پایان کار کیخسرو و آغاز پادشاهی لهراسب و داستان گشتاسب

[@fereshtehjalilian2190]

درود بر دوست عزیز از دیدن شما وقت خوش گشت کارتان مثل همیشه عالی

[@syas5677]

🙏🌷🌷🌷🌷🌷

[@Truthofiranhistory]

ایران دوست نازنین، ما را فالو كنید🌹

[@s.keikhosro_5555]

خوبه سپاس فقط شماره گذاری نماهنگها (کلیپها)را مرتب نامگذارای کنید

[@syas5677]

Exactly

[@saeedmodanlou1874]

شاهان آریائی بلخ نژادپرست بودند و سکاهای دو رگه آسیای میانه همواره با آنها از در مخالفت و ناسازگاری بر میامدند. آنها نظام کاست آریائی را در جغرافیای هندوستان و افغانستان برقرار کردند و خودشان را ارباب ( مهاراجا) و از نژاد برتر تلقی نمودند. زرتشتیگری شامل احکام برتریجویانۀ سران آریائی ( ایرانی) بود. سکاها ( تورانیان در شاهنامه) که بنیان گذار آئین پهلوانی هستند همواره از در مخالف و عناد با عقاید نژادپرستانۀ سران آریائی مقیم بلخ و سمنگان و کابل بر میایند. آنها به اتفاق سران ایرانی بلخ متحد کیخسرو هستند و رهبرانشان را کیخسرو انتخاب میکند. زال که به عقیدۀ پدرش سام دورگه ( حرامزاده) است در همان زمان تولدش در دره های هندوکش رها میشود تا خوراک ددان شود. سیمرغ او را می یابد و به اتفاق جوجه هایش بزرگش میکند و بسیار به او میاموزد. کیخسرو به اتفاق سیمرغ و زال آئین پهلوانی را بنا میگذارند. زال و سایر پهلوانان بخاطر انتخاب لهراسب که یک فرد مذهبی است بشدت به کیخسرو اعتراض میکنند. آنها مخالف حکومت مذهبی بودند. آنها همچنین طرفدار حقوق زن بودند در حالیکه سران آریائی زن را بشدت تحقیر میکنند. گردآفرید پهلوان است منتها سهراب یلی خودخواه و مدعی است و تربیت نژادپرستانه دارد. گردآفرید اسیر سهراب میشود و سهراب مدعی فکر میکند میتواند او را محسور دلیری و زیبائی اندامش کرده و عاشق خود کند منتها گردآفرید از دستش میگریزد و یل یلان را ناکام رها میکند. سهراب و اسفنیار چون هر دو مظهر نژادپرستی هستند باید کشته شوند تا آئین پهلوانی برقرار بماند. در داستانهای اصیل شاهنامه کاراکترهای داستانها هرکدام نمایندۀ عقاید خود هستند. به عبارت دیگر این عقاید متفاوت هستند که در داستانها پرسونیفای شدند و عقاید به یکدیگر ترحم نمیکنند. اسفندیار رستم تورانی را گبر ( مخالف زرتشتیگری) خطاب میکند و بدین سبب او را لایق مرگ میداند.