه دخترش میآمد ، وقتی که او خانه دخترش بود، من خیلی خوشحال بودم چون مانند بسیاری از سالمندان دیگر، او بهانهگیری نمیکدیا بخواد بدخلاقی کنه، او همیشه صبور و مهربان بود، همیشه یک لبخند شیرین رو لباش داشت، او برای من بسیار ارزشمند بودند و من دوستش داشتم. تا آن که او به زمین افتاد و استخانهای پاش شکست و حالش بسیار بد شد. به خاطر سن بالایش، استخوانهایش دیگر به هم نمیچسبید و حالش وخیم شد و پزشکان میگفتند که دیگر قادر به کمک به او نیستند. بعد از مدتی، او مجبور که همش روتخت خواب باشد و زخم بستر بگیرد و ما مجبور به نگهداری او در طبقه پاین خانه مادر بزرگمان شدیم. من از این وضعیت بسیار ناراحت بودم و به خواندن دعامیکردم که او را بهبود بخشند، میپرداختم. تا این که یک شب خواب دیدم که خالم به مادرم زنگ زد و اعلام کرد که یک معجزه رخ داده است، حال او خوب شده است، بدون درد و مشکل و خوشحال است. ما هم خوشحال شدیم و به خانه مادر بزرگمان رفتیم، از مادرم اجازه گرفتم که ببینمشان و او هم اجازه داد، وقتی میخواستم پایین بروم، متوجه شدم که راه پلهها نورانی شده است و نور از طبقه پایین میآید که مادر بزرگ مادرم خوابیده بود، پایین رفتم، دیدم که مادر بزرگ مادرم روی تخت نشسته، خوشحال و با همان لبخند شیرین، با لباس سفید و چهره نورانی نشسته، من در حال شوک بودم و از او پرسیدم که خوب شدید؟ دردی ندارید؟ مشکلی ندارید؟ در همان لحظه از خواب پریدم و مادرم گفت که از دنیا رفتهاند! شاید این خاطره ترسناک نبود ولی گفتم شاید بد نباشه که بخوام این خواب و اینجا بگم! ❤❤❤❤
@AsalCh-td8in8 ай бұрын
خیلی خوبه ویدیو هات مخصوصا خاطرات ترسناک❤
@TaehyungKim-bu6df7 ай бұрын
سلام مایا، من عسلم و توی خوزستان زندگی میکنم این خاطره ای ک میخوام برات بگم مال بچگیمه ، 8 یا 9 سالم بود ی بار ما رفتیم مسافرت روستای مامان بزرگم اینا ما هر موقع میرفتیم اون سمتا حتما روستا هم میرفتیم و میرفتیم خونه ی خاله ی مامانم و دور هم جمع میشدیم همه و میگفتیم و میخندیدیم... من اون موقع خیلی ب جن و روح اعتقاد داشتم و مخصوصا جادو، قرار شد ک برای سرگرمی ی کاری بکنیم و تنها کسایی هم ک بودن من و خاله ی مامانم و زندایی مامانم و مامان بزرگم بودن ک توی ایوون نشسته بودیم و من مثل همیشه شروع کردم ب پرسیدن راجع چیزای مربوط ب جن و اینا و خاله ی مامانم گفت ک بیا یچیزی نشونت بدم رفت توی اشپزخونه و ی تیکه چوب اورد اون چوب درخت انگور بود ک خشک شده بود و خیلی هو کوچیک بود بعدشم رفت توی اتاق و پنبه اورد نشست و گفت ک بیا این پنبه رو بپیچ دور این چوب و ارزو کن بعدم بزار دم در منم گفتم بلد نیستم ی بار تو انجام بده تا ببینم اونم انجام داد و ارزو کرد ک دخترش ازدواج کنه و پنبه رو پیچید دور چوب و داد ب من ک بزارمش دم در و بیام داخل منم همین کارو کردم.. گفت ک 5 دقیقه دیگه برو بیارش منم گفتم باشه پنج دقیقه گذشت من رفتم و اون چوب رو اوردم ولی هیچ اتفاقی نیافتاده بود این بار من امتحان کردم و ارزو کردم ک پسر خاله ی مامانم ازدواج کنه و رفتم دم در انقدر دلم سوخته بود ک گریه کردم و ب ماه نگاه کردم چوب رو گره زدم و گذاشتم دم و التماس کردم و رفتم داخل بعد از پنج دقیقه رفتم برگشتم و دیدم ک مدل گره زدنه عوض شده و طوری ک من گره زدم نیس رفتم ب خاله ی مامانم نشون دادم و گفت ک این یعنی ارزویی ک کردی براورده میشه و دقیقه ی هفته بعد پسرش ازدواج کرد و الان 4 ساله ک ازدواج کرده البته ما اون شب چندین بار این کارو انجام دادیم و بیشتر مواقع هم گره مدلش عوض میشد #خاطرات-ترسناک
@bahramkhanjani007Ай бұрын
سلام مایا خیلی بامره ایی و من دوست دارم ❤❤❤❤ دل گیرم مایا
@RojanRahimi9 ай бұрын
منی که ار ترس دارم گریه میکنم 😂😂
@boonito9 ай бұрын
😂
@yekta78579 ай бұрын
داستان سما واقعا غم انگیز بود بغض گلومو گرفته بود 😔🖤
@BaharBahar-l1s9 ай бұрын
مراسم زار دور آتیش نیست اونم ب این شکل هرچی کلیپ این مراسمو دیدم فرق میکرده
@payampg_BoysatanDark9 ай бұрын
عالـــــ😎🖐 بود مـایــا👌💙👍👏👏👏👏👏👏👏👏👏
@cod_dark_knight9 ай бұрын
سلام این اتفاق مال پارسال است. من یه روز داشتم با دوچرخه داخل کوچمون رد میشدم که یهو یه گربه دیدم که با یه خنده ترسناک به من خیره شده بود تا من این صحنه رو دیدم خیلی سریع سنگ پرتاب کردم به سمتش اما اون اصلا تکون نمیخورد و داشت نگام میکرد و من هم در رفتم و هر چقدر هم به مامان و بابام گفتم اونا هم اصلا باور نمیکردند و میگفتن توهم زدی و از اونجایی که من هیچ علاقه ایی به فیلم های ترسناک ندارم برام خیلی عجیب بود. دقیقا یه دو هفته بعد دوستم داشت از کوچمون رد میشد این گربه رو دید که بهش خیره شده با یه قیافه وحشتناک که یه جورایی داشت با یه لبخند ترسناک به دوستم نگاه میکرد و دوستم هم فرار کرد و این ماجرا رو برام تعریف کرد و من هم که خیلی شوکه شدم. اگر برای شما هم یه همچنین اتفاقی افتاده لطفا کامنت کنید. ممنون❤❤
@Vejbd-r7n7 ай бұрын
خب اون اصلا گربه نبود یعنی گربه نیست
@-HANi769-4 ай бұрын
منم اهواز زندگی می کنم بسمالله الرحمن الرحیم مگه این جا هم خاطره ترسناک داریم😂❤
@manzarimehdisarv9 ай бұрын
داستانایی ک خودت تعریف میکنی و میسازی ب هیچ وجه ن انکار میکنی ن میخندی و شوخی میکنی ولی داستانایی ک مردم میفرستن بلا استثنا همرو انکار میکنی و برای همه ی بهانه داری ک آدم عادی هستن یا توهم یا الکیه
@shimaslife92859 ай бұрын
اره دقیقا
@katy____9 ай бұрын
من به داستانای مردم بیشتر اعتقاد دارم چون سرم اومده و به چشم دیدم نه توهم دارم نه چیزی کاملا واقعی ان متاسفانه😢
@manzarimehdisarv9 ай бұрын
@@katy____ بله هیچکس نمیاد وقت خودشو بگیره دروغ و توهم تعریف کنه هر کسی چیزی میگه حتما واقعا براش اتفاق افتاده
@katy____9 ай бұрын
@@manzarimehdisarv دقیقا!
@manzarimehdisarv9 ай бұрын
@@katy____ شما اسمتون چیه ببخشید؟
@redpink_artist7 ай бұрын
این پارت هم دقیق مثل پارت های دیگه عالی بود...💓🍓
@Helia_plm5 ай бұрын
31:13 چقدر ترسناک بود خدایی 😮
@rayehebozorgi9 ай бұрын
اخجون خاطرات ترسناک محبوب ترین ویدیوی چنل 😍😍😍
@Its_bahareh9 ай бұрын
مایا میشه اموزش میکاپ هم بذاری مثل میکاپ های خودت😍😍؟
@amirradpoor29169 ай бұрын
لطفا مایا در مورد مراسم زار ویویو بساز😍مرسی ازت ❤
@NaziAhmadi-p1i9 ай бұрын
رمت گرم همیشه منتظر خاطرات ترسناک هستم تا ابد❤😅
@tannazirani54539 ай бұрын
مایا چرا انقدر دیر ب دیر خاطرات ترسناک میزاریییییی🥲💔
@JesikaFere9 ай бұрын
ممنون که واسمون ویدیو خاطرات ترسناک میزاری ممنوووون❤
@MasoomeYaghoobi9 ай бұрын
وای مایا خیلی دلم تنگ شده واسه خاطرات ترسناک گفتنت❤❤❤
@fatemeh.sabetii20 күн бұрын
مایا جون خاطره ترسناک دیت لطفا ❤
@SS11_9 ай бұрын
مایا ویدیو هات عالین مرسی که هستی💕❤
@Faezeh-d7d5 ай бұрын
صدات واقعا عالیه❤❤
@ahmadrezaei13964 ай бұрын
❤❤❤❤❤
@ستایششاهمحمدی-غ4ن8 ай бұрын
واقعا خیلی قشنگ بود و مرسی ازت ❤
@ReyhaneRezaee13669 ай бұрын
کارت بی نظیره مایا جان خسته نباشی عزیزم 🙏🏻🧡🤍
@آرمیایرانی8 ай бұрын
37:05 وقتی خونه جن میری دستشویی😂
@avisar87839 ай бұрын
مایا عاشقتممممممممممممممم❤مرسی که زود زود خاطرات ترسناک میسازی دوس جونی😊