Рет қаралды 331
دستگاه راستپجگاه : گوشه در آمداول راستپجگاه،
درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گوشه درآمد دوم راستپجگاه :
گشته ام در جهان و آخر کار. دلبری بر گزیده ام که مپرس
گوشه پروانه - گوشه محیر وفرود :
من بگوش خود از دهانش دوش سخنانی شنیده ام که مپرس
گوشه بیات عجم - گوشه محیراشاره به گوشه قرچه ورود به دستگاه شور
آنچنان در هوای خاک درش. میرود آب دیده ام که مپرس
گوشه قرچه :
همچو حافظ به رغم مدعیان به مقامی رسیده ام که مپرس
گوشه رضوی و فرود :
بی تو در کلبه ی گدائی خویش. رنجهایی کشیده ام که مپرس
گوشه روح افزا_گوشه محیر (بر گشت به راستپجگاه) گوشه طرز ورود به دستگاه همایون :
سوی من لب چو میگزی که مگوی لب لعلی گزیده ای که مپرس
ورود به اصفهان :
دل در گرو عشق بتان است هنوز از عمر گذشته در قمار است هنوز
گوشه چکاوک (همایون) :
گفتیم که ما دل بهم پیر شویم ما پیر شدیم ودل جوانست هنوز
گوشه لیلی و مجنون :
مارا هوس تو کس نیاموخت پروانه به جهد خویشتن سوخت
ادامه لیلی و مجنون :
عشق آمد و چشم عقل بردوخت عقل آمد وبیخ صبر بر کند
گوشه لیلی و مجنون فرود :
دوران تو نادر اوفتاد ست کاین حُسن خدابکس ندادست
گوشه نیرز کوچک، ورود به دستگاه ماهور :
دلی زلف جنون را تاب دادست. دلی دریای خون را آب دادست
گوشه نیرز :
نمیدانم کجایی جایی است زمانه آبی بی انتها یی است
گوشه نیرز فرود :
اول برخاسته افشانده گیسو او بنشسته حیران رخ او