Рет қаралды 235,529
در خاطرات عبدالعلی وزیری آمده است که
یک شب هنگامی که محمدرضا شاه به دیدن او در خانه اش رفته بوده از وی تقاضا کرده که آهنگی را برایش اجرا کند
عبدالعلی وزیری تار خودش را بر میدارد و دو آهنگ برای ایشان اجرا میکند که اجرای اول همین ترانه نمیدونی هست
که هنگام اجرای این ترانه اشک شاه درمی آید