تاثیر رنجش کودک درون بر اهمال کاری

Рет қаралды 1,886

Hosein Melatkhah

Күн бұрын

🖇آدرس پیج ما در اینستاگرام:
/ hoseinmelatkhah
🖇سایت ما:
www.shahkareze...
🖇کانال تلگرام:
t.me/hoseinmel...

Пікірлер: 23

@mojdehrajabi3012 5 ай бұрын

معجزه زندگی منید شما❤.خدا حفظتون کنه

@hmd878 5 ай бұрын

جملات طلایی👍👍👍👍♥️♥️♥️

@maryanfarmani6121 3 ай бұрын

سپاسگزارم دکتر به خاطر نوری و آگاهی که میبخشید ❤❤❤❤❤

@MuhamadMusic 4 ай бұрын

اونجایی که گفتیدمیدونم بچه جیشت میاد😂😂😂

@silvernpatina3898 5 ай бұрын

در عین راحتی ولی خیلی سنگینه ، مخصوصا این لایوتون نمیدونم چرا احساس میکردم خیلی عمیقه و شما از عمق آوردینش به سطح تا نشونمون بدید ، و یه جورایی خیلی روی دلم سنگینی هم کرد ، و نمیدونم این روزا گریه کنم یا نه لبخند بزنم البته در تنهایی هام؛ و موضوع جالب اینه که تا یه چیز جدید از خودم از یه لایوتون کشف میکنم لایو بعدی میمونم میگم خدایا اینهام که بودن که : خلاصه تو این روزا گریه خیلی بیشتر میچسبه تا ادم حال دلش خوبه خوبه خوب باشه ؛ هرچند که میشه گفت اگاهی کسب کردن خیلی خوبه و این بعنی در مسیر تغییر هستیم ؛ ولی خب امیدوارم امیدوارم امیدوارم بتونم به اون چه که میخوام برسم و دیگه اتفاقات تکراری گذشته تکرار نشند به امید خداوند جان ؛؛؛ ممنونم استاد عزیز در پناه خداوند جان باشید و بمانید تا ابد ...

@jalalkarimi Ай бұрын

سلام و ارادت به آقای ملت خواه عزیز واقعا صحبتهای شما منو نجات داد و باعث شد با کودک درونم آشتی کنم و چه قدر تجربه شیرین و جالبی بود واقعا حس میکنم دوباره متولد شدم خیلی خیلی سپاسگزارم از بیان شیوا و راهنمایی‌های شما،،🙏🙏

@رمحمدی-ص4ت 2 ай бұрын

دست مریزاد بهترین راهنما و استاد

@Soodabe-fr6rk 5 ай бұрын

درود بیکران و سپاس بابت لایو بی نظیرتون که من مجذوب میشم و هوشیار 🙏🙏🍀🍀

@fhonarmand7245 4 ай бұрын

عالی مثل همیشه 👌👏👏👏

@Naemeh-qu6qc 2 ай бұрын

Very nice 👌👌👌👌👌👌👌

@Naemeh-qu6qc 2 ай бұрын

عالی استاد جان

@Solaleh_fakhim Ай бұрын

عالی❤

@misshashemi4052 5 ай бұрын

دقیقاً مثل من

@MohadeseHashemi-u9g 5 ай бұрын

عالی بود

@amirsallarferouzy 5 ай бұрын

استاد برتر❤

@mahsuollate.salamati 5 ай бұрын

سپاس🤍💚😇🙏

@zarafshan6058 4 ай бұрын

🙏🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼🤍

@HoSepiyani 5 ай бұрын

من الان بیست سالمه ولی هنوز تو خاطرات بچگیم گیر کردم،از کتک زدنای معلم که کلاس اول بیشتر بود اونقدر از معلم میترسیدم که نمی‌تونستم روی پام وایستم،از خانواده که کاری میکردم با سیلی یا سوزن و.. که حتی جایی که خانواده نبودن من میخواستم چایی بخورم وحشت میکردم،از خورد شدنم ولانم اینجوری هست که نه اعتماد به نفس نه عزت نفس و نه هیچی دارم،نمیدونم چرا هر چندین وقت یکباری سراغم میاد این خاطرات