Рет қаралды 5,539
رو سر بنِه به بالین، تنها مرا رها کن
تَرک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق، تو صبر کن وفا کن
•••
متن کامل
رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده
بر آب دیدۀ ما صد جای آسیا کن
خیره کُشیاست ما را، دارد دلی چو خارا
بکُشد کَسش نگوید، تدبیر خونبها کن
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق، تو صبر کن، وفا کن
دردیست غیر مُردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کِاین درد را دوا کن؟
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقسیت چون زمرّد
از برق این زمرّد، هی دفع اژدها کن
بس کن که بیخودم من ور تو هنر فزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن
( مولانا )
#احمد_ظاهر