کشیش تت عزیز من خیلی از موعظه های شما برکت گرفتم🙏🙏🙏🙏❤❤❤❤❤🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🙏🙏🙏🙏
@zeven6899 ай бұрын
کشیش تت استوارت خیلی ممنون بابت این موعظه قشنگتون من تقریبا هر روز صبحت دعای شما را که در آخر موعظه تان انجام دادید ،گوش میدهم و با دعای شما روزم را شروع میکنم ، خیلی ممنون خدا بهتون برکت وسلامتی بدهد🙏
@aziebrpour13493 ай бұрын
آمین🙌 برای من دعا کنید در نام مقدس عیسی مسیح آمین🙏❤❤🕊
@aziebrpour13493 ай бұрын
یا عیسی مسیح🙏🏻☀️🌱🌕☘🍀🌟❤🕊
@shahlabastani2 жыл бұрын
خدا به شما عمر با عزت و سلامتی و برکت بده 🌷🙏
@aziebrpour13493 ай бұрын
Thank's God🙏🍀🌟❤🕊☘🌕🌱☀️🙏
@pabels97302 жыл бұрын
خدا به شما سلامتی و شادی فراوان بدهد.
@sorooshz19952 жыл бұрын
بسیار عالی و تاثیر گذار بود پدر، خدا برکت بده به شما
@donyakamyab3804 Жыл бұрын
در عیسی مسیج هیچ نوع محکومیتی نداریم امین
@hamidehvaland95102 жыл бұрын
خداوند شما را برکت بدهد و نیازهای زندگی شما را طبق اراده مقدس خود بر آورد 🛐✝️ God bless you Pastor Tatt Stewart and see in to all your needs and Grant you them after His Good Will ✝️🛐🕊📖Thank you my beloved brother and Pasto for your teaching ,which is 💯 based on God's everlasting Word🕊📖❤️🌹
@aziebrpour13493 ай бұрын
Amen🙏🍀🌟🕊❤
@BenjaminGhafari4 ай бұрын
Amen amen
@aziebrpour13493 ай бұрын
آمین🙏🏻🕊❤☀️🌱
@fatemehbahmanyar16312 жыл бұрын
فیض عیسی مسیح زنده باشما بماند واز روح القدس عزیز میطلبم مکاشفات عمیقتری رانصیب تانکند پراز مسح خدا بود. سپاسگذارم
@БахрамАбдоллахи9 ай бұрын
❤❤❤
@aynazh19395 жыл бұрын
شکر برای وجود پر برکت شما برادر عزیز
@rezamehraein79098 ай бұрын
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
@shahnazkamani3195 жыл бұрын
عالی بود
@mehrsajamaliagdam-eq3be Жыл бұрын
سلام
@Vahdat.vojud.Mohammady Жыл бұрын
ما مخلوقات مادی علاوه بر اینکه تثلیث هستیم. ترکیب از اعضا و اجزاء نیز میباشیم و همچنین محدود در زمان و مکان، اندازه، استعداد و رتبه هستیم لذا از لحاظ روحی و جسمی نیازمندیم( يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﻣﺮﺩم! ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪِ ﺧﺪﺍﻳﻴﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻲﻧﻴﺎﺯِ ﺳﺘﻮﺩﻧﻲ ﺍﺳﺖ. خداوند شبیه هیچکس نیست و شَأنَش بزرگتر از آن است که وصف گردد چون هر آنچه ما میبینیم محدود است و ذهنمان تنها آنچه را که دیده، میتواند تصور و تصدیق نماید، عقل و فطرت از نشانه ها پی به وجود خالق هستی میبرد. چون موسی به وعده گاه آمد و پروردگارش با وی ( بدون واسطه ) سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا ( خود را ) به من نشان ده تا به تو بنگرم ( و تو را به رؤیت خاص باطنی که پس از مشاهده همه مظاهر جلال و جمال دنیوی و اخروی حاصل می شود ببینم ) فرموده شد: هرگز مرا ( در دنیا به چنین رؤیتی ) نخواهی دید ، و لکن به سوی این کوه بنگر ، اگر در جای خود ثابت ماند تو هم مرا خواهی دید ( استعداد وجودیت بر این رؤیت کمتر از استعداد کوه است در برابر تجلّی من ) . پس چون پروردگارش بر کوه تجلّی کرد آن را خرد و غبار کرد و موسی بی هوش افتاد و چون به هوش آمد گفت: تو ( از دیده شدن با چشم ) پاک و منزهی ، به سویت بازگشتم و من نخستین گرونده ام. وجود مادی ما نسبت به صورت باطنی و برزخی مان، تجلی است و صورت برزخی نفخه و مرتبه ای است از روح امری که از مشیت پروردگار متعال میباشد و روح امری اولِ رتبی در تجلی حق و کامل ترین تجلی حضرت حق است.( صورت برزخی باطن جسم است و باطن آن صورت برزخی مرتبه ای از روح کلیه است و روح از تمام جهات مجرد و صورت و زمان و مکان ندارد و متشکل از اسماء الهی و مطلق کَمالاتِ موجودات، اعم از مادی و معنوی میباشد و باطن روح الاعظم همان مقام احدیت است و باطن احدیت نه اسمی دارد و نه وصفی که همان مقام ذات پروردگاری و همان مقام غیب الغیوب است. «باطن در اینجا به معنی درون شیئ نمیباشد بلکه حقیقت آن چیز در مقامی محیط بر فعلیت واقع را گویند» ) در این صورت فرقی بین پیامبران الهی نمیباشد مگر در مقام قرب و نزدیکی ایشان به حضرت باری تعالی؛ چرا که همه ایشان در مقام خلیفة الهی(تجلی تام الهی) و جانشینان حق بر روی زمین هستند با این اوصاف نقش پدری و فرزندی و تثلیث و حلول نخواهد بود و تنها کیفیتِ بندگی و تجلی مطرح است. و خبری از وحدت در تثلیث نیست بلکه مباحثی چون وحدت وجود، وحدت در عین کثرت وجود، و شدت و ضعف وجود مطرح هست. امیرالمؤمنین، در پاسخ اعرابی كه در جنگ جمل از یگانگی خداوند از او سئوال كرد، فرمود: «ای اعرابی اینكه می گویم خداوند، واحد است چهار معنا می تواند داشته باشد كه دو معنای آن در باره خدا صحیح نیست و دو معنای آن صحیح است». اما آن دو كه صحیح نیست: یكی وحدت عددی است كه برای خدا جایز نمی باشد و لذا اگر بگوییم او یكی است و دو تا نیست، مفهوم این سخن آن است كه دومی برای او تصور می شود ولی وجود ندارد، درحالی كه مسلما برای ذات بی نهایت خداوند دومی تصور نمی شود چرا كه چیزی كه دومی ندارد داخل در باب اعداد نمی شود آیا نمی بینی كه خداوند كسانی را كه گفتند: خدا سومی از سه نفر است تكفیر كرده است؟ دومین معنای واحد كه بر خدا روا نیست این است كه به معنای واحد نوعی باشد مثل این كه می گویم فلان كس یكی از مردم است، این نیز بر خدا روا نیست (چرا كه خداوند نوع و جنس ندارد) چون مفهوم این سخن تشبیه است و خدا از هر گونه تشبیه و تنظیر برتر و بالاتر است. اما آن دو مفهومی كه درباره خدا صادق است یكی این كه گفته شود خداوند واحد است یعنی در اشیاء عالم تشبیهی برای او نیست، آری پروردگار ما چنین است. دیگر این كه گفته شود پروردگار ما احدی المعنی است یعنی ذات او تقسیم پذیر نیست، نه در خارج نه در عقل و نه در وهم، آری خداوند بزرگ چنین است.
@mehrsajamaliagdam-eq3be Жыл бұрын
میشه لطف کنید شماره تماس بزارید
@nelih1108 Жыл бұрын
کلام عوض شده
@Vahdat.vojud.Mohammady Жыл бұрын
بسیار خوب هست که شما به حضرت مسیح علیه السلام ارادت و محبت دارید پیامبر اسلام رسالت حضرت مسیح را تایید مینمایند. باوری که در اناجیل به غلط جای گرفته این هست که مسیح(ع) فرزند خداوند متعال هست خداوند در قرآن چگونگی خلقت حضرت مسیح را به حضرت آدم تشبیه مینماید حال اگر بدون پدر موجود شدن نشان از الوهیت باشد به طریق اولی بوجود آمدن بدون مادر و پدر شگفت انگیزتر و عجیب تر است لذا صفت الوهیت را همچنین برای حضرت آدم که پدر همه انسان ها است نیز باید قائل باشیم و حال در هیچ یک از ادیان بر این امر مدعی نشدند. برهانی در جهت وحدانیت پروردگار از ائمه(ع) نقل شده: اینکه اگر آفریدگار بیش از یکی باشد سه حالت رخ میدهد اولین صورت:یا یکی از خدایان بر دیگری قوی تر است در این صورت آنکه قوی است خدا است و دیگری تصور بر خداوندگاری او میشده چون صفت ضعف در خداوند راه ندارد. دومین صورت هیچکدام نسبت به هم قوت و برتری ندارد در این فرض هیچ یک نمیتوانند آفریدگار باشند چون از صفات خداوند، قادر مطلق و چیرگی و غلبه است خدایی که صفت برتری ندارد، نمیشود آفریننده باشد. سومین صورت اینکه هر دو برتری دارند که چنین چیزی عقلا ممکن نیست چون اگر چنین چیزی فرض شود یعنی هر کدام نسبت به یکدیگر در عین اینکه غالب است، مغلوب نیز گردد و این امر اصلا شدنی نیست چون قوت و ضعف نقیض یکدیگرند نمیشود دو وجود نسبت به هم، هر دو صفت را توأمان دارا باشند. مضاف اینکه حتی اگر شدنی هم بود باز صفت ضعف برای هر کدام اثبات میشد و همانطور که عرض کردیم صفت ضعف در حضرت باری تعالی راه ندارد چرا که ضعف محدودیت میآورد و حد و اندازه از خصوصیت مخلوق است. خداوند در سوره نساء میفرماید: ﻣﺴﻴﺤﻲﻫﺎ! ﺩﺭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺩﻳﻨﺘﺎﻥ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﻭ ﺑﺰﺭﮒﻧﻤﺎﻳﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﮤ ﺧﺪﺍ ﺟﺰ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ. عیسی ﻣﺴﻴﺢ، ﭘﺴﺮ ﻣﺮﻳﻢ، ﻓﻘﻂ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﻭﻳﮋﻩﺍﺵ ﻭ ﺭﻭﺣﻲ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﻳﻢ ﻫﺪﻳﻪ ﺩﺍﺩ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺶ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﻭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ: «ﺳﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ. یا خداوند ترکیب از سه حقیقت اب، ابن، روح القدس است» ﺑﻪﻧﻔﻌﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻑﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﻳﺪ. ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺄﻧﺶ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪی ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﺍﻭﺳﺖ. ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺲ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﻫﻤﻪﻛﺎﺭﮤ ﻋﺎﻟَﻢ ﺑﺎﺷﺪ.(١٧١) ﻣﺴﻴﺢ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻨﺪﮤ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮﮔﺰ إباء و امتناع نورزیده و ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ. ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥِ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ اینچنین هستند. (١٧٢) ﺧﺪﺍوند ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎﻭﺭﺵ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺒﺮﻧﺪ، ﺯﻳﺮ ﭼﺘﺮ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭیﺍﺵ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍی ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ، ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﺑﺮﺩ. (١٧٥)
@Vahdat.vojud.Mohammady Жыл бұрын
روح القدس سلام الله علیها و مسیح علیه السلام مخلوق و تجلی پروردگار متعال هستند (لم یلد و لم یولد) نه زاییده و نه زاییده شده، پروردگار احد است و شریک و شراکت و مشارکت ندارد ترکیب نیاز ایجاد میکند چرا که مرکب به قسیم خود احتیاج دارد لذا است که یکی از اسماء الهی صمد (بی نیاز) میباشد. نمیشود بی نهایت در محدود حلول یابد چون بی نهایت که حد و اندازه خورَد محدود میشود و نهایت مییابد (و لم یکن له کفواً احد) هیچ کس شبیه و مانند او نیست. روح القدس مرتبه ای اتم و اکمل از مراتب امر و ملکوت اعلای الهی است که پیامبران الهی را یاری مینماید، مقامی است که بعد از ایمان و اخلاص بدست میآید معجزات انبیاء الهی بواسطه این روح عظیمُ الشأن محقق گردیده لذا است که خداوند در سوره مائده میفرماید: ﺑﻪﻳﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﻭﻗﺘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻋﻴﺴﻲﺑﻦﻣﺮﻳﻢ! ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﻦ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ: ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪﻭﺍﺳﻄﮥ ﺭﻭﺡﺍﻟﻘﺪُﺱ، ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺩﺍﺩم ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﻧﻮﺯﺍﺩی ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺑﺰﺭﮒﺳﺎﻟﻲﺍﺕ، ﻋﺎﻗﻠﺎﻧﻪ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﺩم ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻲ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﻳﺎﺩﺕ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﻭ ﺣﻜﻤﺖ ﻭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻳﺎﺩ ﺩﺍﺩم. ﺑﺎﺯ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﻦ ﻛﻪ ﺍﺯ ﮔِﻞ ﭼﻴﺰی ﻣﻲﺳﺎﺧﺘﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﭘﺮﻧﺪﮤ ﻭﺍﻗﻌﻲ؛ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ میدمیدی ؛ ﭘﺲ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﮤ ﻣﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩﺍی ﺟﺎﻧﺪﺍﺭ ﻣﻲﺷﺪ! ﺗﺎﺯﻩ، ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﮤ ﻣﻦ ﻛﻮﺭِ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩ ﻭ ﺟُﺬﺍﻣﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺷﻔﺎ ﻣﻲﺩﺍﺩی ﻭ ﻣﺮﺩﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍذن و اراده ﻣﻦ، ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩی. ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺷﺮّ ﻳﻬﻮﺩیﻫﺎ ﻧﺠﺎﺗﺖ ﺩﺍﺩم، ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﺠﺰﻩﻫﺎی ﺭﻭﺷﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩی ﻭ ﺑﻲﺩﻳﻦﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ: ’ﺍﻳﻦﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﺟﺎﺩﻭﺟﻨﺒﻞ و سحر ﺭﺍﻳﺞ ﺍﺳﺖ!‘» (١١٠)
@Vahdat.vojud.Mohammady Жыл бұрын
در آموزه مسیحیت اگرچه پدر خداست، پسر خداست و روح القدس هم خداست. با این همه، نه سه خدا بلکه یک خدا وجود دارد یعنی سه ماهیت مستقل ولی ذات هر سه یکی است. بنابراین تثلیث در وحدانیت و وحدانیت در تثلیث باید پرستیده شود سه «چیز» یا «شخص» یا «اقنوم» در عین غیر مادی بودن از یکدیگر متمایزند و هر یک فردی است و تشخصی جدا دارد، این سؤال پیش می آید که چه چیز در آنها اصل تمایز بوده که موجب سه شخصیت و جایگاه (هم پسر، هم پدر، هم روح القدس) گردیده؟ گذشته از این، قدیم بودن صفات ممتاز هر یک از ایشان را باید پذیرفت چرا که هیچ یک از این صفات، عارض بر ذات نباید باشد تا معلول نگردد. با توجه بر این، ما با سه شخصیت مواجه هستیم که هر کدام دارای صفات ذاتی ممتازی میباشد . و نتیجه ی این توصیف، اعتقاد به آموزه ی سه خدایی است که شرک میباشد. و با قائل شدن به چنین تفسیری که: (حقیقت مشترک کلی با سه خصوصیت که هر کدام معرف یک شخص در وحدت تثلیث است.) اعتراف آشکار به مرکب بودن ذات پروردگار میشود و لازمه ترکیب نیاز به اجزاء است. تثلیث عقیده به تجسم الهى دارد، مشکل تجسد یافتن خداوند در بُعد پسر این است که در عین بی نیازی، نیاز به حرکت و غذا، استراحت، خواب و... داشته و در عین نامحدود بودن محدود در زمان و مکان و... شود. و در عینِ قادر بودن و شکست ناپذیری مغلوبِ مخلوق خود باشد، در عینِ جباریت و قهاریت مورد ستم و شکنجه قرار گیرد در عینِ سعید (خوشبخت) بودن در رنج و عذابِ باشد. مسیحیت معتقد است با توجه به گناهى که حضرت آدم مرتکب شد تمام بشر آلوده به گناه گردیدند یعنى: این گناه آنقدر شدید بود که تمام نسل بشر را آلوده کرد و براى نجات بشر از این گناه چارهاى نبود جز آنکه خدا، خود به صورت انسان در آید تا بدین وسیله توسط مردم کشته شود و به همین دلیل روحالقدس، به صورت کبوتر بر عسیى مسیح نازل شد و در وى حلول کرد؛ عیسى توسط مردم کشته شد و براى همین با فدا شدن عیسى مسیح تمام مردم از گناه نجات پیدا کردند، مشروط بر آن که به عیسى مسیح ایمان بیاورند. بنابراین مهمترین عامل تثلیث را در مسأله فدا مىتوان جستجو نمود. حال پرسش اینجا است که با فدا شدن پسر خدا بشریت از دِین گناه آدم خارج میشود؟ یا اینکه دِین سنگینتری بر گردنشان حاصل میگردد چرا که گناه سلیب کشیدن پسر خدا کم از گناه و نافرمانی آدم نیست گذشته از آن، مگر این همه پیامبران که در راه خدا شهید شدند جبران گناه بشریت که از جنس خودشان بود نکرد که خدا بعد از نافرمانی انسان ها باید خود گناه ایشان برگردن گیرد و خود را بیازارد، چه خدایی است که برای رفع ظلم مخلوق، خود ستم کش باشد و بار ستم خلق به گردن گیرد مگر برای بخشش نیاز به قربانی دارد که خود را در پیشگاه مخلوق قربانی کند؟! حاشا از این ضعف و نیاز، که برای حضرت باری تعالی قائل شویم.