Рет қаралды 2,084
رفتم خونه عمم شوهرش به زور ک**ر کلف*شو کرد اون*جامو مجبورم کرد براش ...
مادرم بخاطر سرطان فوت شد اسیر دست نامادری سنگدل شدم برای فرار از خونه نامادری به خونه عمم پناه بردم .شوهر عمم هر روز زودتر از عمم میومد خونه و ک**ر کلف**ش و میکرد ... و مجبورم میکرد که براش... تا بلاخره حامله شدم . تو روستا رسوا شدم و پدرم مجبورم کرد تا .. برای ادامه داستان لطفا تا پایان ویدیو با من همراه باشید
لطفا برای حمایت از من سابسکرایب کنید
/ @کافهداستانواقعی
با شوهر خالم رفیق شدم • داستان دختر دا*غی که ب...
به زنم مشکوک شدم بخاطر همین سرزده رفتم خونه دیدم اون ... • به زنم مشکوک شدم یه رو...
#داستان_واقعی
#داستان
#پادکست
#داستان_صوتی
#پادکست_صوتی
داستان های واقعی خیانت
خیانت زنان
خیانت مردان
خیانت زن و شوهر
خیانت به شوهر
خیانت به زن
داستان ترسناک
داستان انگیزشی موفقیت
پادکست صوتی
داستان موفقیت