قصه ظهر جمعه - داستان آسیابان پیر

[@hassanalinejad803]

یادش بخیر چه زود گذشت دنیا بی وفا 😣😣😣😣😣😣

[@Dimorphism]

یاد اون‌ بعد از ظهرهای جمعه بخیر چه روزهای خوبی بود.

[@mohammadheidari3926]

یادش بخیر چه دوران ساده وباصفایی بود

[@mohammadrahmani9993]

واقعا یادش بخیر سلام بر همه دوستان گلم

[@مصطفیخادمی-ن8ت]

زندگی با عشق دوران شصت بدون ارایه های زاید

[@hassanalinejad803]

واقعا قشنگ بود 😘😘😘😘😘😘😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙😙

[@ali.b5037]

👍👍👍👍

[@gholamhosseinbehrooznaghdi417]

یادش بخیر. تعطیلات تابستان خانه مادر بزرگم میرفتم و پسر عمه ها و هم سن های فامیل جمع میشدیم خانه مادر بزرگ. مادر بزرگ خدا بیامرز تلویزیون نداشت فقط یک رادیو قراضه داشت ... مینشستیم در اون گرمای تابستان به قصه ظهر جمعه گوش میکردیم. آه آه که در زندان زمان و مکان زندانی شدیم

[@majidtorabi5157]

خدا مادربزرگ شما و منو رحمت کنه

[@sattarghasemei4485]

❤❤❤

[@mahdokhtaminian1827]

❤

[@NaghmeyeFakhteh]

انگار خوابی بود و زود تموم شد چه خواب شیرینی بود