با پسر بچه ها میخوابیدیم بعد میکشتیمشون ... | پرونده های جنایی ایرانی

با پسر بچه ها میخوابیدیم بعد میکشتیمشون ... | پرونده های جنایی ایرانی
اوایله بهمنه ساله 1397 گزارشه گم شدنه
پسره 10 ساله ای به اسمه حامد تویه جنوبه تهران به مامورایه پلیس گزارش شد
خونواده ی حامد میگفتن
پسرشون سره شب برایه خریدنه لوازم و التحریر از خونه رفته بیرون
با اینکه مغازه خیلی بهشون نزدیک بوده ولی حامد دیر کرده
مادره حامد میگفت
با همسرم دوتایی وقتی دیدیم حامد نیومد
لباس پوشیدیم از خونه اومدیم بیرون تا دنباله حامد بگردیم
ولی هیچ اثری ازش پیدا نکردیم
حتی مغازه ای که فک میکردیم ازش خرید کرده رفتیم
اونم تایید کرد که حامد ازش خرید کرده
ولی میگفت 1 ساعته پیش بوده
ما دیگه دل توو دلمون نبود
تا صب هرجایی که فک میکردیمو سر زدیم ولی هیچ ردی ازش پیدا نکردیم
ازونجایی که وضعه حونواده ی حامد اصلا خوب نبود و تماسیم از سویه آدم رباهای احتمالی گرفته نشده بود
فرضیه ی آدم ربایی به کل منتفی شد
تحقیقاته گسترده از طرفه مامورایه آگاهی برایه پیدا کردنه حامد شروع شد
ولی با گذشته 3 روز و پیدا نشدنه هیچ ردی از حامد
فرضیه قتلو کشته شدنه این پسر قوت گرفت
در همین حین
گزارشه گم شدنه یه پسره 9 ساله ی دیگه تویه همون محله
به مامورایه پلیس اعلام شد
ناپدید شدنه دو پسر در عرضه چن روز توو یه محله
حکایت ازین داشت که قطعا این کودک ربایی ها توسطه اهالیه همون محله اتفاق افتاده
برایه همین تحقیقاته ویژه ی کاراگاهایه اداره ی آگاهی برای دستگیریه عامله این قضیه شروع شد
تحقیقاته میدانی نشون میداد
حامد آخرین بار اطرافه یه زمینه خاکی توو همون محله دیده شده
برایه همین
بازپرسه پرونده دستور داد
وجب به وجب اون زمین مورده بررسی قرار بگیره تا ببینن سرنخی بدست میاد یا نه
بعده ساعتها گشت زنی تویه این زمین خاکی
بلخره یه تیکه سنگ تویه این زمین پیدا شد که رویه اون آثاره خون به چشم میخورد
بلافاصله این سنگ به آزمایشگاه فرستاده شد تا کاملا مورده بررسی قرار بگیره و مشخص بشه آیا خونه ریخته شده روش متعلق با حامدو سهیل هست یا خیر
چن روز بعد از آزمایشگاه خبر رسید
آزمایشه دی ان ای خونه رویه سنگ نشون میده
خون متعلق به حامده
با مشخص شدنه این موضوع بلافاصله بازپرس دستور داد
کله زمین خاکی دوباره مورده بررسی قرار بگیره تا ببینن جسده حامد اونجا خاک شده یا نه
با صادر شدنه این دستور
دوباره کله این زمین خاکی مورده بررسی قرار گرفتو بلخره بعده کندنه چن جایه مختلف
جسده حامد از زیره خاک بیرون آورده شد
با پیدا شدنه جسده حامد موضوع دیگه رنگ و بویه جنایت به خودش گرفت و کاراگاهیه مخصوصه پلیس آگاهی وارده عمل شدن
به گفته ی کسایی که حامدو آخرین بار نزدیکه زمینه خاکی دیده بودن
اونشب دو پسره دیگه ی محله هم به نام هایه عرشیا و هومن اونجا بودن
با این گفته ی شاهدا
این دو پسر که هردوشون سوء سابقه داشتنو هردوشونم به شدت اعتیاد داشتن توسطه پلیس شناسایی و دستگیر شدن
این دو نفر به مقره پلیسه آگاهیه تهران منتقل شدنو به سرعت هدفه بازجویی قرار گرفتن
ولی هردوشون با حالته پرخاش گرانه منکره این آدمرباییو قتل بودن
چن ساعتی هردوشون مورده بازجویی قرار گرفتن ولی کاملا خودشونو بی گناه میدونستن
برایه همین افسره بازجو بعده چن ساعت دستور داد
هردوشون اینبار به صورته مجزا هدفه بازجوییایه فنی قرار بگیرن
وقتی بازجوییه فنی از هومن شروع شد
بازم همون حرفایه قبلیشو تکرار میکرد
تا اینکه به هومن گفته شد جسده بی جونه حامد تویه زمین خاکی پیدا شده
هومن تا اینو شنید یهو سکوت کرد
چن دیقه ای این سکوت طول کشیدو بلخره شروع به اعتراف کرد
هومنه 31 ساله میگفت
من خیلی کوچیک بودم که پدرم به خاطره سکته ی قلبی جونشو از دست داد
بعده اون مادرم شد همه کسه من
با هر سختیی که بود تنهایی منو بزرگ کردو اصلا حاضر نشد به خاطره خودش با کسه دیگه ای ازدواج کنه
مادرم با سختی کار میکردو پول در میاورد
ولی من جوابه خوبیایه مادرمو با بدی دادم
همیشه باهاش بد برخورد میکردمو باهم دعوا داشتیم
این اواخر من درگیره اعتیاد شده بودم
وقتایی که مادرم نبود دوستامو میاوردم خونه تا باهم مواد مصرف کنیم
چن وقتی به همین روال گذشت
این اواخر با یکی از دوستام که میومد خونه باهم مواد مصرف کنیم صمیمی تر شده بودم
آخرین بار منو عرشیا دوتایی داشتیم توی خونه مواد مصرف میکردیم که مادرم رسید
طبقه معمول تا مارو توو اون حال دید شروع به داد بیداد کردو از خونه بیرونمون کرد
وقتی از خونه اومدیم بیرون ساعت طرفایه 7 عصر بودو همه جا دیگه تاریک بود
یه ربی بی هدف داشتیم چرخ میرسیدیم تا رسیدیم نزدیکه یکی از زمین خاکیایه محل
دیدیم یه پسر بچه داره تنهایی راه میره
یه مقدارم خرید کرده بودو یه کیسه دستش بود
عرشیا وقتی دید کسی باهاش نیست
یه فکره شیطانی به ذهنش رسید
بهش گفتم نه من اهله این کارا نیستمو این بچه گناه داره
ولی توویه اون چن لحظه انقد منو وسوسه کرد که تسلیمش شدم
عرشیا دووید بچه رو گرفتو دو تایی بهش همونجا تجاوز کردیم
وقتی کارمون باهاش تموم شد
عرشیا گفت نمیتونیم بذاریم بره
چون اگه بره به همه ی محل میگه کاره ما بوده
تا اومدم بگم نه
عرشیا با سنگ کوبید توو سرشو کشتش
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
/ @jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
: • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل