Рет қаралды 1,750
از تاجزاده تا شاهزاده در واقعیت و خیال
گزاره ی «از شاهزاده تا تاجزاده» چه میخواهد پیش بگذارد؟ آیا با ریختی دیگر از آرزواندیشی ی ایرانی و فرهنگ منحط انتظار روبهرو هستیم؟ کسانی که همبستهگی گستردهای میان منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی از تاجزاده تا شاهزاده را پیش کشیدهاند، کجا ایستادهاند؟ چه میخواهند؟ و آنچه میخواهند، چه نسبتی با واماندهگی ی تاریخی ایرانیان در گذار از جمهوری اسلامی از یکسو و گذار از سنت از دیگرسو دارد؟ چه رشتهای این آرزو را به فربودها و واقعیتها ی سیاسی در ایران امروز میرسان؟
آیا در فرآیند دشوار گذار دمکراتیک در ایران ذهن جمعی ایرانی به «شعر» که در آن خبره است بازگشته و سیاستسرایی میکند؟ یا در این شعار تازه شعور سیاسی هم دیده میشود؟
آیا جریانها ی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی نیازمند یک خانهتکانی ژرف در میان هواداران خود هستند تا زمینهها ی همکاری و همسویی با دیگران فراهم آید؟ یا نیروها ی مدعی جایگزینی در بنیادها از امکانات دماغی و سیاسی همکاری با جریانها ی همآورد بیبهرهاند؟ آیا نامآوران پهنه ی سیاست شجاعت لازم برای ایستادهگی در برابر هواداران تندرو خود را هم دارند؟
و میتوانند سرمایهای را که دارند به هنگام خرج گذار دمکراتیک کنند؟ یا ما با گروهی متوهم و بدپندار روبهرو هستیم که برای سواری گرفتن از مردم حساب باز کردهاند؟
از شاهزاده تا تاجزاده آیا حکایت واماندهگی مردمانی است در گشودن کلاف درهم سیاست در ایران و کوتاهی سقف کنش سیاسی پویا در آن یا داستان نشستن در کلاس تاریخ و تکاپو ی پرهیز از کمدی تکرار تاریخ؟
مردمان رنگارنگ ایران حقوقی دارند که باید رعایت شود؛ و گروهها ی گوناگون منافع و خواستهایی که باید از مسیر حکومت دمکراتیک و تعادلات نمایندهگی پیگیری شود. آیا کسانی که این انگارهها را باد میکنند، هنوز و همچنان میخواهند الگو ی انقلاب بهمن ۵۷ و برآمدن رهبری فرهمند همانند روحالله خمینی را تکرار کنند؟
یا دریافت مناسبی از سیاست در میان است، و میخواهند همآوردیها ی سیاست را برای فردا و داوری مردم بگذارند؟
از اتحادها ی ساختهگی (همانند منشور مهسا)؛ و رهبران ساختهگی (همانند کسانی که در کنگره ی جورجتان گردهم آمدند و هنوز آشکار نیست این کارک از کجا کلید خورد! ) چه میتوان آموخت؟
آیا امروز باید در مورد زمین، قانونها، و داوران بازی سیاست در آینده همسو و همنظر شویم، یا اختلافها ی سیاسی خود را هم باید حل کنیم؟
برای گذار دمکراتیک در ایران آیا ما نیازمند همسویی و همکاری بر سر اعلامیه ی گذار از جمهوری اسلامی ایران هستیم یا نیازمند یک قانون اساسی منسجم و همهپذیر؟
در گفتوگویی بسیار شنیدنی با مهرداد خوانساری که سیاستمداری کهنهکار و برجسته و مشروطهخواهی مدرن است، همه ی این پرسشها و چالشها را در میان گذاشتهام و پاسخها ی او را به پیشگاه شما آوردهام؛ مهرداد خوانساری در پهنه ی سیاست از کهنهکاران است، اما خوشبختانه خود را در گذشته و کهنهها زندانی نکرده است.
با مهربانی، پسند (و سابسکرایب) و بازخوردها ی خود این پرسش را روزآمدتر و پاسخها را ژرفتر کنید.