سلام و درود بر هر دو استاد گرامی افتخار شاگردی دکتر عبدالکریمی را حدود ده سال پیش داشتم و چقدر خوشبختم که از تفکرات ایشان همچنان بهره مند هستم همینطور خوشحالم که دکتر دباغ نظرات استاد عبدالکریمی را به چالش کشیدند تا در این رهگذار معارف بیشتری عاید دانشجویان امثال من شود منتها مشخص ست که بدون پیش زمینه مطالعات فلسفی استفاده از این دست گفتگو ها مقدور نیست
@LASTtube19782 жыл бұрын
من که در این گفتگو صرفا دو چیز دیدم ، از طرفی مماشات بی شاعبه بدلیل ملاحظاتی بجا و از طرفی ریاکاری و دغلکاری و تزویر که از سر منفعت طلبی صرف 👍اما باز درود به شرافت جناب عبدالملکی 👍🌷
@mahshidsaffariha Жыл бұрын
❤🎉
@امیرناظم-ب9ن Жыл бұрын
عقل و خرد و آگاهی و علم شاخصه های ویژه روح انسانی است هرگونه تلاش برای انکار آن و نسبی انگاشتن آن و تعدد و تکثر آن ناشی از عدم تکامل آگاهی است .....عقلانیت ذات دارد و در همه یکی است تشخیص منافع حداکثری خود .....توان خرد تشخیص درستی از نادرستی ......ظاهرا دکترها این دو توان روح را با هم خلط نموده و قوه خرد با قوه عقل را با هم قاطی کرده اند ..ویا اساسا توان خرد را انکار میکنند ...در دوره فعلی و گذشت دوره لاابالی گری و بی اخلاقی بر خلاف آنچه گفته شد نه تنها امتناع امر قدسی وجود ندارد بل...اشکال اساسی این دو دکتر محترم این است که علیرغم اشاره به وحدت در عین کثرث وارد یک جنبه آن یعنی کثرث شده و تا حدودی غور در کثرث فیلسوف را از ریسمان بنیادین یا ملاک بنیادین که جنبه وحدت همین کثرت است دور میکند مثالی شاید موضوع را روشن کند .....هر شخصی هویت ممتازه ای دارد که در اثر انگشت او جلوه گر میشود که منحصر به فرد است پس میتوان نتیجه گرفت که چون هیچ کس یا هیچچیزی عین دیگری یا چیزی عین چیز دیگر نیست پس تنوع آنقدر گسترده است که هیچ قاعده خاصی و ملاک خاصی و کلی وجود ندارد که قابل تعریف برای شمول همه چیز باشد چون هر عینی و حتی هر مفهومی منحصر به فرد است و در داخل این کثرت گم شد همانند شخصی که در جنگلی پر از درختان انبوه گم میشود همانطور که ظاهراً این دو نظریه پرداز انگار در این کثرت گم شده آند ولی وقتی به سر دیگر یا جنبه مقابل کثرت که روی دیگر وحدت است بازگردیم موضوع بسیار آسان میگردد آیا ما نمیتوانیم یک کلمه بگوییم در مورد همه چیز ها بجای اینکه هرکدام را نام گذاری کنیم یک نام انتخاب کنیم مثلاً بجای برشمردن نام تمام افراد یک خانواده نام فامیلی مشترک آنان را برای هویت و ماهیت آنان بکار ببریم مثلا خانواده آقای حسینی بجای ذکر نام کوچک تمام افراد خانواده و به همین سبک یک وجه مشترک بین افراد یک شهر برای هویت مشترک آنان مثلاً اهوازی .....به همین سیاق یک نام برای افراد یک کشور مثلاً دانمارکی و به همین سیاق یک هویت مشترک برای قاره ای مثلا آسیایی ....و .....یک هویت برای تمامی افراد انسانی یعنی بشر ....و برای تمامی موجودات زنده و برای تمامی آنچه که در یک هویت مشترک هستند یعنی وجود داشتن برای هرچیزی که وجود دارد و مادی است و حالت دیگر آن انرژی و یا حالتی که غیر مادی است مثل آگاهی و فهم و توان خرد و توان اندیشه ..........وجود وجه مشترک و قاعده بنیادین همه اینهاست .....همین رونددر خصوص معنویت نیز مصداق می یابد ......معنویت هویت شخص است اما در جنبه کثرت آن دچار مشکل خواهیم شد و به جنبه وحدت آن بر میگردیم معنویت مشترکی که بین تمامی موجودات مشترک است ......یعنی همه موجودات در روندی تکاملی هستند و حرکتی رو به تکامل دارند نه عکس آن .......معنویت ما وجه مشترکش نفع همه وجود بماهو وجود باشد .....برای استخراج یک چنین وجه مشترکی همه انسانها به یک وجه مشترک می رسند و اینطور نیست که هر کسی به یک وجه مشترک برسد زیرا در اینصورت ما به تعداد تنوع و خاص شدن فردیت کثرت در وجود ما به همین تعداد وجه مشترک می رسیم که بدیهی است دیگر وجه مشترک نیست بلکه وجه خاص هویتی آن شخص یا چیز خاص است .....ولاجرم ما به سوی دیگر یا روی دیگر وجه کثرت یعنی وحدت میرسیم که یک وجه مشترک خواهیم رسید همانطور که چنین نیز شده و خواهد شد ......این وجه مشترک با نگاه منفی بدست خواهد آمد آنهم از جنبه کثرت آن یعنی من خاص بنگرم و بیاندیشم که از چه کراهت دارم و به چه میل دارم ...از آسیب دیگری کراهت دارم و از نفع رساندن دیگری بخود شاد میگردم ....این وجه منفی آسیب نرساندن دیگری به خودم را قاعده ای کل برای جنبه مثبت رفتاری و گفتاری و پنداری خود برای همه و کل وجود بماهو وجود در نظر گیرم از جهت جنبه وحدت آن ......یعنی به دیگری یا چیزی آسیب نرساندن .....یک قاعده بنیادین برای همه افراد ذیع شعور در ارتباطشان با همنوعان خود و دیگر موجودات زنده و حتی محیط زیست ..این میتواند قاعده بنیادین معنویت یا دین یا اخلاق یا .... انسانها باشد ..موضوع ساده تر از آن است که نیاز به اندیشیدن زیادی باشد .....بر خلاف آنچه آقای عبدالکریمی عنوان نموده که خدای کانت با خدای موسی و عیسی و ....تفاوت دارد مسلما از نگاه جنبه کثرت گرایانه وجود می باشد و غلط انداز و اشتباه خواه. بود ....از جنبه وحدت گرایانه هیچ تفاوتی بین خدای کانت و خدای عیسی و خدای موسی و خدای زردشت و خدای محمد و خدای یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر وجود ندارد ......خدای تمام اینها و خدای تمام انسانها و خدای هر انسان با فضیلت راستین در صورتیکه به این وجه مشترک پایبند باشد که بوده و هست و خواهد بود یکی است و آن همین قاعده است ..« آسیب نرسانید به دیگری و چیزی ...به همنوعان و همزیستان و هم وجودان که محیط زیست میشود .........وقتی نیک بنگریم در ده فرمان خدای موسی همان یافت میشود که کانت گفت .....آنچه میخواهی انجام دهی انگار کند قاعده میشود و بر خودت فرود میآید و چون نمیخواهی آسیب را پس آسیب نرسان ........ده فرمان موسی وجه مشترکشان آسیب نرساندن است و آنچه خدای محمد گفت « ای مردم شما را در کثرت آفریدیم و متفاوت تا بشناسید و آگاه شوید و ملاک عزیز بودن و گرامی بودن شما این است که بیشتر از همه اهتمام داشته باشید که آسیب نرسانید .....تقوی در معنی حفظ از آسیب است ...و آنچه خدای عیسی گفت همین بود ...ظلم مکن و آسیب نرسان .....خرد انسانی یا همان قوه فاهمه حکم میکند آسیب نرسان ......وکدام انسانی است که بگوید آسیب رساندن به او بنحوی که رنج ببرد و در ناآرامی باشد برایش پسندیده است ......پس موضوع بسی ساده تر است از آنچه می پنداریم ...........معنویت اصیل گذشته و حال و آینده یکی است و اصالت دارد و ذاتی است چون لایتغیر است و در کدام زمان از تاریخ بوده که آسیب رساندن به دیگران را شر نمیدانستند یعنی از دید مومنان نه سروران ......از دید پیامبران و مصلحان و نه ظالمان و ستمگران ......اشتباه بزرگ این دکتر محترم این است که شاید برایش قابل درک نباشد که زمان در مفهوم نسبتش با وجود فقط در حال استذو نه در گذشته و نه در آینده ......وجود در حال جریان دارد ....آنچه نیک است در ذات وجود است چون نیک زیبایی است و وجود فقط زمان حال است نه گذشته و نه آینده وجود خارجی ندارد ......پس ازل با ابد عجین است و جدا ناشدنی ....نیکی و زیبایی از ازل نیکی و زیبایی بوده است و تا ابد نیکی و زیبای بوده و خواهد بود چون لایتغیرو ثابت است و این وجه ثابت نقطه مقابل وجود که حرکت است می باشد و به اتمام همین وجه ثابت حرکت از هم گسیخته نمیگردد و اجزاء آن متلاشی نمیشود و میتوانیم از وحدت سخن گوییم و الا وجودی نبود .
@dragonslayer199223 жыл бұрын
با تشكر إز. هر دو استاد فرهيخته بسيار أموختم اما. لطفا إينو در نظر بكيريد همه در سطح شما به لحاظ دانش فلسفه. و شناخت مفاهيم توانايى ندارند اكرقابل فهم باشد عالي ومفيدتر ميباشد مرسي با تشكر
@cocolumboshahin98862 жыл бұрын
شعار امشب در بومهن ٬ تهران پارس ٬ شمیران نو ٬ لویزان ٬ نارمک ٬ سمنگان ٬اکباتان٬ مجیدیه ٬ نظام آباد قهرمان ٬ دروازه دولاب ٬ ۴۰۰ دستگاه ٬ دروازه قزوین ٬ تهران نو ٬ میدان فوزیه و خیابان شهرستانی ٬ ۲۴ اسفند ٬ میدان خراسان ٬مولوی٬ شوش ٬ راه آهن ٬خزانه٬ نازی آباد قهرمان و کرج دلاور در برابر نیروهای سرکوب و بسیجی: خیال نکن با باتون قوی تری ز ملت همونو کنیم تو کون رهبر پاره پورت مزدوران بسیجی باید بدانند که همه کله گنده ها در حال فرار به روسیه و مقدونیه اند و از قبل توله های خود را به خارج فرستاده اند . یکی از شعارهای امشب یاداوری این نکته به مزدوران است. الف لام میم گنده هاتون میشن جیم واو قاف ره میمونی با کون پاره
@mesutferhan7345 Жыл бұрын
بجای پاسخ صفر و یکی امکان پذیری یا عدم امکان پذیری، دربارهی تفاوت یا تغییرات این زیست در این روزگار با دوران های گذشته حرف بزنید
@امیرناظم-ب9ن Жыл бұрын
جهان تکامل روح ذاتا نمیتواند سکولار باشد به معنای جدای از معنویت حداقلی باور به اینکه جهان سکولار می باشد ناشی از عدم اندیشه عمقی است ...چگونه میتوان تصور کرد بشر بدون اعتقاد به معنویت در مفهوم انسانی آن بتواند به زیست خود ادامه بده. در نظر بگیریم که هیچ کس اعتقادی به هیچ حد و مرزی جز منافع حداکثری خود نداشته باشد و دسیسه و حقه دزدی آدمکشی و .......رواج یابد چون سکولار به معنای طرد اخلاق اصیل است ....خصوصا در مورد روح بشری زندگی قابل دوام نیست و خیلی زود بشر به دست خود نابود خواهد شد ....این اندیشه که زندگی بشر کاملا سکولار است ناشی از عدم تفکیک اخلاق اصیل با نوع بدلی آن است .....و این عدم توان تفکیک اصل از بدل موجب این اندیشه جدایی سیاست از اخلاق شده و همچنین جدایی زندگی بشر از اخلاق که منظور آنان بنظر میرسد اخلاق از نوع بدلی باشد نه اصلی آن ......بر خلاف آنچه آقای دکتر بیان نموده چون دوره آنتی تز مدرنیته غرب به حالت افراطی بی دینی گراییده و تبعات منفی آن موجب ظهور دوره جدید معنویت گرایی ظهور کرده و در کشور ما امکان اینکه با پایان دوره رکود فکری و شروع دوره شدت حرکت فکری و تجربه غرب بتواند پلی به دوره معنویت اصیل بزند .........اشکال اساسی در جهان غرب و سایر کشورها عدم تفکیک بین معنویت اصیل با بدل آن می باشد ظاهراً چنین توانی وجودش مورد تردید است یا به علت بی ایمانی به معنویت اصلی در مفهوم حقیقی آن و انکار آن .....اصولاً از توان خود در تفکیک استفاده نمیکند ....
@حافظ-ف9ك3 жыл бұрын
آنچه که بعضی تحت عنوان عرفان و زیست معنوی مطرح می کنند، لفاظی های عارفانه است. درک و فهم همدلانه عرفانیان یک چیز است و تحت نظر استاد واصل بینا قرار داشتن چیز دیگری است. فرد علاقمند چگونه میتواند متوجه نوع حجابهای خود شود؟ استاد واصل بینا است که باید شاگرد را معاینه کند و ببیند که او چقدر استعداد عملی دارد و اینکه او در چه وضعیتی قرار دارد. زندگی والدین و زندگی خصوصی و زندگی کاری او را هم ببیند. نوع اخلاق شاگرد با کلیهی افراد مرتبط را بررسی کند. و یکی یکی و بتدریج شاگرد را پیش ببرد.
@msmjewer768 Жыл бұрын
شول مغز دباغ شرو ور زیاد میگه نعشه هست بنده خدا
@امیرناظم-ب9ن Жыл бұрын
نیاز به معنویت اصیل و اخلاق اصیل و دین اصیل یک ضرورت مربوط به ذات و جوهر وجودی روح آدمی است لذا دلزدگی ناشی از معنویت بدلی و انحرافی و دوره بی دینی و بی اخلاقی و قرار گرفتن در خلاء ناآرامی روحی و بی معنایی زندگی را در پی دارد ....
@tomhardy62623 жыл бұрын
عزیز دل اگه مسیح حرفاش تناقض داشت بله آدم بی عقلی می شد عقل قوانین جهان شمول داره عقل یکی بیش نیست و قواعد عقل مثل عدم تضاد و تناقض یکی بیش نیست اصلا به خاطر جهان شمول بودن عقل است که استدلال بین همه انسانها وجود داره در ضمن شهود افرادی چون موسی و عیسی و پیامبران هیچ ربطی به خرد و اندیشه نداره تنها چیزی که تو ادیان شارلاتان پیدا نمی کنی خرد و اندیشه است جز آموزه های اشو زرتشت که ربطی به دین نداره
@behzadmayelzadeh67583 жыл бұрын
آدم حیرت میکنه از این زمانه که آب سر بالا می ره و متوهم ها با هم مناظره میکنند، سر اینکه توهم من از توهم تو منطقی تر است … خوشا نئو سرمایه داری و چرخ بی ترمزش
@manoomamaoo66583 жыл бұрын
حاج دباغ در انکلیس. جا خوش کرده
@mohammadhosseinsayyad65103 жыл бұрын
اگر سروش کوچک همانند سروش کهن نباشد ، مقبولتر و قالبتر واقع میگردد، امیدواریم و میتوان برایش وقت قابل شد وگرنه به اتلاف اوقات می پردازیم ؟؟؟؟؟؟
@adamjuyan76053 жыл бұрын
باغ تفرج صحبت میوه نمیدهد به کس جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
@amirgorgin23833 жыл бұрын
درود بر شما باغ تفرج است و بس، میوه نمی دهد به کس
@adamjuyan76053 жыл бұрын
@@amirgorgin2383 بله، این که شما نوشته اید، دقیقا متن سعدی است، ولی من ترجیح دادم به شکلی که نوشتم را بنویسم!!!
@amirgorgin23833 жыл бұрын
@@adamjuyan7605 جسارت بنده رو ببخشید. پیروز باشید.
@mahyarmike68753 жыл бұрын
بحث از این بیهوده تر نبوده و نیست. افسوس از وقت که تلف شد.
@bikarankhorshidi37973 жыл бұрын
Mahyar Mike doroud bar shoma midoni in 2 agha ba farziye ghalat k metaphysik bashe bedone esbate.in farziye khod k Physikquntom an ra rad karde bedone ertebatat ba zendegi ejtemaei ensan mobahese k betar bayad goft parto pala migan in 2 agha azer nistan b jodaei Din az siysat pasokh began baraye inke tarighatmadar mibashand va Tarighat amishe amdaste shariyat va ar 2 zede Demokrasi sekolar va laheisite va jodaei DIN az SIYASAT mibashand
@MM-bz4qu3 жыл бұрын
سرکارخانم لطفا راهنمائی بفرمائید کجا میتوان مقررات کلاب را خواند یا مشاهده کرد ،ممنون ازشما ودست اندرکاران
@bikarankhorshidi37973 жыл бұрын
@@MM-bz4qu islam va GHORAN Mohammad Ensan setiz Andishe setiz Zan setiz faghat b fkr ghodrat faghat b ghodrat fkr mikone islam va GHORAN Mohammad Ensan setiz nezame bardedari mikhad esmesho khelafate islami ya emarate islami ya Velayate Faghi mizare in Nezame islami ghoran madari Zan setiz Ensan setiz Andishe setiz SHAHRVAND nemikhad balke barde gholam va kaniz mikhand boride Bad dastane khonine Islam va GHORAN Mohammad Ensan setiz az ghodrat dar iran aziz va Afghanestane aziz
@bikarankhorshidi37973 жыл бұрын
@@MM-bz4qu ta islam va GHORAN Mohammad Ensan setiz Andishe setiz Zan setiz dar,in jameh vojod dare farhange Demokrasi va mokhtab mevari roshd nemikone a ertebat Nokhbe va Shahrvand mokhtal VA gardesh etelahte azad kamelan mokhtal mishe islam va GHORAN Mohammad Ensan setiz az ghodrat dar iran aziz va Afghanestane aziz boride Bad