Рет қаралды 5,477
نازنین, هم به من داشت خیانت میکرد هم شوهرش! وقتی شوهرش خواب بود باهم ... میکردیم|پرونده جنایی ایرانی
روزه ۱۱ دی ساله ۹۹ ساعته ۴ عصر
مهدی ۳۷ ساله در حالی که اصلا نمیدونست باید چیکار کنه
با پلیسه ۱۱۰ تماس گرفت
مهدی پشته خطه تلفن به اپراتوره ۱۱۰ میگفت
از امروز صب همسرم نازی از خونه رفته بیرون
از لحظه ایم که رفت بیرون
دیگه ازش هیچ خبری ندارم
هرچی به گوشیش زنگ میزنم یا میگه خاموشه یا میگه در دسترس نیس
اوپراتوره ۱۱۰ بعده شنیدنه صحبتایه مهدی
ازش خواست برای پیگیریه این موضوع
به کلانتری مراجعه کنه
مهدی که مونده بود باید چیکار کنه
تصمیم گرفت
چن ساعته دیگم صبر کنه تا ببینه خبری از نازی میشه یا نه
مهدی چن ساعته دیگم منتظر موند
به هرکسی از دوست و آشناها که میشناخت زنگ زد
هیچ کس هیچ خبری از نازی نداشت
همینجوری که مهدی نگران داشت توو خونه قدم میزدو با تلفن به هرکی که میشناخت زنگ میزد
یهو گوشیه موبایلش که روی میز بود
شروع کرد به زنگ خوردن
از پلیسه آگاهی با مهدی تماس گرفتنو
ازش خواستن برای شناساییه جسد
به پزشکیه قانونیه تهران بره
مهدی با شنیدنه این خبر سریع آماده شد
اما دید تواناییه اینکه تنهایی با این صحنه مواجه بشه رو نداره
برایه همین از پدرو مادره نازیم خواست تا به پزشکیه قانونی برن
حدوده ۱ ساعتی طول کشید تا مهدی و پدرو مادره نازی به پزشکیه قانونی برسن
وقتی این ۳ نفر به پزشکیه قانونی رسیدنو با جسده پیدا شده مواجه شدن
خیلی سریع تایید کردن که این جسد متعلق به نازیه
با شناساییه جسد
هر سه نفر به اداره ی آگاهی دعوت شدن تا تحقیقات در مورده این پرونده شروع بشه
ساعته حدوده ۴ بعد از ظهر
راننده ی یه ماشین نیسان
ماشینش خراب میشه و میزنه بغل
راننده ی نیسان وقتی از ماشین پیاده میشه تا ماشینشو چک کنه
متوجه یه چیزه مشکوک کناره جاده میشه
وقتی جلوتر میره تا ببینه چی کناره جاده افتاده متوجه میشه که
اون چیزه مشکوک
جسده یه زنه
این راننده خیلی سریع با پلیس تماس میگیره و این موضوعو گزارش میده
همونجام میمونه تا مامورایه پلیس برسن
وقتی مامورایه پلیس به محل میرسن
خبره پیدا شدنه جسد تایید میشه و به بازپرسو تیمه جنایی اطلاع داده میشه تا سریع به محله کشف جسد بیان
خیلی زود تیمه جنایی و تشخیص هویت به منطقه میرسنو با پروتکلایی که داشتن
هرکسی مشغوله انجامه یه کاری میشه
پزشکه تیمه جنایی به عنوانه اولین نفر
مشغوله بررسیه جسد میشه و اعلام میکنه
آثاره ضربه هایه چاقو رویه بدنه مقتول وجود داره
از طرفه دیگه دوره گردنشم جایه کبودی وجود داره
به خاطره همین علته اصلیه مرگ باید تویه پزشکیه قانونی بعد از آزمایشایه مختلف اعلام بشه
بعده پزشکه تیمه جنایی
اعضایه تیمه تشخیصه هویت دست به کار میشنو با بررسیه لباسایه مقتول
به مدارکه هویتیش میرسنو میفهمن که جسده کشف شده متعلق به زنی به اسم نازنینه که ۳۰ سالشه و متاهله
بعد از شناساییه هویتش
جسد به پزشکیه قانونی منتقل میشه و با خونواده ی مقتول تماس گرفته میشه که برایه شناساییه جسد به پزشکیه قانونی برن
همزمان با انتقاله جسد
کاراگاهایه تیمه جنایی به دستوره بازپرسه حاضر تویه صحنه
شروع به بررسیه میدانیه محله پیدا شدنه جسد میکنن
ولی بعد از گذشته چند ساعت
هیچ چیزه به درد بخوری که اونارو به قاتل برسونه پیدا نمیکنن
مهدی و پدر و مادره نازی به اداره ی آگاهی رسیدنو به اتاقه بازپرسه پرونده راهنمایی شدن
خیلی زود بازپرس از مهدی خواست تا شروع به صحبت کنه
چون موضوعه گم شدنه نازی به پلیس گزارش نشده بود
بازپرس رویه این مسئله حساس شده بود
مهدی میگفت
امروز صب من به خاطره اینکه یه ذره حالتایه سرماخوردگی داشتم تصمیم گرفتم سره کار نرمو بمونم خونه تا استراحت کنم
نازیم صب طرفایه ساعته ۱۰ صب گفت من یه مقدار بیرون خرید دارم
خریدامو که انجام دادم
برایه توام وسایله درست کردنه سوپ میگیرم
منم چون میزون نبودم گرفتم خوابیدم تا نازی برسه و واسه ناهارم یه سوپی چیزی درست کنه
با خودم فک میکردم وقتی از خواب بیدار شم
نازی سوپو درست کرده
با رفتنه نازی منم خوابم بردو وقتی بیدار شدم
ساعت طرفایه ۱ بود
چن باری نازیو صدا کردم
ولی جوابی نیومد
از جام بلند شدمو یه دوری توو خونه زدم
دیدم خبری نیستو نازی انگار هنوز نیومده خونه
به گوشیش زنگ زدم
بوق میخورد ولی جواب نمیداد
گفتم شاید دستش بنده
یه خورده دیگه صب کردم
وقتی ساعت ۲ شدو نیومد
واسه خودم یه دونه ازین سوپ آماده ها درست کردمو خوردم
شروع کردم دوباره زنگ زدن به نازی
ولی این بار گوشیش دیگه خاموش شده بود
ترس تمامه وجودمو گرفته بود
نمیدونستم چه بلایی سره نازی اومده
تا ساعته ۴ صبر کردم
دیگه دیدم طاقت نمیارم
زنگ زدم به شماره ی پلیس
جریانو گفتم
ولی بهم گفتن باید حضوری بری اداره ی پلیس
وقتی تماسو قطع کردم
با خودم گفتم شاید من دارم زیاده روی میکنم
الان نازی میاد خونه
واسه همین تصمیم گرفتم یه خورده دیگه صبر کنم
ولی یه مقدار بعد از پلیسه آگاهی باهام تماس گرفتنو گفتن برم پزشکیه قانونی
بعده مهدی
پدرو مادره نازی مشغوله صحبت شدن
این دو نفر که به سختی میتونستن حرف بزنن هنوزم تویه شوک بودن میگفتن
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل