Рет қаралды 13,114
فایل صوتی:
drive.google.c...
--------------------------
پاره ای از تعلیمات صوفیان اعم از اینکه اصل تعلیمشان بوده یا فهمی که از آن تعالیم شده اینها رخوت آور و انحطاط آور و یک نوع تبیین نادرستی از نسبت انسان و جهان و نسبت انسان و زندگی و مرگ و خدا و دین و یک قرائت صوفیانه از دین بوده که این نکته ایست.
حافظ یکی از ناقدان تصوف بود و بسیار هم آشکار است در اشعار او و در آنجا یکی از انتقادهای اصلی این است که صوفیگری زندگی کردن نیست بلکه ترک زندگی است و این چیزی نیست که به سود ما باشد. او از دیدگاه دینی این را نمیگوید لزوما در حالی که حافظ آدم دینداری بود نه آدمی که تظاهر به دینداری بکند.
ما از همه چیز چشم بپوشیم و بهره از زندگی نبریم و حتی بخواهیم از دیدگاه الهی هم نگاه کنیم نعمتهایی که خدا برای ما نهاده اینها را زشت بدانیم و استفاده از آنها را ناروا بدانیم خودمان را محروم کنیم که به زبان امروزی اینهمه عقده در جان آدمی پدید بیاید.
اینکه دائما تکرار میکند که صوفیان عبوس اند و خوش خو نیستند این خوش خو نبودن که از تشخیصهای بسیار مهم حافظ نسبت به صوفیان است هزار حیقیقت در بطن خودش دارد یعنی کج و کوله اند و روحشان طبیعی و سالم بار نیامده و یک شیوه بهداشتی در زندگی نداشته اند انقدر محرومیت ها به خودشان دادند که دیگر خلق و خوی انسانیشان را از دست داده اند.
و اینکه حافظ اینقدر توصیه میکند که عشق و عاشقی یکی از مهمترین توصیفاتش این است که انسان را خوش خو میکند.
...
---------------------------
: منبع
مدرسه مولانا جلال الدین School of Rumi
اقبال شاعر -قسمت ۲
عبدالکریم سروش