Рет қаралды 1,740
با بررسی مشکلات ایرانیان متوجه می شویم ایران در گردابی از مشکلات اجتماعی اقتصادی فرو رفته است که هر روز بر این بحران ها افزوده می شود.
ما سعی نمودیم گزیده ای از مناظره دکتر محمد فاضلی که به بررسی واقعیت جامعه می پردازد با شما به اشتراک بگذاریم .
ما تبدیل شدهایم به جامعه مسائل حلنشده! در زمان شاه هم عدهای به جامعهشناسها میگفتند حرفهای غربی میزنید! در دولت شاه هم که به غربگرایی متهم بود، عدهای به جامعهشناسها میگفتند حرفهای غربی میزنید! در آن حکومت هم که میخواست سرتاپا غربی شود، عدهای میگفتند این حرفها غربی است! و شد آنچه شد! مردم مطالبهگر هستند، بر سر فساد، بر سر اشتغال، بر سر زنان، بر سر مداخله در سبک زندگیشان، بر سر تخریب محیط زیست. مجموعهای از تناقضات را نمیتوانید پوشش دهید. به میلیونها نفر بگویید مقاومت کنید و بعد ببینید خودشان طور دیگری زندگی میکنند! وسایل خودشان را از جای دیگری میخرند، بچههایشان در جای دیگری زندگی میکنند
باید بدانیم جامعه ایران در چه وضعیتی است. فقط ۱۴ درصد متولد سالهای قبل از انقلاب هستند، ۸۶ درصد پس انقلاب به دنیا آمدهاند. این جامعه گسترش یافته و رشید و بالغ شده و تحصیل کرده است. این جامعه از برخی عارضهها رنج میبرد. نرخ بیکاری بسیار بالاست، حتی با نرخهای پایین مشارکت این بیکاری بالاست. بیکاری به شکل نابرابری بین زن و مرد تقسیم شده؛ مردان پنج برابر زنان شاغل هستند! نرخ بیکاری زنان ۱۳ درصد، نرخ بیکاری مردان ۷.۲ درصد. در جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال، نرخ بیکاری مردان ۱۳.۸ و نرخ بیکاری زنان 28.3 درصد. جوان ۱۸ تا ۳۵ سال دوبرابر کل بیکار است! تعداد دانشجویان زن ۲۰ هزار نفر بیش از مردان است، زنان بیشتر دانشجو شدهاند؛ اما نرخ بیکاری آنها دوبرابر است. نرخ مشارکت اقتصادی آنها هم یکپنجم است. طبیعی است که من مثل زنان اسم این را بگذارم یک تبعیض ساختاری علیه زنان.
پیشنهاد می کنم کتاب ایران بر لبه تیغ، محمد فاضلی (تالیف)، ناشر: روزنه را حتما مطالعه نمایید .
این جامعه گسترش یافته و رشید و بالغ شده و تحصیل کرده است
این جامعه از برخی عارضه ها رنج می برد. نرخ بیکاری بسیار بالاست، حتی با نرخ های پایین مشارکت این بیکاری بالاست
بیکاری به شکل نابرابری بین زن و مرد تقسیم شده؛ مردان پنج برابر زنان شاغل هستند!
نرخ بیکاری زنان 13 درصد، نرخ بیکاری مردان 7.2 درصد.
در جوانان 18 تا 35 سال، نرخ بیکاری مردان 13.8 و نرخ بیکاری زنان 28.3 درصد. جوان 18 تا 35 سال دو برابر کل بیکار است!
تعداد دانشجویان زن 20 هزار بیش از مردان است، زنان بیشتر دانشجو شده اند، اما نرخ بیکاری آنها دو برابر است. نرخ مشارکت اقتصادی آنها هم یک پنجم است. طبیعی است من مثل زنان اسم این را بگذارم یک تبعیض ساختاری علیه زنان.
همین جامعه در 10 سال گذشته میزان برخورداری ثروتمندترین دهک به فقیرترین دهکش از 11 برابر شده 14 برابر؛ یعنی نابرابری هم گسترش یافته است.
طبق گزارش دو سال پیش مرکز پژوهش های مجلس، ما در طول دهه 90 یک افول اقتصادی وحشتناک را تجربه کردیم. این افول در حدی است که اگر تا سال 1405 ما سالی 8 درصد رشد اقتصادی داشته باشیم، شش سال متوالی رشد 8 درصد، آن هم برای اقتصادی که از اول دهه نود رشد اقتصادی آن میانگین صفر بوده این گزارش می گوید تازه آن سال می رسیم به جایی که سال نود بودیم! و می دانیم این غیرممکن است!
این جامعه ای است که 60 درصد شاغلانش پوشش بیمه ندارند!
این جامعه دچار 18.4 درصد فقر است، یعنی از هر پنج نفری که از کنار شما رد می شود یکی در فقر مطلق به سر می برد!
در این جامعه دولتش به شدت کسر بودجه دارد و جایگاه جهانی اش این است. ما باید ببینیم داریم کجا زندگی می کنیم!
روایت من از جامعه امروز من این است که جامعه ای است که به شدت بالغ شده، از 36 میلیون نفر شده 84 میلیون، تحصیلاتش به شدت رفته بالاتر، به لحاظ آگاهی بسیار پیشرفت کرده. این جامعه به شدت جهانی شده، به شدت می تواند خودش را مقایسه کند. به شدت مردمش به سفر می روند و خودشان را با جهان مقایسه می کنند. این جامعه مواجه شده با یک ساختار حکمرانی که دائم دارد توانش را از دست می دهد و به شدت بر سر موضوعات مختلف انرژِی خود را هدر داده است.
میانگین هوشی و توانایی جامعه بالاتر از حکومت بالاتر است؛ این وضعیت جامعه ایرانی را به استیصال رسانده است!
این روزها دیگر فقط مهاجرت نخبگان نیست، مهاجرت تکنسین های نیروی کار شما هم دارد رخ می دهد
آدم هایی که درون ساختار تصمیم گیری هستند می شود روی اکثریت آنها دست گذاشت و ادعا کرد که آنها از میانگین آدم هایی که در جامعه هستند پایین تر هستند.
رویای توسعه دارد بر باد می رود.
جامعه احساس می کند دارد تمام ظرفیت هایش را از دست می دهد.
انسان موجودی است که در سایه آینده زندگی می کند.
احساس جامعه این است که این مدل از حکمرانی و این مسیری که داریم طی می کنیم آینده ای براش بنا نمی کند، بنابراین جامعه ایرانی حق دارد ناآرام باشد چون آینده اش را برآورده نمی کند.
ما سال ۹۰ هم همین حرف ها را می زدیم…اگر این مسیر درست بود پس از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ باید اتفاقی رخ می داد.
امروز با جامعه ای ناآرام مواجه ایم که حق دارد و ناراضی است و حق دارد و در روشن ندیدن آینده هم حق دارد.
محمد فاضلی، جامعه شناس: ما تبدیل شده ایم به جامعه مسائل حل نشده! در زمان شاه هم عده ای به جامعه شناس ها می گفتند حرفهای غربی می زنید!
مجموعه ای از تناقضات را نمی توانید پوشش دهید. به میلیون ها نفر بگویید مقاومت کنید و بعد ببینید خودشان جور دیگری زندگی می کنند! وسایل خودشان را از جای دیگری می خرند، بچه هایشان در جای دیگری زندگی می کنند!
ما تبدیل شده ایم به جامعه مسائل حل نشده!
این جامعه انبوهی از مسائل حل نشده در ذهنش دارد، از اسیدپاشی در اصفهان بگیرید تا مرگ ها در بازداشتگاه ها…