ووواااااااااووووووووو...😮😮😮😮😮😮 یعنی چی؟! باورم نمیشه ، هر چی فکر میکنم نمیتونم این داستان رو هضم کنم . نه میزان سادگی و احمق بودن پسره برام قابل درکه که ۹ مااااه نتونسته بعد از اون همه دروغ شاخدار متوجه دروغ حاملگی بشه ، نه میزان حماقت و شیطان صفتی و در عین حال کودن بودنه دختره برام قابل هضمه ، آخه مگه میشه یه دختر ۹ ماه الکی بگه حاملم ، مگه شکمش و چک نمیکرده ، مگه یه جا نمیخوابیدن ، مگه نمیتونسته ۱ بار باهاش بره حموم ، یعنی ۱ بار با هم نزدیکی داشتن بعد دختره سیم خاردار کشیده دور تا دور خودش؟ نمیدونم بقیه نسبت به این داستان تراژیک چه واکنش و ری اکتی داشتن ولی به جرات میتونم بگم با اختلاف زیاد ، عجیبترین و غیرقابل باورترین و ناراحت کننده ترین اتفاقی بود که توی ۳۲ سال زندگیم شنیدم ، واسه رقم خوردن همچین اتفاق عجیب و ناراحت کننده ای باید یک انسان بسیاااار بیمار ، بسیااااار متوهم ، کوته بین ، احمق و در عین حال خطرناک که چندین شکست توی زندگیش خورده و تا سرحد اعلا سرخورده و منزوی شده ، دقیقا توی روزایی که کاملا تشنه توجه ، محبت و دیده شدنه ، در زمان منااااااسب در مکااااان مناااااسب قرار بگیره و با مناااااسب ترین پسر ساده لوح ، کودن ، زود باور و یحتملاً پر از خلا شخصیتی آشنا بشه ، توجه داشته باشید تا همینجاش احتمال روبرو شدن یه دختر و پسر با این ویژگی های خاص شخصیتی در زمان و مکان مناسب و اشنایی و شکل گرفتن ارتباط ، یک در میلیونه ، تازه با این تفاسیر هنوز هم بستر مناسب برای خلق چنین حماسه ای فراهم نیست 😮😁 باید پیرامون این رابطه دنباله ای از اتفاقات عجیب ، خریت های نادر ، اعتماد کردن های بی منطق و رفتارهای احمقانه از اون زوج و زنجیره ای از اطرافیان که همه از دم ساده لوح ، بی عرضه و احمق تشریف دارن بدون توقف رخ بده تا به چنین فاجعه ای ختم بشه. حتی اگر یکیشون یکم عقلانی کار میکرد ، شکمش رو به دیتی میزد ، یه نگاهی به شکم ورقلمبیده مینداخت ، یا باهاش حمام میرفت (البته منظورم شوهر ، خواهر شوهر یا مادر شوهره😆) یا اون پدر مادر احمق پسره یه دکتر میاوردن خونه چکابش بکنه ، براحتی متوجه این دروغ میشدن که نشششششششدن ، یه دختر بیگناه به اون فجاحت نمیمرد که مُرد ، یه بچه تو نطفه خفه نمیشد که شد ، چندیندخانواده عزادار نمیشدن که شدن ، واقعا داستان عجیبی بود ، چقدر ادما بیرحم و خطرناک و طغیانگر شدن که حتی توی شکم مادر ، توی نطفه هم از گزند و آسیب هم در امان نیستن ، خودخواهی ها و زیاده خواهی های ما حد ومرز نداره ، تموم شدنی نیست ، نه جیبامون پر میشه نه حسابامون پر میشه ، نه شکمامون سیر میشه و نه خواسته هامون تمومی داره ، خودمون شدیم بی رحم ترین و بزرگترین دشمن خودمون ، ۱ سانتی متر اون طرف تر از خودمون رو نمیبینیم ، بخدا پاش برسه ، پای قدرت یا ثروت و پول درمیون باشه حتی از رو برادر و خواهر و پدر و مادرمون هم رد میشیم ، کدوم موجودی در طبیعت مثل ما رفتار میکنه؟ از حیوان ترین حیوانات هم حیوان تریم ، البته بلانصبت دوستان ، انسان های خوب هم زیادن ، همه اینجوری نیستن ، روی سخنم با خودمه ، این همه زیاده خواهی و دست درازی تا کی ؟ واسه چی؟ مگه چقدر زندگی میکنیم ؟ اگر هممون خوش شانس باشیم و ۱۰۰ سال عمر کنیم ، در مقایسه با عظمت کیهان و عمر کائنات و سیارات ، ۱۰۰ سال زندگی انسان که هیچ ، ۲۰۰ هزار سال عمر بشر هم اصلا به حساب نمیاد ، اصلا دیده نمیشه ، مثل گذر یک میلیونیوم ثانیه در یک روز یا ساله ، چه برسه دیگه ۴۰ سال ، ۶۰ سال و ۱۰۰ سال زندگی بی ارزش ما . زندگی بقدری کوتاهه و سریع رد میشه که اگر حتی ذره ای از اون صرف چیزی بجز عشق و محبت و دوست داشتن بشه ، باختیم ، هممون بازنده ایم... (عذر میخوام زیاد فک زدم ، 😜 امروز روز خوبی نداشتم ، با شنیدن این داستان دیگه روز بدم کامل شد)
@MojremEtefaghi Жыл бұрын
خیلی خوب بود 👌❤️
@Someone-xr9uz Жыл бұрын
harfe dele kheyli ha ro zadid
@parsamohmdzde2276 Жыл бұрын
منم برام قابل درک نیست ،چطور شوهرش متوجه نشده که الکی میگه باردازم ،اخه ۹ ماه ،یه بار لخت ندیدش ؟!!! دست به شکمش نزد ؟!!!!یا شکافتن شکم دوست باردارش !!!!!😢😢😢😢 استوی عزیز ،تشکر از شما ❤
@royab5684 Жыл бұрын
ک
@Anahita74846 Жыл бұрын
باورم نمیشه این همه تایپ کردین 👀🗿😅 دیگه نیازی نیست تا اخر ویدئو رو نگاه کنم😁😂