Рет қаралды 7,627
شعری زیبا از محمد ثنایی (شهرآشوب) با صدای گرم مرضیه
ما ز درمان دل ریش گذشتیم و گذشت
وز سر زندگی خویش گذشتیم و گذشت
ز کم و بیش جهان گوشه غم ما را بس
که ز سودای کم و بیش گذشتیم و گذشت
اگر بر دل من عشق و وفا داد، خدا داد، خدا داد
اگر مهر تو را بر دل ما داد، خدا داد، خدا داد
مگو حکم قضا بود، که این کار خدا بود
چه سازم که نصیبم، همین رنج و بلا بود
اگر بر دل من عشق و صفا داد، خدا داد، خدا داد
اگر مهر تو را بر دل ما داد خدا داد، خدا داد
مگو حکم قضا بود، که این کار خدا بود،
چه سازم که نصیبم، همین رنج و بلا بود
تو را دیدم و دنیا دگر از چشم من افتاد،
که با یاد توام مهر جهان می رود از یاد
شوم از تو جدا تا کی، نترسی ز خدا تا کی
جفا دیده وفا کردم، تحمل به بلا کردم
آتشم مزن به جان خدایا، شد بهار من خزان خدایا
چه کنم به چه کس گویم؟ غم عشق و جدایی را
چه کنم که خدا بخشد، به تو عشق خدایی را
ای خدا مرا ز غم رها کن، درد بیدوای من دوا کن
چه کنم به چه کس گویم؟ غم عشق و جدایی را
چه کنم که خدا بخشد، به تو عشق خدایی را
ای خدا مرا ز غم رها کن، درد بیدوای من دوا کن
اگر بر دل من عشق و صفا داد، خدا داد، خدا داد
اگر مهر تو را بر دل ما داد، خدا داد، خدا داد
مگو حکم قضا بود، که این کار خدا بود
چه سازم که نصیبم، همین رنج و بلا بود
-----------------------------------------------------------------
#مرضیه
#موسیقی
#موسیقی_سنتی
#shajarian
#mahasti
#hayedeh
#شجریان
#marzieh
#marziyeh
#oldsongs