چند سال پیش همی اتفاق برای ما افتاد 5 دختر بودن از خونه هاخو فرار کرده بودن خودخو به هر خونه ای از سر دیوار انداخته بودن یکیش به خانه مامای مه رفته بود میگفت پسرت باید مره بگیره بچه مامایم زن داشت بیچاره زنش خون گریه میکرد 3 ماه هر کاری میکردن تا اوره بیرون کنه پس از سر دیوار به خانه میآمد عجب جنجالی بود بنده خداها به پلیس گفته نمیتوانستند چون حرف ناموس بسیار جنجالی میشه برای فامیل آخرشم مچوم کجا شد او دختر دید پولی برایش نمیرسه کد کدام کس دیگه دوست شد و دوباره فرار کرد حقیقت داره ای طنزها 😅😅😅😅