Рет қаралды 202
دختران قوچان / تصنیفی از علیاکبر دهخدا
تاریخ ضبط: بهمن ۱۴۰۱
تقدیم به استاد عزیزم جناب آقای دکتر میلاد عظیمی که بنده را از این تصنیف دهخدا آگاه کرده، منابع متعددی را در این باب به بنده معرفی کردند و بنده را تشویق به ضبط این تصنیف فرمودند.
«دختران قوچان» ترانهای اجتماعی است از علیاکبر دهخدا که بنابر اشارهٔ خودش، روی ملودی تصنیف قاجاریِ «ای خدا لیلی یار ما نیست» گذاشته شده است.
تا جایی که میدانم، تا کنون کسی از معاصرین شعر دهخدا را با این ملودی اجرا نکرده است. اکنون، بنده سعی کردهام تا آن را بازسازی کنم.
روایتی از تصنیف قاجاری «ای خدا لیلی یار ما نیست» در صفحهٔ میرزامحمدخان و قربانخان شاهی همراه با تار اسماعیل خان موجود است* این صفحه، اساس اجرای بنده قرار گرفت هرچند که به اقتضای مضمون و محتوای شعر، روایت شخصیِ خودم را از ملودیِ آن ارائه دادهام.
بزرگان جملگی مست غرورند
خدا کسی فکر ما نیست
ز انصاف و مروت سخت دورند
خدا کسی فکر ما نیست
رعیت بیسواد و گُنگ و کورند
خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست
فلک دیدی به ما آخر چه ها کرد
خدا کسی فکر ما نیست
ز خویش و اقربا ما را جدا کرد
خدا کسی فکر ما نیست
جفا بیند که با ما این جفا کرد
خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست
گر از کوی وطن مهجور ماندیم
خدا کسی فکر ما نیست
وگر از هجر او رنجور ماندیم
خدا کسی فکر ما نیست
نپنداری ز عشقش دور ماندیم
خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست
نفس در سینه ساکت شو که گویی
خدا کسی فکر ما نیست
نسیم از کوی ما آورده بویی
خدا کسی فکر ما نیست
چه بویی دلکش آنهم از چه کویی
خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست
نسیم بوم ما بس جانفزا بود
خدا کسی فکر ما نیست
هوایش روحبخش و غمزدا بود
خدا کسی فکر ما نیست
ولی دردا که هجرش در قفا بود
خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست
مگر مردان ما را خواب برده
خدا کسی فکر ما نیست
غیوران وطن را آب برده
خدا کسی فکر ما نیست
که اغیار آب از احباب برده
خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست
که خواهد برد تا مجلس پیامم
خدا کسی فکر ما نیست
که ای دلبُردهٔ نادادهکامم
خدا کسی فکر ما نیست
چرا شد محو از یاد تو نامم
خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست
این تصنیف مربوط است به واقعهٔ «دختران قوچان»؛ ماجرای زنان و دخترانی که در بهار سال ۱۲۸۴ شمسی ( یکیدوسال قبل از پیروزی انقلاب مشروطه ) در ازای پرداخت مالیات سنگین، به فئودالهای ترکمن فروخته شده و به عشقآباد فرستاده شدند، عشقآبادی که تا چندی پیش از آن، جزئی از خاک ایران بود تا اینکه به دست روس از ایران جدا شد.
علیرغم تنگدستی مردم و کمبود محصول کشاورزی در خراسان، آصفالدوله حاکم وقت خراسان، بی هیچ اغماضی از مردم خراج میگرفت و مردم ناچار به فروش دختران خود میشدند.
این اتقاق خشم گستردهٔ جامعه و بهویژه مشروطهخواهان را بهدنبال داشت، کسانی که در این واقعه، ظلم حکام و بیقانونی را هدف انتقادهای تند خود قرار دادند.
یکی از این مشروطهخواهان، علیاکبر دهخدا است، که تصنیفی برای دختران قوچان سرود و آن را اولین بار در ستونِ «چرند پرند» روزنامهٔ صور اسرافیل (شمارهٔ ۴، ۸ جمادی الاول ۱۳۲۵ / ۲۰ ژوئن ۱۹۰۷) منتشر کرد.
او در مطلب خود، بهنوعی طرح نمایشنامهای موزیکال را ریخته است. دختران قوچان در عشقآباد فروختهشده و به تفلیس و عثمانی و... فرستاده شدهاند تا بعنوان رقاص و آوازهخوان در قهوهخانه.ها کار کنند؛ حال در صحنهای که دهخدا بهطور خیالی در کافه شانتان (Café chantant؛ قهوهخانهٔ آواز) در تفلیس چیده، این دختران روی صحنه حاضر میشوند و به درخواست روسها و ترکمنها تصنیف «ای خدا لیلی یار ما نیست» را بخوانند.
دختران قوچان هم آن تصنیف را میخوانند اما با شعری که آن را دهخدا از زبان آنها سروده:
ای خدا کسی به فکر ما نیست!
در پایان روسها و ترکمنها فریاد تشویق برمیدارند:
هورا هورا هورا
اسلاوا گراتسی وزنیت دویت سام پرسی**
(زنده باد آزادی همه متحد شوید همه ایرانیها)
اسلاوا آصفالدوله: زندهباد آصفالدوله
اسلاوا مینسترست وویرسی: زندهباد وزیر ملت ما!
یاشاسون ایرانن گزل قزلری ( زندهباد دختران قشنگ ایرانی)
یاشاسون آصفالدوله (زندهباد آصفالدوله )
یاساسون ملت وزیر لری (زنده باد وزیر ملت ما)
توضیح:
استاد عزیزم جناب آقای دکتر عظیمی نکتهٔ مهمی را به بنده فرمودند و آن اینکه تصنیف «دختران قوچان» مقدم است بر اقدم تصانیف وطنی عارف قزوینی (عارف تصنیف ای آمان را در سال ۱۳۲۷ در فتح تهران سروده، و تصنیف دهخدا در ۱۳۲۵ در صوراسرافیل منتشر شده). بهعبارت دیگر دهخدا پیش از عارف از قالب تصنیف برای سرودن وطنیات استفاده کرده است و تصنیف دختران قوچان از اقدم نمونههای تصنیف وطنی در ادبیات فارسی و موسیقی ایرانی است. شاید هنوز نتوان گفت تصنیف دهخدا اولین تصنیف وطنی است، اما پیشگامبودن او در این طرز مسلم است. همانطور که چرندپرند او را در نثر جدید فارسی و شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد ار» را در شعر نوی فارسی پیشگام میدانند.
*شعر تصنیف گیلکی «ای خدا لیلا یار ما نیست»:
اگر مستم من از عشق تو مستم
خدا لیلا یار ما نیست
بیا بنشین که دل بردی ز دستم
خدا لیلا یار ما نیست
هفده و هجده و نوزده بیست
ای خدا لیلا یار ما نیست
هفده و هجده و نوزده بیست
**ر.ک حکایت دختران قوچان از افسانه نجمآبادی، نشر باران، سوئد، ۱۹۹۵، ص ۳۴-۳۵
ای خدا لیلا یار ما نیست (؟)
خدا را ساربان آهسته میران
خدا لیلا یار ما نیست
که من واماندهٔ این قافلستم
خدا لیلا یار ما نیست
هفده و هجده و نوزده بیست
ای خدا لیلا یار ما نیست
@aryatabibzadeh