مناظره وریا امیری و سروش دباغ - وحدت وجود چیست و چه می گوید؟️(جلسه دوم)

Рет қаралды 3,531

Clubhouse Irani

Күн бұрын

انتقاد وریا و سروش از اسکپتیک

Пікірлер: 36

@mahdiazar4151 11 ай бұрын

وریای عزیز !! در عالم فیزیک وقتی تاریکی محض است نور کجاست !!؟؟؟ خورشید را نمیگویم !! ذات نور !! یا تاریکیست ! یا نور !! نور جلوه میکند به تاریکی و الخ .....

@mohsenasgari5145 2 жыл бұрын

اقای دباع اصلا استدلال نمیکنه و معلوماتی در مورد موضوع البته با لفاظی و تقسیم مفاهیم در بیرون بحث دور میزنه (فرار از استدلال روشن و قابل نقد)

@bigbo1919 11 ай бұрын

قسمت دوم اصل مظهریت: منتظر نقد ادیبانۀ شما هست.اصل مظهریّت ضامن حقوق بشر است نخست، از آنجا که همۀ موجودات آینۀ صفات و کمالات الهی هستند، انسان به جنبۀ الهی خود که ادیان آن را روح انسانی می¬نامند آگاه می¬گردد. دوم، چون تمام جهانِ هستی مظهر فیض الهی هست، انسان خود را با تمامی هستی متّحد و مرتبط می یابد و در نتیجه میتواند با همه چیز رابطۀ محبت داشته باشد. سوم، این اصل سبب خواهد شد که انسان، به دلیلِ این رابطۀ محبّت با طبیعت و دیگر موجودات، در حفظ محیط زیست کوشا باشد. این امری¬ست منطقی، چه که بدون محیط زیستِ سالم، سلامتیِ انسانها و جوامع و تمدّن در خطر شدید قرار می¬گیرد. چهارم، اصل تجّلی اثبات علم و عقل را سبب میشود. باطن طبیعت مادی همان تجلی الهی است که علم از آن سرچشمه میگیرد . این تجلی بصورت روابط ضرویه ای در هنگام ایجاد جهان هستی درباطن اشیاء گذاشته شده است و جزئی از «لزوم ذاتی» یا «فطرت» اشیاء تلقّی می¬شود. هنگامی که در محیطی آزادی و استقلال خرد تشویق و مساعد می¬شود، انسان میتواند این روابط ضروری که در باطن اشیاء موجود است را کشف کند. پس علم چیزی نیست جز کشف روابط ضروری ای که در باطن اشیاء است. یعنی تجلی الهی. بعلاوه انبیاء مبدء و منشا کشف علوم هم بودند. تاریخ شهادت می¬دهد که قوم بنی اسرائیل پس از آزادی از مصر در زمان سلیمان نبی به اوج پیشرفت در علوم و حکمت رسیدند. آوازه شهرت و پیشرفت این قوم بود که سبب شد عده ای از فلاسفه ودانشمندان یونان مثل سقراط ، فیثاغورس و بقراط به اراضی مقدّسه آمدند و علم و حکمت را ازبنی اسرائیل آموختند و دریونان ترویج کردند. همچنین ایرانیان که از دو چشمۀ وحیانی یعنی از آیئن زردشتی و آین اسلام بهره گرفتند بودند قرن ها در حکمت و علوم درخشیدند و بعد دراثر تماس های فرهنگی و یا نظامی این علوم بغرب رسید و در آنجا که تازه محیط مناسب برای پرورش علوم فراهم شده بود به پیشرفت شگفت آوری دست یافتند. مولوی در بارۀ مبدء علوم چنین می¬گوید. این نجوم و طبّ وحیِ انبیاست عقل و حس را سوی بی‌سوره کجاست پنجم، اصل تجّلی به وحدت عالم انسانی وتقدّس همه انسانها و ایجاد روابط محبت میان نوع بشر خواهد انجامید. ششم، این اصل تساوی حقوق زن و مرد را اثبات می¬کند. چون زن و مرد دارای روح انسانی و محل تجّلی الهی هستند. هفتم، این اصل منع مطلق برده داری را در بر دارد. چون همه انسان ها، یعنی محلّ¬های تجّلی الهی، مقدس و محترم هستند. هشتم،این اصل سبب تساوی در فرصتها برای همه انسانها می¬گردد، تا انسان ها بتوانند قوای درونی خود را شکوفا کنند. نهم،این نظریه همۀ انسان ها را مظهر تجّلی الهی دانسته و بنابراین همۀ انسانها مقدس و دارای حقوق یکسان خواهند بود. بدین ترتیب، این اصل ضامن حقوق بشر خواهد شد. این سبب عشق و محبت و یگانگی بین نوع انسان می¬شود. دلی کز معرفت نور صفا دید به¬هَر چیزی که دید اول خدا دید (شبستری) برگ درختان سبز، در نظر هوشیار هر ورقی دفتریست، معرفت کردگار (سعدی) برای توضیح این مطلب از مثال خورشید کمک می¬گیریم. • خورشید بوسیله اشعّۀ خود در سطح کرۀ زمین در تمام اشیاء برحسب استعداد و قابلیت آنها ظاهر خواهد شده. درخاک حداقل نورظاهر میشود و در آینه به¬شدّت کامل خواهد تابید. • همۀ اشیاء مظاهر و بازتابندۀ نور خورشید واحدی هستند، یعنی نور خورشید باندازه ظرفیت اشیاء در آنها ظاهر می¬شود. • سه حقیقت را می¬توانیم مشاهد کنیم. یکی خورشید در ذات خود. دوم، اشعه خورشید، سوم ظرفی که اشعه در آن ظاهر میشود. • در سطح خورشید امکان وجود موجودات نخواهد بود. • شناخت خورشید در سطح خورشید ممکن نیست. • شناخت خورشید در سطح کرۀ زمین برای بشر امکان دارد. کامل ترین تجّلی خورشید در آینه یا آبِ ساکن و بدون موج را می¬توان مشاهده کرد. • حال اگر خورشید را دراین مثال خداوند بدانیم و اشعّۀ خورشید را صفات و اسماء خداوند، موجوداتْ ظروف یا محل تجّلی اسماء و صفات خداوند خواهند بود. • این صفات و اسماء در هر موجودی برحسب استعداد و قابلیت آن موجود در آن ظاهر می¬شود. این سبب زندگی آن موجود می¬گردد. • در انسان کامل ترین تجّلی ظاهر میشود که آن را روح انسانی نام گذاشته اند. • عالی ترین تجّلی در انسان کامل یا رسول خدا ظاهر می¬شود و او را قادر می¬کند که با دریافت وحی دین جدید تأسیس کند و مدنیّت جدیدی بوجود بیآورد. در این نظریه سه حقیقت مشاهده میشود: اول،ذات و حقیقت خداوند است، مثل خورشید در سطح خورشید. دوم، تجّلی اسماء و صفات خدواند که حقیقت پیامبران است، و در تمثیل ما مثل اشعه خورشید است. سوم، تجّلی اسماء وصفات خداوند در ضمیر و فطرت رسول خداوند. این همان قوه ای است که وحی از آن صادر میشود. به¬عبارت دیگر، تجّلی وحی در قلب پیامبر است، یعنی وحیِ خداوند (مقام «مشیّتِ اوّلیّه») در روح قدسی که مثل آینه است تجّلی میکند. سپس روح قدسی در آینۀ ضمیر پیامبران خداوند تجّلی میکند و این است که کلام آنان کلام خدا است. بعبارت دیگر خداوند پزشگ دانائی خلق میکند که او میتواند بیماری های اجتماعی و روانی جامعه بشری را درمان کند. چون هر عصری بیماری های مخصوص خود را دارد، به این دلیل در هردورۀ تاریخی خداوند پیامبری می فرستد.

@سعیدی-م9ط 4 ай бұрын

روح یعقوب لیث و فردوسی و عطار شاد که تلاش کردند وعمرشان گذاشتند که واژه فارسی وکلام فارسی زنده بماند حالا در گفتان نیاز نیست واژه های انگلیسی استفاده بشه و بعدمعادل فارسی را بیان می کنید که رشته کلام را گم و انگیزه را کم می کند خسته شدم انگار متن اقای امیری ترجمه می کند

@mahdiazar4151 11 ай бұрын

جناب وریا !! شما در اشیاء دنبال نکن مسئله رو !! در مفهوم نور و ظلمت در ذات نور و ظلمت دنبال کن !!

@HosseinJafary-vp5cf Жыл бұрын

سروش انگار مجبورش کردند دفاع کنه

@javadazad7910 9 ай бұрын

بنظرم آقای امیری بحثهایشان عاری از توهمات میباشد

@javadazad7910 9 ай бұрын

اینکه بعضی ها را احول میدانند موجه نیست

@Ador._ 2 жыл бұрын

حرفهاتون از اول شنیده شد جناب وریا فقط تصویر ندارین

@bigbo1919 11 ай бұрын

تعریف نظریه جامع و کامل الهیات: امیدوارم که به این نظریه نقد بفرماید. نظریّۀ مظهرّیت یک نظریّۀ جامع وکامل در بحث الهیّات آنست که در همۀ زمانها و مکانها درست باشد، و همچنین بتواند بین اندیشه های فلسفۀ شرق و اندیشه های فلسفۀ غرب وحدت کامل ایجاد کند، و همۀ تضاد ها که در بین الهیّات ادیان وجود دارد را بطور طبیعی حل نماید و بین علم و دین آشتی برقرار کند. اندیشه های فلسفۀ شرق و تمام «ادیان وحیانی» همۀ کائنات را مظاهر تجّلی خداوند میداند. یعنی همۀ اشیاء درحدّ خود مظهری از «خالقِ جهانِ هستی» هستند. به¬عبارت دیگر، همه چیز یا هر «شیئ» دارای دو جنبه است. یکی صورت و فرم شیئ که ظاهر اشیاء است و خِرد انسان می¬تواند آن را بشناسد. صورت و فرم همیشه در حال تحوّل و تغییر است. جنبۀ دوّم، جلوه و تجّلی خداوند است که به «باطنِ اشیاء» تعبیر شده است . جلوه و تجّلی خداوند در اشیاء قسمت ثابتِ شیئ را تشکیل میدهد. خرد انسان از شناسائی حقیقت ثابت انسان عاجز است. یک انسان در زمان تولّد بالقوّه همۀ مراحل زندگی¬اَش را در خود دارد. او همان انسانی است که جوانی، بلوغ و پیری را در ظرفِ «زمان» طیّ خواهد کرد، و فرم و صورت او در طولِ زمان تغییر می¬نماید. اندیشه های فلسفۀ غرب حرکت و تغییرو تکامل را از لوزم ذاتیِ ممکنات می¬داند، یعنی این¬که تحول و تغییر همیشه در عالم خلق بوده و خواهد بود. اصل «حرکت و تکامل» ویژگیِ کلّیِ هستی است و در تمامی جوانب و شؤن هستی وجود دارد. این اصل بر انسان، جامعه، فرهنگ و دین هم تعلق می¬گیرد. به همین علت ما تکامل اجتماعی را از مرحله خانواده، قبیله، ملت، و اکنون بسوی جهانی شدن را میتوانیم در تاریخ مشاهده کنیم. اگرچه در «ادیان وحیانی» این تکامل تدریجی بطور ضمنی اشاره شده است. امّا عالمان دینی از درک این واقعیّت غفلت کرده¬اند. این خود سبب بسیاری از مشکلات در کشورهای شرقی شده است از قبیل ترویج فاسد اخلاقی، فساد اقتصادی ، استبداد دینی و فساد سیاسی. نظریّۀ مظهرّیت مطابق دو کتاب مرجع دینی (قرآن و تورات)، خداوند در کوه طور بر حضرت موسی به¬صورت نور تجّلی کرد. پس منشاء و مبداء کتاب های آسمانی همان تجلّی خداوند بر «مظهر امر» اوست.که به «وحی» تعبیر شده است و به صورت نور، کبوتر، جبرئیل، یا «حوریِ قُدسی» جلوه می¬نماید. مثلاً در سورۀ اعراف آیۀ 143 اشاره به تجلّیِ الهی بر حضرت موسی شده است و چنین می¬فرماید: «وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ» یعنی: «زمانی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با وی سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! جمال با کمال ذات بی نهایتت را [به قلب من] بنمای تا تو را [به رؤیت ویژه باطنی] بنگرم. خدا فرمود: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به این کوه بنگر اگر [پس از جلوه من] بر جای خود ثابت و برقرار ماند، تو هم مرا خواهی دید. چون پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را متلاشی نمود و موسی بی هوش شد، پس هنگامی که به هوش آمد گفت: تو منزّهی [از اینکه مشاهده شوی،] به سویت بازگشتم، و من [در میان مردم این روزگار] نخستین باور کننده [این حقیقت که هرگز دیده نمی شوی] هستم.» یار بی پرده از در و دیوار در تجّلیست یا اولی الابصار (هاتف ) "بنا بر قرآن کریم، هیچ چیز در این عالم مِثلِ خدا نیست. او بی‌ چون و بی‌ مثال است. از همین رو ذاتِ خداوند قابل کشف و شناخت نیست. به قول مولانا: زین وصیت کرد ما را مصطفی بحث کم جوئید در ذاتِ خدا واژه مظهرّیت بیانگر تجّلی فیض خداوند در مراتب و مدارجِ جهانِ هستی، و در مظاهر گوناگونِ آن است. از این رو، مظهرّیت یعنی تجّلی اسماء وصفات خداوند در جهان هستی. این تجّلی سبب وجود جهان هستی است. جهان هستی در معنای حقیقی خود یعنی فیض خداوند. بنا بر این بقای جهان هستی، مستلزم بقای فیض خداوند است. چون تجّلی خداوند هم همیشه بوده و خواهد بود، پس خلق هم همیشه بوده وهمیشه خواهد بود. یعنی فیض خداوند را پایانی نیست. به این دلیل، تجّلی خداوند نویدِ نو شدن است. ظهور ادیان مختلف بیانگر این اصل مظهرّیِت است که سبب تکامل ساختار اجتماعی جدید و تمدّن نوین می شود. بنابراین موجودات هر لحظه تجدید میگردند و تازه می شوند. تحول و تغییر و تکامل و تجدیدْ ویژگیِ ذاتیِ جهانِ هستی است و از آن جدا شدنی نیست. روی این اصل احکام در ادیان مختلف متفاوت است. آما حقیقت ادیان که عبارت است از توحید و تقوی در همه ادیان یکسان است. این روح ادیان است . ادیان وحیانی انسان را درانتخابِ اعمال خیر و شرمی مختار می¬دانند. از این جهت ظهور پیامبران برای تشویق انسان به اعمال خیر و دوری از رزالت هاست و این را تقوای می نامند. اصل مظهریّت ضامن حقوق بشر است

@mahdiazar4151 11 ай бұрын

انسان در آینه وجود جلوه و تجلی خدا را میبیند

@rikatabari7317 2 жыл бұрын

درود آقای امیری.. شما اگه قراره فارسی حرف بزنین، پس چرا انقدر کلمات انگلیسی استفاده میکنین؟! شما یعنی معادل "سِیو" یا "آبجکتیو" رو نمیدونین؟!! (این چه مَرضیه که خیلیها بهش مبتلا هستن..!!/ طرف حتی داخل کشور هست، حتی انگلیسی کامل هم بلد نیست به کنار.... یه جمله انگلیسی نمیتونه ببنده!! ولی هِی" چپ و راست کلمه انگلیسی میاد.^ حالا شماها که خارج زندگی میکنین ... هم حتی عذر موجهی برای شما نیست. )《اگر واقعا اهل اندیشه هستین ؛ این اشکال و ایراد فاحش رو اصلاح کنین..》 و اینکه چرا انقدر با شتاب حرف میزنین؟!!__ مگه مسابقه ی حرف زدن دارین..!!؟ چه خبره تونه ...یکم خودتونو آروم کنین لطفا

@تهمتنزابلی 2 жыл бұрын

واقعا ازذهن چنین نقادو توانا چنین خشمی حیرت انگیزه

@HosseinJafary-vp5cf Жыл бұрын

انگار حالش خوب نیست

@hasanvafaei2145 2 жыл бұрын

شما وریا جان با احترام یک ایراد داری که زمانی هم من داشتم که فکر میکنی هر چی لغات لاتین بکار ببری بقیه فکر میکنن با سوادی

@behnamnikkar2671 Жыл бұрын

وریا زبان فارسی رو به طور کامل و تخصصی در این چند سال آموخته، البته ایران به دنیا اومده، اما چون در انگلستان درس خونده و زبان اولش انگلیسیه؛ اگر واژه‌ بیگانه‌ای رو بکار میبره سعی میکنه ترجمه فارسیش رو بگه، و اگر نمیگه دلیلش قطعاً فخر فروشی و اظهار فضل نیست، یا نمیدونه یا فراموش میکنه.

@نسیمشهدادزهی Жыл бұрын

وارد نیست. وقتی آدم مطالعاتش به زبان خاصی باشه خودبخود اول لغت اون زبان به بیان میاد و وریا در لحظه ترجمش میکنه.

@pirouzyasoubi5892 2 жыл бұрын

جناب امیری گرامی مگه مجبوری نقل قول میکنی. خودت چی فکر میکنی؟؟ اونها. قدیمی شدند امروز در قرن بیست و یکم خدا رو میشه لمس کرد. لیاقت داشته باشی میتونی وصل بشی. حیات هدف داره پس چی چه فکر میکنی شما. واقعا شما در گذشته مانده اید