Рет қаралды 26
به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق (چهارده اسفند)
مصدق وقتی فهمید غلامحسین [فرزندش] به شاه متوسل شده تا اجازه خروج از کشور را بگیرد از کوره در رفت و گفت : «چرا به اروپا بروم؟ پس شماها که ادعای طبابت دارید و در خارج تحصیل کرده اید چکارهاید ؟ اگر واقعا طبیب هستید همین جا مرا معالجه کنید. اگر دروغ است و مردم را گول می زنید حرف دیگری است. وانگهی من با دیگران چه فرقی دارم مگر همه مردم که بیمار میشوند، برای معالجه به اروپا میروند؟»
مصدق وصیت کرده بود در کنار شهدای ۳۰ تیر دفن شود. پس از مرگ دکتر مصدق، غلامحسین که پدر اول به او وصیت کرده بود از طریق امیرعباس هویدا، نخستوزیر به شاه پیغام داد که وصیت چنین است اما پاسخ آمد «نه همان احمدآباد خاکش کنید»
زنده یا حسین شاه حسینی آن روز را اینگونه به یاد می آورد: غسال روستا و آقای دکتر سحابی در کنار جوی آبی که از جلوی ساختمان رد میشد جنازه را غسل دادند و کفن کردند و مرحوم زنجانی نماز را خواندند.
منبع متن گفتار:کانال تلگرام مصدق به روایت تاریخ و اسناد
t.me/mohammadmosaddegh