Рет қаралды 1,349
حسن یزدانی گفت
از صمیم قلب آرزو داشتم امروز به شما تبریک کسب مدال طلا را به اشتراک بگذارم و خداى خود را شاهد میگیرم در این راستا از کوچکترین تلاشى دریغ نکردهام… از روزهای اول جراحی تا ثانیههای اخر فینال، با جان و دل جنگیدم تا در شرایطى که شادی در دل مردم عزیزم کمرنگ شده، امیدی در دلشان زنده کنم… و حتی براى چند ثانیه مسبب افتخار و شادی شما باشم.
نامش را حکمت، قسمت، تقدیر، نمیدانم چه بگذارم ولی میدانم که حتما خدا بهتر از همه ما میداند و راضی به رضایش هستم؛ اگر از توانایى و میزان آمادگى خودم اطمینان نداشتم هرگز پاى در این میدان بزرگ نمیگذاشتم؛ در بالاترین میزان امادگى چه به لحاظ جسمی و چه روحى به پاریس رفتم، اتفاقی که دست مرا از مدال طلا دور کرد، تقریبا غیرقابل پیشبینی بود چه براى من و چه براى کادر درمان، احتمال این اتفاق در مجارستان بسیار بالاتر بود و با این که دوره درمان تکمیل نشده بود رفتم تا همین اتفاق را محک بزنیم و بعد از اطمینان، برای المپیک آماده شدیم و به گواه دکتر سهراب کیهانی تا ثانیههاى اول فینال هیچ مشکلی نداشتم ولى اتفاق است و هیچ یک از ما از یک ثانیه بعد خود خبر نداریم ولی من از تلاش و امید، دست نمیکشم.