سلاااااام و خسته نباشید ❤❤آخه برا همین محبوب و با ارزش دل مردمین❤❤
@aliasgharafsharibeigham32627 ай бұрын
سلام و سلامتی بر فرزند روشنگر ایران زمین استاد رائفی پور عزیز استادم در فضای مجازی 🇮🇷🌹♥️🌹🇮🇷 هنوزم داریم تعمیر و تمدید خاطرات میکنیم 👍🙏👍
@warfighter57468 ай бұрын
اللهم عجل لولیک فرج
@M.R-bu8eh8 ай бұрын
خدا قوت
@SangaParsi-ct6xm8 ай бұрын
I love you
@shahinrajabi48058 ай бұрын
بسيار با دانش هستي استاد لطفا در مورد معاد صحبت كنيد يا اگر قبلا صحبت كردين بي زحمت دوباره بارگذاري كنيد توي يوتويوب باعث افتخار دهه شصتي ها و شيعيان
@SangaParsi-ct6xm8 ай бұрын
Thank you
@mariomarious8 ай бұрын
Thanks for dharing these good information
@m_ns_a7688 ай бұрын
❤❤❤❤❤
@Nike2121-x5dАй бұрын
یه خاطره قشنگ ولی در عین حال غم انگیز بهگ براتون،بنده راننده هستم تو شرکت های زیادی میرم بار میبرم رفتم یکی از شهرها حالا نام نمیارم وارد شدم بارنامه و کارهای بارمو داشتم میدادم صاحب اونجا که تولید میز و صندلی و کلن ادوات اداری بود وارد شد مرد جوانی بود ۱۰ یا ۱۵ تا کارمند کنار هم میزهاشون بود و هرکسی کاری انجام میدادن ت این بنده خدا رو دیدن مثل میخ که چه عرض کنم یه جوری ایستادن که زبونم لال انگار خدامون رو دیدن تو این ۳۶ سالم ندیده بودم خخخ انشالله جلو خدامون هم همین جور مثل میخ بایستیم 😂😂😂😊😊❤❤❤
@FarshidZoghi-f1q8 ай бұрын
سلام جناب آقای رائفی پور عزیز، خداقوت برادر عزیز وسردار رسانه ای اسلام وقرآن کریم بعضی اوقات انسان از روی جوانی ویا احساس قدرت مانند داشتن ثروت تخصص وو......فرمایش های شما کاملا درست وصحیح است اما یک تجربه ای وعلم خدادادی که از لطف وبرکات خداوند واز کودکی داشتم مرحم پدرم که سواد خواندن ونوشتن نداشت ولی آدم باهوش وبا استعدادی بود وهر وقت مشکلی مثلا جاده سازی وزیر سازی راه پل سازی را روش این کار وراه حل این کار را از من که کودک ده ساله بیش نبودم از من کمک فکری می گرفت وبعد ها همین گمک های که به پدرم می کردم یک تجربه ای در میدان جنگ و به نیروهای جهاد سازندگی ونیروهای مهندس نظامی بنحوی منتقل می کردم برای مثلا کار تکراری پدرم را بچه های مهندسی جهاد و...تکرار می کردند چون هر چه گل وخاک وشن توی باطلق میریختند جواب نمی داد پس پیشنهاد دادم از تریلی وحامیان های غرازه درباطلاق های هور علعظم وهور الهویزه ویا پل سازی درمناطق جنگی درغرب با کمک دست غیب الهی خداوند از ساخت پل های شناور وخلاصه مشورت های نظامی به فرماندهان درمیدان های جنگ بود که یکی از فرماندهان گردان که چند باری چیزهای متوجه شده بود بنده را صدا کرد گفت فلانی چند تا سوال از تو دارم حقیقت را به من می گویی گفت آری گفت تو قبل از اینکه به جبهه بیای جای توی ارتش یا توی یک تشبیکات نظامی آموزش دیده ای گفتم نه گفت پس چطور هنوز قرارگاه محل عملیات را به فرماندهان لشکر اعلام نکرده تو چند ماه محل عملیات را می دانی ومی دانی این عملیات پیروز ویا شکست می خوریم را می دانی ،گفت فرمانده من یکی از بستگانم درقرارگاه هست آن بنده خدا به من میگوید گفت الان دوتا عملیات پی درپی یعنی کربلای ۲ والان درجنوب کربلای چهار هم شکست خوردیم کلی شهید ومجروح وتلفات دادیم چکار باید کرد گفتم نگران نباش به زودی یک عملیات بزرگ وپیروز منانه در راه است گفت درغرب گفتم نه همین جا جنوب گفت دقیقا کجا گفتم همین دوربر گفت لشکر ما هم هست گفتم آره وراهکارهای که قراربود برای ایشان پیش بیاید دادم ویک نکته واجب این بود گفتم فرمانده بعد از شب حمله به نخلستان ها می رسید ویک قرارگاه مهم ارتش عراق یک سنگر بتنی هست که هرچه توپ وموشک کاتیوشا روی آن اثر نمی کنه وانجا مقر قرارگاه دشمن هست وقابل تصرف نیست فقط برای اولین بار شما یک اراده توپ قویی که اسمش را نمی دانستم گفتم همان توپ دویست پنج میلیمتری از فاصله سیصد متری آنهم فقط قادر هستید یک گلوله شلیک کنید مستقم به آن سنگر تجمعات شلیک کنید گفت چرا یک گلوله گفتم با همان یک گلوله توپ سنگر دشمن نابود میشود وچون هم صدا شلیک توپ ونور ویدن شلیک توسط دیدبان عراقی بلافاصله توپ را میزنند بعد ازشلیک بچه ها باید آن محدوده را ترک کنند سوال بعدی این فرمانده گفت می دانی چه کسانی از ما شهید میشویم پنج نفر را انام بردم گفت من کی شهید میشم گفتم حالا خیلی مانده شما شهید بشی گفت کی وکجا گفتم ما حالا حالا ها شما را لازم داریم شما در غرب شهید میشوید گفت کجا گفتم فعلا نمی دانم کجا ولی میدانم شما انوخت فرمانده یا معاون فرمانده لشکر میشوید گفت وقت شهادت نزدیک شد به من میگویی گفتم آره گفت تو آنوقت کجا هستی گفتم نگران نباش دران لحظه من کنار شما هستم دیدم این بنده خدا زیاد به من نزدیک شده وبا هوش وبسیار با ایمان خودش متوجه چیزهای شده حلا بهش گفتم فرمانده من نه درارتش ونه درهیچ یگانه حتی آموزش عمومی اجباری نظامی را ندیدهام گفت پس چطور اعزام شدی گفتم با کلک گفته چطور گفتم یک پادگان آموزشی دریک دوره به نیروهایش ۴۵ روز آموزش نطامی داد ولی کارت آموزشی دران دوره صادر نکرد من با خفط اسامی فرمانده پادگان وفرماندهان تخریب تاکتیک وو،،،تقلب کردم اما دروغگو وخیال باف ملعون هست تا روز قیامت چاره جز گمراه کردن این عزیز نداشتم کاری کردم که ازقیافه من دیگه بیزار شد ،از آن عزیز کمی فاصله گرفتم که نزنه توی گوشم گفتم فرمانده خدا شاه را بیامرزد گفت چی میگی آقا شاه کیه گفتم این رضاشاه داد زد چی میگی گفتم گفتم منطور من این شاه نیست گفت پس کدام شاه را میگی گفتم شاه نعمت الله ولی را می گویم گفت شاه نعمت الله ولی کیست گفتم حاکم مسلمان بوددیگه تا بعد از عملیات
@hadialipanahi37488 ай бұрын
سلام چرا تاریخ سخنرانی رو نمی گذارید؟ آیا دلیل خاصی هست؟
@Amir.8758 ай бұрын
زده سال ۹۷
@alializadeh81958 ай бұрын
Time & Place of video ...
@میناشاعری8 ай бұрын
جناب رائفی پور چندتا کتاب بهم معرفی کنید تو زمینه تولیدات داخلی یا چندتا منبع میخام سوادمو ببرم بالا
@shahinrajabi48058 ай бұрын
استاد كجا سخراني ميكنيد لطفا اطلاع رسامي كنيد از زمان و مكان سخنرانيهاتون
@saleh007118 ай бұрын
استاد در مورد 6 میلیون ثبت نامی غزه نرو با خاک یکسان شدن غزه و هارت و پورتای رهبر الدنگ یه تحلیل بگو که الان خفه شده🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬