Рет қаралды 228
امام ابوعبداللّه محمدبن عمربن حسينبن حسين تيمي بكري طبرستاني رازي، ملقب به فخرالدين و معروف به ابنخطيب و خطيب ري يكي از حكيمان نامبردار و از جمله متكلمان و ناطقان زبردست است.
تولد امام روز 25 رمضان سال 544 در ري بود و وفاتش در سال 606 هجري، روز اول شوال، در هرات اتفاق افتاد.
امام ابتداد نزد پدر مشغول تحصيل شد، پس از مرگ وي پيش مجدالدين گيلاني تلمذ كرد و آن گاه كه مجدالدين گيلاني جهت تدريس به مراغه دعوت شد فخرالدين نيز در مصاحبت او بود و زماني دراز علم كلام را پيش وي ميخواند و ميگويد: در اين مدت كتاب شامل امام الحرمين جويني (419-478 ه.ق) را كه در علم كلام پرداخته، حفظ ميكرد.
چون فخرالدين قامت بركشيد و بباليد، رهسپار خراسان شد و در آنجا بود كه به آثار ابوعلي سينا (در گذشته 428 ه.ق) واقف شد و به مطالعه آنها مشغول گشت.
فخرالدين پس از تحصيل به ماوراءالنهر مسافرت كرد و در نزد غياثالدين و برادرش شهابالدين كه از پادشاهان غور بودند، تقرب حاصل كرد، ليكن اين تقرب و منزلت ديري نپاييد. زيرا امام به واسطه اعتراضات و انتقاداتي كه در مسئله تجسيم و تشبيه بر كراميه ميكرد، كراميان در صدد قتل وي برآمدند و حتي زهر در طعامش كردند. كراميه كه پيروان ابوعبداللّه محمدبن كرام (در گذشته 255 ه.ق) از اهل سيستان هستند.
ابوعبداللّه اعتقاد داشت كه خدا بر عرش مستقر است و اسم جوهر بر او قابل اطلاع است و در كتاب عذاب القبر خود گويد كه ذات و گوهر خدا واحد است و به قسمت بالاي عرش مماس است و همو حلول و تناسخ را جايز ميدانست (مقصود از بيان اين مطلب اين بود كه چون پس از اين در عقايد امام بحث خواهيم كرد، سابقه ذهني خوانندگان عزيز بيشتر شود.)
داوود طيبي گويد در اول كه امام به هرات بود، فقير و تنگدست بود و چيزي نداشت و من در يكي از مدارس مجهول و گمنام او را ديدم كه مريض بود. از تنگدستي خويش به من شكايت كرد. من از بازرگانان نامدار چيزي از زكوة مالشان بگرفتم و به وي دادم تا به خراسان برود.
چون امام در حكمت و كلام تبحر داشت و از ذوق شاعرانه هم بينصيب نبود، آن گاه كه استدلال ميكرد، سخنش متين و استوار بود و زماني كه مقصودش ترغيب مردم بود به استادي مهارت بينظيري خلق را به انجام مقصود برميانگيخت و بدين جهت بود كه همه به مقام علمي او اعتراف داشتند، او را به انواع ميستودند. از صفات مهم امام تكثير و توفير دليل است بر اثبات يك مدعا، در دفتر هفتم مثنوي كه منسوب به مولانا جلالالدين بلخي است چند بيتي آمده كه مؤيد اين مطلب است:
كوه و دريا و درخت و برگ و شاخ
جمله مخلوقات اين كاخ فراخ
شاهدي بر وحدت ذات خدا ديده عقل اي برادر برگشا
فخر رازي رحمةاللّه عليه... آن امين اللّه موثوق عليه
غير اين جمله براهين و دليل بر كمال ذات خلاق جليل
از كمال عقل فرد كم عليل كرده اخراج او هزار و يك دليل.
مؤلفات امام فخر رازی
از امام آثار بسيار ذكر كردهاند كه ما مهمترين آنها را در ذيل نقل ميكنيم:
1- تفسير قرآن معروف به تفسير كبير كه خود آن را « مفاتيح الغيب » ناميده است. اما تمام عجايب و شگفتيهاي علوم را تا روزگار خويش در آن گرد آورده است. در پايان گفتار، درباره اين كتاب سخن خواهيم گفت.
2- تفسير قرآن معروف به تفسير صغير كه خود آن را اسرارالتنزيل و انوارالتأويل ناميده است.
3- تفسير سوره فاتحه كه يك جلد جداگانه بوده، ولي ابنالقفطي گويد كه: در تفسير سوره فاتحه، كتابي در 12 جلد به خط ريز و كوچك خود نوشته است.
4- المطالب العالية در علم كلام. ولي ابنالقفطي گويد: المطالب العالية در حكمت است. ولي ظاهراً قول ابنالقفطي اشتباه است چه اين كتاب در مطالب كلامي بحث ميكند و ما بعداً يك مسئله از آن را در همين بخش از لحاظ خوانندگان گرامي خواهيم گذرانيد.
5- نهاية العقول
6- كتاب الاربعين في اصول الدين
7- المحصل
8- البيان و البرهان في الردعلي اهل الزيغ و الطغيان
9- المباحث العمادية
10- تحصيل الحق
11- تهذيب الدلائل
12- عيون المسائل
13- ارشاد النظار الي لطايف الاسرار
14- أجوبة المسائل البخارية
15- المعالم در كلام
16- المحصول در اصول فقه
17- لباب الاشارات در فلسفه كه خلاصه اشارات شيخ رئيس ابوعليسينا است و الحق امام در خلاصه كردن و پيراستن اين كتاب هنر كرده است. اين كتاب با اشارات شيخ در سال 1339 به كوشش استاد محمود شهابي در دانشگاه تهران چاپ شده است
18- شرحي بر مفصل علامه جاراللّه زمخشري (وفات 538 هجري)
19- شرح وجيز غزالي ، كه آن را تمام نكرده و فقط فصل عبادات و نكاح را در سه جلد پرداخته است.
20- شرح سقط الزند ابوالعلاء معري فيلسوف و شاعر عرب (در گذشته 449 ه.ق)
21- در طب شرح كليات قانون
22- الجامع الكبير الملكي
23- تعجيز الفلاسفه به فارسي
24- المباحث المشرقيه در فلسفه
25- الزبدة
26- جامع العلوم معروف به «ستيني» در تعريف و شرح 60 علم از علوم
27- شرح الاشارات
28- طريقة فيالخلاف
29- كتاب في مناقب الشافعي
30- عيون الحكمة
31- شرح الاسماء الحسني .
غير از كتابهاي مزبور ابنالقفطي در تاريخ الحكماء 30 تأليف ديگر از امام فخر نام ميبرد كه ما از نام بردن آنها تن ميزنيم. ابن خلكان كتابهاي امام را بسيار ستوده و گويد: «كتابهاي او در زمان حياتش در اغلب بلاد عالم منتشر شده بود و دانشپژوهان به تعليم و تعلم مطالب آنها مشغول بودند.»
#afghanistan
#history
#islamic