Рет қаралды 1,283
ای نو بهار عـمـرم از پــيش ديـده رفتی
خــار غـم جــدای بر دل خلــيده رفت ی
با قوس تير مژگان زان بازوی دل آويز
تيری زدی به جانم زخمش نديده رف تی
يک بار رخ نمودی آتش زدی به جانم
پيراهن صـــبوری از تن دريــده رفتـ ی
رفتی به سير بوستان گل کشتی درگلستان
زان پنچه های نازک گلهاره چيده رفتی
ای نـور ديدٔه من يک بار به من نديدی
از کوچه نـدامت ابـرو خميده رفتی