سلام وقت به خیر صدای خوبی دارید وباطنازی جذابیت خاصی به داستان میدهید
@hilla-n9u8 ай бұрын
افرین به مهدی ،خیلی مرد بود و عاشق زنش که هیچ دفاعی از خودش نکرد و یا شکایت نکرد و از همه مهمتر که راز اکرم رو بر ملا کرد ،واقعا چنین ادمهایی خیلی کم پیدا میشن ،خدا رو شکر که اگه والدینش رو این خانم از دست داده ولی یه مرد خوب داره که مثل کوه پشتش ایستاده و با وجدان و شریف هست
@XIranianPrincessX8 ай бұрын
درود بر مستانه جان عزیزم. مرسی برای داستان و زحماتت خانم گل. 😊❤❤❤🙏🏼🥰😍😘👌🏼🍀👏🏻👏🏻👏🏻.
@SAEID3232-o4v8 ай бұрын
ایشون مستان بانو هستند 😅
@XIranianPrincessX8 ай бұрын
@@SAEID3232-o4vمرسی از اطلاعاتت دوست عزیز. 🙏🏼❤️🌹.
@فاطمهفخاری-ك7ف16 күн бұрын
صداتون زیباتوون و داستانتون خیلی زیباس
@behrokhbonakdarpour48158 ай бұрын
عجب داستان عجیب و غریبی. آخرش معلوم نشد اکرم و برادرش چی شدن
@Ava_c318 ай бұрын
Thanks ❤.
@hamade84868 ай бұрын
درود وسپاس باران عزیز ❤❤
@EmadYousefian-p3x8 ай бұрын
این دیگه واقعا مثل یک فیلم سینمایی بود
@RahelehDakhili-21228 ай бұрын
Awesome ❤
@minabadori8 ай бұрын
❤❤❤❤❤عالی
@gshjxjdkklll19688 ай бұрын
مبینا چقدر قشنگی دختر قربونت برم الهی
@GhazalNorei8 ай бұрын
منم میخوام داستان زنگی مو بگم ک غمگین تر از اینه
@samira1364h8 ай бұрын
❤❤❤❤✌✌
@hilla-n9u8 ай бұрын
مهدی هم خودش قربانی نقشه های اکرم و همچنین دل مهربون خودش شد و به اونهم ظلم شد ،برای فرستنده داستان و خانواده اش ارزوی بهترین ها رو دارم
راوی عزیزچقدرماشا الله وعزیزم وقربونت برم توقصه به کارمیبری نکن نکن
@ha32788 ай бұрын
یک استاد ایرانی در برنامه شون می گه: هیچ وقت از روی دلسوزی برای کسی کاری انجام ندین. منم حرفش رو پذیرفتم. چون خودم هم تجربه کرده بودم. تو این داستان هم یکبار دیگه بهم ثابت شد. مادر رژان نباید برای اکرم دلسوزی می کرد و اونو به خونش راه می داد.
@ZohreKolaee8 ай бұрын
❤❤❤
@MostafaSahraee8 ай бұрын
سلام خانم خوشگل عالی بود زنده باشی 🎉🎉🎉
@احمددیلمی-ن2ز8 ай бұрын
سلام خسته نباشین میگم این دختره بود که داستان زندگیشو میگفت دو نفر بهش تجاوز کردن چه جوری بایستی باهاش آشنا بشم میخوام باهاش ازدواج کنم ممنون میشم راهنماییم کنین این دختره که یک سالم رفته بود زندان بعد آزاد شد❤❤❤❤❤❤❤
@freedom1108 ай бұрын
آفرین مرد بزرگ،مطمئنی که طرف قصد ازدواج داره
@imandizhma65658 ай бұрын
چرا اون یکی رو نمیگیری که ۷ نفر بهش تجاوز کرده بودن تازه سابقه زندانشم ۲ سال از این یکی بیشتر بود😁
@gshjxjdkklll19688 ай бұрын
هفت سال با دختری بودم هر کاری بگی با هم کردیم سر یه اطفاق یک میمون امد خواستگاریش مادر دختر یکبار شب تو کاهدان ما را دید غرق لذت بودیم بهش گفتم میخوامش اما مادرش از لج من دخترش فوری دادش به اون میمون شب زفاف یک ابمیوه قرص خواب بهش دادم گفتم وقتی رفتین حجله بهش بده اب میوه داد بهش داماد لخت رفت خواب پنجره پشتی باز کرد رفتن تو اطاق تا پنج صبح شش بار کلوچه کوبیدیم پنج سال بعد عروسی هر شب میکوبیدیم غرق لذت تا از روستا رفتن با گریه از هم جدا شدیم سالهاست میگذره ولی یک زره هم از عشقم کم نشده ولی داغش به دلم مونده