Рет қаралды 744
رسیده صبرمان به سر پرنده را رها کنید
در این زمانِ نوشدن، کلون حبس وا کنید
ز نای خاورانمان، سرود لاله بشنوید
و خفتگان خاک را یکی یکی صدا کنید
به آسمان نمی رسد اگر پیام عاشقان
جدا مسیر سرخشان ز مسجد و خدا کنید
خطاب شعر با شماست، که ذکرتان خداخداست
و کس نبود باورش، که با وطن ریا کنید !
کجا است عزم جزمتان، به رزم دشمن زمان
چرا به جای جنبشی،به حرف اکتفا کنید
چه شد پیام سبزتان، چرا صدا نهفته اید
کجا شدآن چه گفته اید؟ به قولتان وفا کنید
وگرکه نیست عزمتان، به گرمگاه ِ بزمتان
نظر دمی به دُخت خود و یادی از "ندا" کنید
رسیده داغ مادران به ژرفنای استخوان
چسان دوای زخمشان، به یک دو سه دعا کنید؟
نشسته اید در سکون،به رغم جویبارخون
مسیر استحاله را ،ز راه ما جدا کنید
وطن نمی دهد دگر به قیل و قالتان اثر
و گوید ای بهاریان: جوانه را صدا کنید!
ورای حجم درد ها و غلظت غم و عزا
برای فتح زندگی، به سرو اقتدا کنید
به یمن عیدِ فرودین و زایش گل از زمین
شکسته می شود قفس،پرنده را رها کنید!
ویدا فرهودی