Пікірлер
@PariEsmaili-yo6fv
@PariEsmaili-yo6fv 5 ай бұрын
اجرت با امام حسین (ع )
@khalildashti4112
@khalildashti4112 10 ай бұрын
بی مشک و بی دست ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس بشکسته دل ،گریان خیمه ها تا بنگرد عباس عباس دیدم چو من آن طفلان بی تاب ،دادم به آنان من وعده ی آب یا رب من دل خسته تو دریاب یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس در بین دشمن تنها شدم من ، سز گشته در این صحرا شدم من غرقاب درد و غم ها شدم من ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس از تن جدا گشته دست هایم ، آماج درد و رنج و بلایم گریان بر احوال خیمه هایم ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس چون یادم آید از کام اصغر ، وان حال زار اطفال مضطر از غصه گردد جانم پر آذر ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس یا رب نمانده تاب و توانم ، تا جغد غم از خیمه رانم وز تشنه کامی طفلان رهانم ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس بودم امید آن نا امیدان ، بودم پناه آن بی پناهان بس اشک خجلت ریزم به دامان ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس عباس دگر قدرت ندارد ، کز علقمه آبی خیمه آرد ای کاش از این غم جان سپارد ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس بر آب افتد گریان نگاهم ، بر بسته دشمن تا خیمه راهم او غرق خنده من غرق آهم ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس گر مانده یادم زنده به دوران ، جان داده ام من بر عهد و پیمان جانم به راه دین گشته قربان ، یا رب چه سان خیمه رود عباس عباس
@khalildashti4112
@khalildashti4112 10 ай бұрын
متن نوحه فخری (سکینه گفت با زینب) سکینه گفت با زینب ببین شمر ستمگر را ز بهر کشتن بابم به کف بگرفته خنجر را گلوی تشنه میخواهد کشد سبط پیامبر را بکن مخبر تو ای عمه من محزون مضطر را که حنجر تیغ در بر می کشد یا تیغ حنجر را؟ سکینه گفت بابم آمده امشب به مهمانی ز نور روی وی کاشانه ام گردیده نورانی گذارم من لب خود بر لب آن دلبر جانی اگر بوسی لب باب مرا عمه تو میدانی که شکر شیر در بر میکشد یا شر شکر را؟ ز بیداد سپاه ابن سعد و آل بوسفیان به دریای الم شد کشتی آل ابا طوفان فتاده پیکر اکبر چو گل بر دامن میدان بگو عمه تو از یاری به حق خالق سبحان که پیکر خاک در بر میکشد یا خاک پیکر را؟
@khalildashti4112
@khalildashti4112 10 ай бұрын
عموی تشنگانم عموی مهربانم برادر جان ابوالفضل امید کودکانم عزیز به ز جانم برادر جان ابوالفضل تک تنها تو رفتی برادر سوی میدان که آبی آوری برای تشنه کامان حریم خیمه ها را ز جان بودی نگهبان توی لب تشنه سقا امید کودکانم برادر جان ابالفضل برادر جان ابالفضل عموی تشنگانم عموی مهربانم برادر جان ابالفضل تو سردار دلیره حسین بی معینی تو در میدان شبیه امیرالمومنینی سر افراز دو عالم مه ام البنینی ز مدح تو چه گویم بود قاصر بیانم برادر جان ابالفضل برادر جان ابالفضل عموی تشنگانم عموی مهربانم برادر جان ابالفضل