چاشت کابل | فهیم کوچک قابلی اصیل افغانی لوبیا شوربا گذارش روهید عسکری - Fahim shirin zaban qabli

  Рет қаралды 85,301

Negah نگاه

Negah نگاه

Күн бұрын

#tolotv #afghanistan #negah #kabul #old

Пікірлер: 119
@nikpaybaghlan5184
@nikpaybaghlan5184 Жыл бұрын
آفرین به همت تان که چنین کار و پیشه را به راه انداختین خداوند به کار تان برکت دهد🤲
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
./';1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@rahman9333
@rahman9333 Жыл бұрын
ماشاءالله چقدر زیبا وطنم موافق باشند 💚❤️🖤
@wm5171
@wm5171 Жыл бұрын
پیسه فهیم جان را پیشکی بدهید تا در برنامه های تان بیاید. فهیم جان باید از خود یوتوب جور کند. بیننده زیاد داره.
@ahmadmaseeh5932
@ahmadmaseeh5932 Жыл бұрын
وطنم و وطن دارایم خیلی دوست داشتني هستند.
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@bahar756
@bahar756 Жыл бұрын
واقعا که فهیم جان خوش کلام است❤️
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;/25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
/.,;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@belghisdeliri1144
@belghisdeliri1144 Жыл бұрын
عزیز دلم فهیم جان شیرین کلام ! آفرین به هِمت بلند فهیم جان و پدر جان و برادر عزیز شان ! انشاءالله در همه امورات زندگی موفق و سربلند ، باصحت و سلامت باشید ، آمین . ❤👑❤💝💖🤝🏻💯💐
@officialfahimfaizi4129
@officialfahimfaizi4129 Жыл бұрын
قربانتان تشکر
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@kamalazimi8859
@kamalazimi8859 Жыл бұрын
برشان بگو کتی دست راست خود نان بخورد اول نان خوردن را یاد بگیرد آداب نان خوردن را
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;.1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
,.;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@crystal12321
@crystal12321 Жыл бұрын
Perfect
@basiraabhar7131
@basiraabhar7131 Жыл бұрын
ماشاءالله به فهیم جان ❤️❤️❤️❤️❤️🧿🧿🧿🧿🧿🧿❤️❤️❤️❤️❤️🧿🧿🧿🧿🧿
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@shakelas3813
@shakelas3813 Жыл бұрын
نوش جان فهيم جان أرام و خوش باشد ان شاالله 🤲🌹
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@ahmadnoori9881
@ahmadnoori9881 Жыл бұрын
ای گپ را خو راست میگه پدر فهیم یوتپبر ها بسیار از این ها استفاده کردن این چینل هم به خاطر همدردی به فهیم نرفته دل تان جمع باشد به نظر مه در همی کار آشپزی خود ادامه بدهند بهتر است
@نویددارابی-ه6ز
@نویددارابی-ه6ز Жыл бұрын
دقیقا
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..;,25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
/.;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@sakhiabidi4334
@sakhiabidi4334 Жыл бұрын
موفق باشید انشالله
@ghulamalisaghi5024
@ghulamalisaghi5024 Жыл бұрын
درود بر شما برادر گرامی وگرانقدر درود بر فهیم جان نازنین ماه تابان ستاره درخشان و پدر جان شیرین سخن خوش بیان خوش کلام فهیم جان
@officialfahimfaizi4129
@officialfahimfaizi4129 Жыл бұрын
قربانتان تشکر
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@ghulamalisaghi5024
@ghulamalisaghi5024 Жыл бұрын
@@ahmedzarif130 درود بر شما برادر گرامی وگرانقدر دانا توانا مدیر مدبر آگاه از مسائل عیسی روح الله پدر آسمانی جلال برتر راهنمایی بشریت صلح برابری برادری
@JawanSher-uz4bd
@JawanSher-uz4bd Жыл бұрын
نام خدا فهیم بچه خوب است ❤
@hajishahim
@hajishahim Жыл бұрын
وطندار میوه فروش ما چیقدر فروتن بود نام خدا وطن آرام شده
@ismatabdali7924
@ismatabdali7924 Жыл бұрын
افرین مرد کار
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.;/'25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@anishazrati2545
@anishazrati2545 Жыл бұрын
Nice
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ghulamhaidarhamidullah8747
@ghulamhaidarhamidullah8747 Жыл бұрын
ههههه سلام فهیم کوچک ناز
@officialfahimfaizi4129
@officialfahimfaizi4129 Жыл бұрын
علیکم سلام تشکر
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@zarifnegzad2482
@zarifnegzad2482 Жыл бұрын
💚☝️🌹سبحان الله 🌹
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
./;,1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@ismatabdali7924
@ismatabdali7924 Жыл бұрын
فهیم چینل به خودش جور کنه و همچنان کار خود را ادامه دهد موفق باشید
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
../;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@rahmatahmadi2124
@rahmatahmadi2124 Жыл бұрын
همیشه موفق باشید 😘
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@aliakbarbashardost6451
@aliakbarbashardost6451 Жыл бұрын
فهیم جان همیشه خوش و خندان باشی 🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@zubaidasidiq550
@zubaidasidiq550 Жыл бұрын
نام خدا. فهیم بزرگ شده
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ismatabdali7924
@ismatabdali7924 Жыл бұрын
شاګرد شان هم بچه با اخلاق افرین
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
../;,25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ShermuhammadHaidary
@ShermuhammadHaidary Жыл бұрын
Aali
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;.25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@walidsmd2110
@walidsmd2110 Жыл бұрын
سلام we need fahim Jan back bro take him with you and support then will really they really in a bad situation please ❤❤❤❤
@Rose-we7ds
@Rose-we7ds Жыл бұрын
سلام واحترامات براي تان برادر فهيم در خارج نه رفتن در كابل بودن بسيار خوب بسيار وقت شده معلوم نه ميشدند كب هاي عالي ميزنند
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.;,25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
./;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
,.;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@meysamreza1632
@meysamreza1632 Жыл бұрын
Salam sipas
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@Sanasana4266
@Sanasana4266 Жыл бұрын
موفق باشید 💚❤🖤
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;1پس از این سخنان عیسی به سوی آسمان نگاه کرد و گفت: «ای پدر، آن ساعت رسیده است. پسر خود را جلال ده تا پسرت نیز تو را جلال دهد، 2زیرا تو اختیار بشر را به دست او سپرده ای تا به همۀ کسانی که تو به او بخشیده ای زندگی ابدی بدهد. 3این است زندگی ابدی که آن ها تو را خدای یگانه حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادۀ تو است بشناسند. 4من تو را در روی زمین جلال دادم و کاری را که به من سپرده شده بود تمام کردم 5و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده ـ همان جلالی که پیش از آفرینش دنیا در نزد تو داشتم. 6من تو را به آن کسانیکه تو از دنیا برگزیده و به من بخشیدی شناسانیدم. آنها از تو بودند و تو آنها را به من بخشیدی و آن ها مطابق کلام تو عمل کرده اند. 7اکنون آن ها می دانند که آنچه به من دادی واقعاً از جانب تو است. 8زیرا آن کلامی را که تو به من دادی، به آنها دادم و آن ها هم آن را قبول کردند. آن ها این حقیقت را می دانند که من از جانب تو آمده ام و ایمان دارند که تو مرا فرستاده ای. 9من برای آن ها دعا می کنم، نه برای دنیا. من برای کسانی که تو به من داده ای دعا می کنم زیرا آن ها از آن تو هستند. 10آنچه من دارم از تو است و آنچه تو داری از من است و جلال من بوسیلۀ آن ها آشکار شده است. 11من دیگر در این دنیا نمی مانم ولی آن ها هنوز در دنیا هستند و من پیش تو می آیم. ای پدر مقدس، با قدرت نام خود، کسانی را که به من داده ای حفظ فرما تا آن ها یکی باشند همانطوری که ما یکی هستیم. 12در مدتی که با آنها بودم با قدرت نام تو کسانی را که به من بخشیدی حفظ کردم و هیچ یک از آنها هلاک نشد جز آن کسی که مستحق هلاکت بود تا آنچه نوشته شده است تمام شود. 13ولی اکنون پیش تو می آیم و پیش از این که دنیا را ترک کنم این سخنان را می گویم تا خوشی مرا در خود به حد کمال داشته باشند. 14من کلام تو را به آنها رسانیده ام، اما چون آن ها مانند من به این دنیا تعلق ندارند، دنیا از آنها نفرت دارد. 15به درگاه تو دعا می کنم نه برای اینکه آنها را از دنیا ببری بلکه تا آنها را از شرارت و شیطان محافظت فرمائی. 16همانطور که من متعلق به این دنیا نیستم ایشان هم نیستند. 17آنها را بوسیلۀ راستی خود تقدیس نما، کلام تو راستی است. 18همانطور که تو مرا به دنیا فرستادی من نیز آنها را به دنیا فرستادم. 19و اکنون بخاطر آنها خود را تقدیس می نمایم تا آنها نیز با راستی تقدیس گردند. 20فقط برای اینها دعا نمی کنم بلکه برای کسانی هم که بوسیلۀ پیام و شهادت آنها به من ایمان خواهند آورد، 21تا همۀ آنها یکی باشند آنچنان که تو ای پدر در من هستی و من در تو و آنها نیز در ما یکی باشند و تا دنیا ایمان بیاورد که تو مرا فرستاده ای. 22آن جلالی را که تو به من داده ای به آنها داده ام تا آن ها یکی باشند آنچنان که ما یکی هستیم، 23من در آنها و تو در من ـ تا آن ها به طور کامل یکی باشند و تا دنیا بداند که تو مرا فرستادی و آن ها را مثل خود من دوست داری. 24ای پدر، آرزو دارم کسانی که به من بخشیده ای در جائی که من هستم با من باشند تا جلالی را که تو بر اثر محبت خود بیش از آغاز دنیا به من دادی ببینند. 25ای پدر عادل، اگر چه دنیا تو را نشناخته است، من تو را شناخته ام و اینها می دانند که تو مرا فرستادی. 26من تو را به آنها شناسانیدم و باز هم خواهم شناسانید تا آن محبتی که تو نسبت به من داشته ای در آن ها باشد و من هم در آن ها باشم.»
@NR-lz9pt
@NR-lz9pt Жыл бұрын
السلام علیکم ورحمته الله وبرکاته ! فهیم جان باشخصیت و شرین کلام و سنگین کلام و بزرگ منش نام خدا بچه با استعداد هستی واقعاً شنیدن سخنان ات هر کلامش، سبق ، بزرگی واستقامت وادب را به تماشا گران یاد می دهد نظر ما این است که اگر در رسانه ها کار گرفتی بخیر ماش ماهانه خود را به نمایش بگذار، اگر کم بود با انها کار نکن مشوره علاقمندان خود را در نظر بگیر در حفظ وامان الله سبحان وتعالی باشی🌹🌿
@officialfahimfaizi4129
@officialfahimfaizi4129 Жыл бұрын
قربانتان تشکر مفته بازی است
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;/25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@hamidsamiee6530
@hamidsamiee6530 Жыл бұрын
هم وطن عزیز پدری مهربان و فهیم شرین و بسیار دوست داشتنی جای شکر که مریضی کمی بهتر از سابق شده ولی کاری درست کردی که اجازه دادی که در ویدیو را ثبت کردیی پشتی فیم خوش کلم و رفیق دق شده بودم و خوش شدم که که کاری قابل پسند ذا اغاز کردی جانت جر با جمله فامیل موفق باشید با فهیم عزیز و دوست داشتنی سلام برسد فهیم جاج دوست دارم موغق باشی انشالله در کار و بارت .
@officialfahimfaizi4129
@officialfahimfaizi4129 Жыл бұрын
قربانتان تشکر
@FahimKhan-ko8bs
@FahimKhan-ko8bs Жыл бұрын
فهيم جان واقعت که بچه خوب است
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@sohrabzadran3364
@sohrabzadran3364 Жыл бұрын
فهیم جان ره به برنامه هایتان بگیرید خوش می‌شویم........ 🇨🇦
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;.25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@rezaheidari5180
@rezaheidari5180 Жыл бұрын
چی وقت وطن آباد شوه بریم یک اموتو قابلی بخوریم
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@توکلبهاللهج
@توکلبهاللهج Жыл бұрын
وطن عزیز م
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@schalakraemer7119
@schalakraemer7119 Жыл бұрын
Diese Video von wann ist das sagen Bescheid
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@nargissraoufi3234
@nargissraoufi3234 Жыл бұрын
برنامه های خود را با فهیم جان ادامه بدین
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@zazaitv8128
@zazaitv8128 Жыл бұрын
امید که روزی خود فهیم جان از خوداش چینل داشته باشد تا از عایدات سوشل میدیا خوداش مستفید شود نه دیگران
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..;,25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@zakiyaafghan2079
@zakiyaafghan2079 Жыл бұрын
آن دو طفل بیچاره در روبروی دوکان نشسته اند و مأیوسانه تماشا می‌کنند.... کاشکی آن دو را هم کمک می‌کردید....
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@rashidachakzaai230
@rashidachakzaai230 Жыл бұрын
Gg
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
,.;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@Hope-lm3zg
@Hope-lm3zg 18 күн бұрын
فهیم کوچک نیست. چند ساله است؟
@shreefaahamdy2365
@shreefaahamdy2365 Жыл бұрын
سرک سه نیست سرک دو است
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@abdulsabourmansouri5803
@abdulsabourmansouri5803 Жыл бұрын
پدر فهیم راست میگه یوتوب چینل ها پول نمی دادن برای فهیم جان
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;/25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@shafiqullahpanaah4806
@shafiqullahpanaah4806 Жыл бұрын
سلام.برادر شما اگر فهیم جان خوش کلام را در برنامه خود بیاریند و خیلی خوب و جالب میشه بر نامه شما..پدر فهیم راست میگه دیگه چینل ها فهیم جان رااستفاده کردن
@zohraamon2408
@zohraamon2408 Жыл бұрын
I am sure this channel will do the same thing.
@officialfahimfaizi4129
@officialfahimfaizi4129 Жыл бұрын
قربانتان تشکر
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;.25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@hosseinjamali7408
@hosseinjamali7408 Жыл бұрын
Fahim WA Padar ish cheli beaqal la
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
../25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@Asghgfdggfhfffd
@Asghgfdggfhfffd Жыл бұрын
در حالیکه پدر فهیم است اما عقل، برخورد و شخصیت فهیم کوچک از پدرش کرده بالاست از طرز صحبت اش معلوم شد که چقدر اخلاق و شخصیت داره،🤔
@ramishosmani9608
@ramishosmani9608 Жыл бұрын
😂😂😂😂 خدا میفامی تو چی رقم اخلاق داشته باشی پشتی پدرش چی میگردی
@Asghgfdggfhfffd
@Asghgfdggfhfffd Жыл бұрын
@@ramishosmani9608 همو قسم که تو اخلاق داری 🤔
@ramishosmani9608
@ramishosmani9608 Жыл бұрын
مثلای اخلاق مه تو خو هیچ کلاه قوم خویشت داشته نمیتانه باشه
@Craz_.pranks
@Craz_.pranks Жыл бұрын
ولا کمک کنین همی یک چینل جور کنه هر کس باشه پول شه میخوره ولا حتمن علاقمند داره عاید هم میکنه
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;.25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@AFGHANS_of
@AFGHANS_of Жыл бұрын
😂😀😃😂😃😄😁
@kamalazimi8859
@kamalazimi8859 Жыл бұрын
او بیدر کتی دست راست خود بخورین یا دست راست فهیم فلج است چطور؟؟
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
..,;.25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@fardeenahmadzai6824
@fardeenahmadzai6824 Жыл бұрын
پدرش بسیار آدم نافهم است
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;.25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
@mehras5875
@mehras5875 Жыл бұрын
برین اول سواد آموزی بخوانین گذرش نیست گزارش است
@fatemehshamsuddini7085
@fatemehshamsuddini7085 Жыл бұрын
فهیم روشت کرده است کمی بزرگ‌تر شوده است
@ahmedzarif130
@ahmedzarif130 Жыл бұрын
.,;25همین که او را در آن طرف بحیره پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» 26عیسی جواب داد: «بیقین بدانید به علت معجزاتی که دیده اید نیست که به دنبال من آمده اید، بلکه به خاطر نانی که خوردید و سیر شدید. 27برای خوراک فانی تلاش نکنید بلکه برای خوراکی که تا زندگی ابدی باقی می ماند ـ یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که پدر او را تأیید کرده است.» 28آن ها از او پرسیدند: «وظیفه ما چیست؟ چطور می توانیم کارهایی را که خدا از ما می خواهد انجام دهیم؟» 29عیسی به ایشان جواب داد: «آن کاری که خدا از شما می خواهد اینست که به کسی که او فرستاده است ایمان بیاورید.» 30آن ها گفتند: «چه معجزه ای نشان می دهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه می کنی؟ 31پدران ما در بیابان نان مَنّا را خوردند و چنانکه نوشته شده است: او از آسمان به آن ها نان عطا فرمود تا بخورند.» 32عیسی به آنها گفت: «بیقین بدانید آن موسی نبود که از آسمان به شما نان داد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا می کند، 33زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به دنیا زندگی می بخشد.» 34به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» 35عیسی به آن ها گفت: «من نان زندگی هستم. هر که نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. 36اما چنانکه گفتم شما با اینکه مرا دیدید ایمان نمی آورید. 37همۀ کسانی که پدر به من می بخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که پیش من می آید بیرون نخواهم کرد. 38من از آسمان به زمین آمده ام نه بخاطر آنکه ارادۀ خود را به عمل آورم، بلکه ارادۀ کسی را که مرا فرستاده است 39و ارادۀ او اینست که من از همۀ کسانی که او به من داده است حتی یک نفر را هم از دست ندهم بلکه در روز آخرت آن ها را زنده کنم. 40زیرا خواست پدر من اینست که هر کس پسر را می بیند و به او ایمان می آورد صاحب زندگی ابدی گردد و من او را در روز آخرت زنده خواهم کرد.» 41پس یهودیان شکایت کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.» 42آن ها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم؟ پس چگونه می گوید: من از آسمان آمده ام.» 43عیسی در جواب گفت: «این قدر شکایت نکنید. 44هیچ کس نمی تواند نزد من بیاید، مگر اینکه پدری که مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز آخرت زنده خواهم ساخت. 45در کتب انبیاء نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می آید. 46البته هیچ کس پدر را ندیده است. فقط کسی که از جانب خدا آمده پدر را دیده است. 47بیقین بدانید کسی که به من ایمان می آورد زندگی ابدی دارد. 48من نان زندگی هستم. 49پدران شما در بیابان نان مَنّا را خوردند ولی مردند. 50اما من دربارۀ نانی صحبت می کنم که از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمی میرد. 51من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من خواهم داد، بدن خودم می باشد، که آنرا بخاطر زندگی دنیا می دهم.» 52یهودیان با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می گفتند: «چگونه این شخص می تواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» 53عیسی جواب داد: «بیقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود زندگی ندارید. 54هر که بدن مرا بخورد و خون مرا بنوشد، زندگی ابدی دارد و من در روز آخرت او را زنده خواهم ساخت. 55زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. 56هر که جسم مرا می خورد و خون مرا می نوشد، در من ساکن است و من در او. 57همانطوری که پدر زنده مرا فرستاد و من بوسیلۀ پدر زنده هستم، هر که مرا بخورد به وسیلۀ من زنده خواهد ماند. 58این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که پدران شما خوردند و مردند. زیرا هر که از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» 59این چیزها را عیسی هنگامی که در کنیسه ای در کپرناحوم تعلیم می داد فرمود.
خاطره به خانه بر نگشت 😯
19:10
Omid Hayat Charity Foundation
Рет қаралды 28 М.
버블티로 부자 구별하는법4
00:11
진영민yeongmin
Рет қаралды 22 МЛН
This mother's baby is too unreliable.
00:13
FUNNY XIAOTING 666
Рет қаралды 41 МЛН
Ouch.. 🤕⚽️
00:25
Celine Dept
Рет қаралды 18 МЛН
Camping in Afghanistan's HIDDEN Paradise - Dangam Kunar | EP1
54:48
عمران ودان Emran Wadan
Рет қаралды 74 М.
بعد از  70  سال روی قالین نشست👈
24:13
Omid Hayat Charity Foundation
Рет қаралды 66 М.
버블티로 부자 구별하는법4
00:11
진영민yeongmin
Рет қаралды 22 МЛН